دانلود و خرید کتاب دلقک دربار ملکه فلیپا گرگوری ترجمه کامیار جولایی
تصویر جلد کتاب دلقک دربار ملکه

کتاب دلقک دربار ملکه

انتشارات:انتشارات جویا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دلقک دربار ملکه

کتاب دلقک دربار ملکه، رمانی زیبا از فیلیپا گرگوری، داستان کشمکش میان دو دختر مشروع و نامشروع هنری هشتم برای رسیدن به تاج و تخت پادشاهی است. 

داستان زیبای دلقک دربار ملکه را با ترجمه‌ی کامیار جولایی بخوانید و بعد از ظهری آرام و زیبا برای خودتان بسازید. 

درباره‌ی کتاب دلقک دربار ملکه

داستان دلقک دربار ملکه در انگلستان قرون وسطی اتفاق می‌افتد، زمانی که سراسر کشور در تاریکی و جهل فرو رفته است. در این میان، رقابتی عجیب در گرفته است. مری، دختر مشروع هنری هشتم و الیزابت که دختر نامشروع پادشاه است با هم برای رسیدن به سلطنت می‌جنگند. مری کاتولیک است و با تعصب از کلیسای کاتولیک دفاع می‌کند. این اتفاق هم زمانی رخ می‌دهد که پیروان هیچ دین و آیین دیگری جز کاتولیک‌ها در امان نیستند. آن‌ها را به دادگاه تفتیش عقاید می‌سپارند تا بعد از شکنجه به شعله‌های آتش سپرده شوند. دلقک دربار ملکه، که دختری پانزده ساله است که با درایت فراوان نزد ملکه مری و سپس ملکه الیزابت خدمت می‌کند و آنچه را می بیند با روایتی شیوا برای ما باز می‌گوید.

کتاب دلقک دربار ملکه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر به رمان‌های تاریخی خارجی علاقه‌دارید، حتما کتاب دلقک دربار ملکه را در لیست کتاب‌هایی که باید بخوانید، قرار دهید. 

درباره‌ی فیلیپا گرگوری

فیلیپا گرگوری، نویسنده رمان‌های تاریخی، ۹ ژانویه ۱۹۵۴ در نایروبی پایتخت کنیا به دنیا آمد. او را به دلیل رمان‌های تاریخی و عاشقانه‌ای که می‌نویسد، می‌شناسند. هرچند تابه‌حال موفق شده است تا جوایز معتبر زیاد را هم از آن خودش کند. از میان آثار فیلیپا گرگوری که به فارسی ترجمه شده‌اند می‌توان به دلقک دربار ملکه، ملکه سرخ‌پوش، ملکه سپید و شاهزاده خانم همیشگی اشاره کرد.

بخشی از کتاب دلقک دربار ملکه

نگاهم را از مرد مسن متوجه مرد جوان کردم و متوجه شدم آنها در حقیقت دو نفرند. سومی، مردی که لباس سفید تنش بود و می‌درخشید ناپدید شده بود، گویی از اصل وجود نداشت.

به مرد مسن گفتم: «نفر سوم پشت شما بود قربان. بیرون در خیابان، اما حالا دیگر نیست.»

پدرم در حالی که با دست اشاره می‌کرد بروم گفت: «او دختر خوب اما احمقی است.»

مرد جوان گفت: «نه، صبر کن، یک دقیقه صبر کن، من فکر می‌کردم او پسر است. گفتید دختر؟ پس چرا مثل پسرها لباس پوشیدی؟»

همراهش پرسید: «آن نفر سوم کی بود؟»

پدرم با شنیدن این سؤالات پی‌درپی دوباره مضطرب شده بود: «ارباب بگذارید او برود. او یک دختر است. دخترها عقل درست و حسابی ندارند. او هنوز از غم مرگ مادرش فارغ نشده است. کتابها را به شما نشان می‌دهم. علاوه بر آن دست‌نوشته‌های زیبایی دارم...»

مرد مسن گفت: «آنها را خواهم دید. به‌موقع. اما اول می‌خواهم با این بچه حرف بزنم. ایرادی که ندارد؟»

پدرم تسلیم شد نمی‌توانست خواسته این مردان بزرگ را نادیده بگیرد. مرد مسن‌تر دست مرا گرفت و مرا به وسط دکان برد. پرتو نوری از پنجره بالای سرمان به درون می‌تابید. مرد زیر این نور چهره مرا به چپ و راست چرخاند.

«چهرهٔ مرد سوم چگونه بود؟»

با لبانی نیم‌بسته گفتم: «سراپا سفید پوشیده بود و می‌درخشید.»

«روی سرش چه بود؟»

«فقط سفیدی می‌دیدم.»

«و چهره‌اش؟»

«از بس که نور زیاد بود چهره‌اش را نمی‌دیدم.»

«فکر می‌کنی او نامی هم داشت دختر؟»

بی‌اختیار نامی بر لبم جاری شد که آن را قبلا نشنیده بودم: «اوریل.»

دستی که زیر چانه‌ام را گرفته بود هیچ حرکتی نداشت. مرد چنان به من نگاه می‌کرد گویی دارد یکی از کتابهای پدرم را می‌خواند. «اوریل؟»

«بله، قربان.»

«این نام را قبلا شنیده بودی؟»

«نه، قربان.»

«می‌دانی اوریل کیست؟»

شیما
۱۴۰۱/۱۰/۱۰

وقتی نوجوان بودم این کتاب رو خوندم، وهنوز یادمه چقدر مشتاق بودم که ادامه کتاب رو بخونم

khatere
۱۳۹۹/۰۹/۱۶

خیلی کتاب خوبیه پیشنهاد میکنم حتما بخونید ادم رو وادار میکنه تا بخونه

پردیس
۱۴۰۰/۰۱/۲۷

من این کتابو دو بار خوندم خیلی زیباس و بعد ۵سال هنوز گوشه ذهنم دارمش

zeinab sadat
۱۳۹۹/۱۰/۱۵

کتاب قشنگی بود من نمره پانزده بهش میدم مخصوصا رابطه عاشقانه ❤ دلقک با اون اقاهه که اسمش یادم نیس

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۳۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۸ صفحه

حجم

۳۳۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان