کتاب شاید خدا گم شد!
معرفی کتاب شاید خدا گم شد!
کتاب شاید خدا گم شد! نوشته محرابه سادات قدیری است. این رمان روایت پسر جوانی است که همراه خانواده‌اش زندگی می‌کند و زندگی‌اش کم‌کم دچار مشکلاتی می‌شود.
درباره کتاب شاید خدا گم شد!
محمدطاها پسر جوان و خوش قلب و مهربانی است که چهره جدی‌اش باعث می‌شود درمورد او قضاوت‌های اشتباه پیش بیاید. محمدطاها دشمن قدیمی‌ای دارد که این بار با اسم دوستی به او نزدیک شده است محمدطاها قصد انتقام دارد اما باید مراقب مادر و تنها خواهرش باشد. او باید مسیر زندگی‌اش را مشخص کند. نثر ساده و جذاب داستان به همراه اتفاقات متفاوتی که داستان می‌افتد خواننده را تا انتها با خودش همراه می‌کند و به او اجازه می‌دهد تجربه جدیدی به‌دست بیاورد.
خواندن کتاب شاید خدا گم شد! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.
حجم
۶۲۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحه‌ها
۷۷۴ صفحه
حجم
۶۲۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحه‌ها
۷۷۴ صفحه
نظرات کاربران
یه قصه عالی داستان روان و مردمی بر خلاف رمانهای دیگر که پر از دختران و پسران خوشگل و ورزشکار و پولدار هست این رمان پر از مردمی است که تو کوچه و بازار میبینیم . جوانانی که هر چقدر
من رهایش و از سایت نود و هشتیا میشناسم، از خیلی وقت پیش و خب طبق پیشبینی از این کتابش هم مثل اکثر کتاب های قبلیش خوشم اومد. داستان رو دوستش داشتم، بعضی جاهای داستان بغضم گرفت، اشکم چکید، بعضی قسمت
شاید خدا گم شد از متفاوت‌ترین آثار نویسنده‌ش یعنی سرکار خانم قدیری هستش. داستان به حدی روونه و کشش داره که آدم ناخودآگاه و بدون اینکه بفهمه جذب و محوش می‌شه. طوری که اگه در شروع گاردی داشته باشه نسبت
شاید خدا گم شد اثر دومی هستش که از خانم محرابه قدیری چاپ شده و مطالعه ش کردم. خانواده ای با تیپیکال کاملا ایرانی در بند سنت ها و راز های نهفته و رفاقت های محکم تر از برادر! می
کلا رمان های خانم قدیری ژانر اجتماعی داره وخیلی قشنگ فضا سازی میکنه من به عنوان کسی که چند تا از رمان های ایشون خوندم این رمان توصیه میکنم
کتاب جالبی هست داستان متفاوتی با بقیه کتاب‌های ژانر اجتماعی داره (همچنین با دیگر کتاب‌های خانم قدیری تفاوت قابل توجهی داره) اما با وجود این تفاوت‌ها اتفاقات ذکر شده در این کتاب به شدت در جامعه ما رایج هستن و
درکل داستان خوبی بود ولی اصطلاحات کوچه بازاریش یک جاهایی خیلی به نظرم زیاد بود ولی قشنگ بود به خوندنش می ارزید
داستان هول محمد طاهای مکانیک که سرپرست خانواده اس و پدرش رو از دست داده و مسئولیت سنگین نگهداری از مادر و خواهرشه میچرخه ... داستان اجتماعی - عاشقانه ی خوب با چهارچوب داستانی مناسب فراز و فرود های بجا
کتاب منسجم با متنی روان بود . داستانش از دل جامعه بود و قابل لمس . من دوستش داشتم اما پایانش می تونست یکم بهتر باشه اما از نظر بعد اجتماعی و شخصیت سازی و دیالوگ ها بی نظیر بود
یک رمان اجتماعی و عالی این رمان رو به کسانی که به دنبال رمان عاشقانه هستند توصیه نمیکنم چون فقط یک چهارم کتاب عاشقانست شخیصت های رمان کاملا انسان های معمولی بودند با تمام نقاط قوت و ضعفی که یه آدم میتونه