دانلود و خرید کتاب تراژدی جنگ اصغر خلیلی ترجمه جلیل خلیل‌آذر
تصویر جلد کتاب تراژدی جنگ

کتاب تراژدی جنگ

نویسنده:اصغر خلیلی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب تراژدی جنگ

کتاب تراژدی جنگ نمایش‌نامه‌ی دوزبانه؛ برداشتی آزاد از شاهنامه‌ی فردوسی نوشته اصغر خلیلی است که جلیل خلیل آذر آن را به انگلیسی ترجمه کرده است. این کتاب با برداشتی از ملی‌گرایی شاهنامه فضایی جدید را می‌سازد و خواننده در یک موقعیت جنگی قرار می‌دهد و تراژدی و اندوه حقیقی جنگ را به او نشان می‌دهد. این کتاب روایتی امروزی از جنگ است. از مرگ و پیروزس آدم‌ها در دنیای مدرن که ماهیتی اساطیری دارد.

خواندن کتاب تراژدی جنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب تراژدی جنگ

فرماندهٔ ۲: تو دلیری، شجاع، بی‌باک. حیف نیست این همه دانش رو از بین ببری؟ تو رو می‌فرستیم برای آموزش نظامی.

فرماندهٔ ۱: هیج وقت سرباز برای دشمن تربیت نمی‌کنم.

فرماندهٔ ۲: چی تو سرِت داری؟ می‌خوای من رو بکُشی؟ کُشتَنِت برای من راحت‌ترین کاره. من مدت‌هاست تو میدونِ جنگ فقط کشته و سربازِ خونخوار دیدم. فرصتی برای دیدنِ یه زن نداشتم. چطور تو رو بُکشم؟ بِذار جنگ همه چیز رو معلوم کنه. تو من رو با خودم به جنگ انداختی.

فرماندهٔ ۱: جنگجو اوّل با خودش می‌جنگه، بعد با دشمن.

فرماندهٔ ۲: من مدت‌هاست که در جنگیدن با خودم پیروز شدم. ولی تو من رو یادِ مادرم اِنداختی، با اون دست‌آی گرم، صورتِ لطیف و موهایی که معیارِ زیبایی رو برای من تعیین می‌کرد. لباسِ رزمِت بوی زندگی می‌ده، نه بوی خون. باید تو رو کشت یا باید دوست داشت؟

فرماندهٔ ۱: تو جنگ راست و دروغ رو سخت می‌شه فهمید، به خصوص که تو رازِ پیروزی تو جنگ رو، ترفند می‌دونی.

فرماندهٔ ۲: این خراش رو من روی صورتت انداختم؟

فرماندهٔ ۱: تو واقعاً داری شکست رو جلوی لشکرت فریاد می‌زنی.

فرماندهٔ ۲: تو من رو با نگاهت تیربارون کردی و زبونت تیری شد و دلم رو چاک زد. چطوری با تو بجنگم؟

فرماندهٔ ۱: کسی تو میدونِ جنگ، میونِ این همه خون، با دشمنش حرفی از چشم و دل نمی‌زنه، اون هم جلوی این همه چشمِ خونخوار. دروغ می‌گی!

فرماندهٔ ۲: به چِشمی که جز خون چیزی نمی‌بینه اعتماد کن چون دیر زیبایی رو می‌فهمه. پس کجا رفته اون سرشتِ دوست داشتنِ تو؟ جنگ و فتح تو رو فریب داده و تو رو از خودت دور کرده. تو زنی، عشق و مهرِ مادری، تو وجودت هرگز خاموش نمی‌شه. آیا هنوز عشق رو می‌فهمی؟ گرمی عشق توی سینَت تو رو صدا نمی‌زنه؟ عشق با جنگ هیچ پیوندی نداره. بس نیست این همه کشته و خون؟ شاید عشقِ ما به این همه خونریزی پایان بده ... اسمِ ... تو ... چی‌ئه؟

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

حجم

۲۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان