کتاب مشق معرفت
معرفی کتاب مشق معرفت
کتاب مشق معرفت نوشته مجتبی اعتمادینیا جستارهایی در عرفان اسلامی است. عرفان اسلامی در طول تاریخ گرایشها و جریانهای متعدد و متنوعی داشته است. عرفان خراسان و بزرگان این جریان همچون خواجه عبدالله انصاری، شیخ ابوسعید ابوالخیر، بایزید بسطامی، شیخ ابوالحسن خرقانی و... را می توان در شمار طلایهداران عرفان اسلامی در آغاز دوره تمدن اسلامی دانست این کتاب به تفکرات این عارفان بزرگ میپردازد.
درباره کتاب مشق معرفت
این اثر دربردارنده پنج مقاله است که در باب مسائل و جریانهای عرفان اسلامی تألیف شده. از این میان «رابطه خدا و جهان» و «وحدت وجود» از جمله مهمترین مسائل عرفانی به خصوص در مکتب ابنعربی است که تأمل در آنها میتواند چشم انداز مناسبی از جهانبینی عرفانی در نگاه پژوهشگر عرفان ایجاد کند.
خواندن کتاب مشق معرفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان عرفان و تاریخ تصوف پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب مشق معرفت
یکی از برجستهترین ویژگیهای میراث برجای مانده از عارفان خراسانی که با شاعرانگی تفکر نزد آنان همپیوند است، پیراستگی زبان از فرافکنیهای ذهن فاعل شناسا و رهایی آن از چارچوبهای از پیشساخته مفهومی است که آن را «بکارت زبانی» لقب میدهیم. به زعم ما، زبان تفکر نزد عارفان خراسانی مجلای تجربه وجودی عارف و نمایانگر طراوت وقوع آن است و از این حیث، گویی عارف را در جلوهگریهای خویش به استخدام خود درمیآورد. این نحوه مواجهه با زبان، از آن رو که از دستاندازیهای تفکر بازنمودی ۷ در جهت فراچنگ آوردن موجودات، پیراسته است، میتواند با حفظ بکارت زبان، مجالی برای حضور ناب اشیاء فراهم آورد. از این منظر، زبان نزد عارف خراسانی، تجربه وجودی عارف را از رهگذر واژگانی به عرصه حضور فرامیخواند که از مداخلات و تعرّضات پنهانساز تفکر مفهومی برحذر داشته شده و به این ترتیب، از منظری دیگرگون و نامتعارف، موجودات را فرا دید میآورد. واژگان و مفاهیم نزد عارفان خراسانی به جای آنکه در فرآیند به کارگیری آنها مصرف شوند، تلألو مییابند و به نحوی تازه به کار میافتند، آنسان که به جای خودنمایی، در خدمت آشکارگی حقیقت هستی قرار میگیرند و از این حیث، مصداقی از شعر به معنای هیدگری آن به شمار میروند که امکان رویداد حقیقت در ساحت زبان را مهیا میسازد.۸
این منظر دیگرگون، موجودات را در پرتو روشنایی حق مد نظر میآورد و عارف را به یک زندگی شاعرانه که خویشتن را پیوسته در آن معروض عطایای حق و مخاطب حقیقت مییابد فرا میخواند. زندگی برآمده از این شیوه تفکر، از یک سو عارف را از درافتادن در ورطه «دیگران» و از دست دادن اصالت خویش مصون میدارد و از سوی دیگر، او را بر آن میدارد تا با محترم شمردن حریم وجودی موجودات و رهاسازی آنها از این طریق، مشفقانه از آنها صیانت نماید. از این رو، زبان نزد عارفان خراسانی (به ویژه نمونههایی از آن که در میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی برجای مانده) زبانی مؤسس است که خود بنیانگذار معانی تازهای در راستای نگاهبانی از آشکارگی حقیقت در قلمرو زبان است. آشکارگی حقیقت در قلمرو زبان، گاهی به تناقضاتی ساختاری و مفهومی میانجامد که منطق متعارف و تفکر مفهومی رایج از پذیرش آن سرباز میزند یا در فهم آن دچار سردرگمی میشود؛
«روی به حقها کردم و گفتم: الاهی، اگر جبرئیل به مصطفی نیامدی و مصطفی به خلق نیامدی، بوالحسن همچنین بودی که نیست!» (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۸: ۲۷۷)
حجم
۱۵۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۵۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه