کتاب مثل دود در باد
معرفی کتاب مثل دود در باد
کتاب مثل دود در باد نوشته تامی اورنج با نام اصلی آنجا آنجا با ترجمه فرناز کامیار منتشر شده است. کتاب مثل دود در باد در لیست ۱۰ کتاب برتر سال ۲۰۱۸ به انتخاب نیویورک تایمز بوده است.
درباره کتاب مثل دود در باد
زندگی سرخپوستان در آمریکا با مهاجرت اروپاییها به یک کابوس تبدیل شد، قتل و غارت و تجاوز این گروه از راه رسیده تاثیر زیادی بر زندگی بومیان آمریکایی گذاشت با گذشت دهها سال از این مهاجرت هنوز سرخ پوستان درگیر مسائلی هستند که شاید ریشه در اتفاقات گذشته دارد. کتاب مثل دود در باد داستانی بیرحمانه و واضح از چندین نسل است که درگیر زیبایی و زشتی و عشق و نفرت و اعتیاد و خودکشی هستند. مارگارت اتوود در مورد کتاب مثل دود در باد میگوید: «جستوجویی مهیج در عمق جامعه بومی کالیفرنیا. یک زایش ادبی حیرتانگیز.»
کتاب مثل دود در باد نامزد نهایی جایزه پولیتزر بود همچنین برنده جوایز پن – همینگوی، انیسفیلد ولف بوک، حلقه منتقدان کتاب ملی جان لئوناردو کتاب اول مجمع داستان، کتاب اول لسآنجلس تایمز، مدال اندرو کارنگی، آسپن وردز.
خواندن کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان و طرفداران رمان مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب مثل دود در باد
بر اساس داستان قدیمی «سر غلتان» که در قبیلهٔ شاین رواج دارد گفته میشود، یک خانوادهٔ چهارنفره، زن و شوهر و دختر و پسر، اردوگاه خود را ترک میکنند و برای زندگی به نزدیکی دریاچه میروند. مرد که بعد از پایان مراسم صبحگاهی، موهای همسرش را شانه زده و صورتش را قرمز میکند، به شکار میرود. اما از شکار که برمیگردد میبیند رنگ قرمز صورت همسرش پاک شده است. این اتفاق چندین بار تکرار میشود و او تصمیم میگیرد مخفیانه زن را تعقیب کند تا بفهمد در غیابش چه کاری انجام میدهد. تا اینکه او را در برکه مییابد که یک جور هیولای مارمانندی به دورش پیچیده شده بوده. هیولا را تکهتکه میکند، زنش را میکشد و گوشتش را برای فرزندانش میبرد. بچهها متوجه تغییر طعم گوشت میشوند و پسر که هنوز شیر میخورد میگوید: «مادرم دقیقاً این مزه را میدهد.» اما خواهر بزرگترش به او میگوید: «این گوشت گوزن است.» همینطور که دارند گوشت میخورند، سری قل میخورد به داخل، آنها میدوند و سر دنبالشان میکند. دختر به یاد میآورد جایی که بازی میکردند، خارهای کلفتی دارد؛ به آنجا میروند و با کلماتی که دختر بر زبان میآورد خارها پشت سرشان جان میگیرند، اما سر با شکستن خارها از میانشان رد میشود و دنبالشان میکند. آنگاه دختر به یاد سنگهایی میافتد که به سختی روی هم تلنبار شدهاند و با حرف زدن از سنگها، آنها ظاهر میشوند، اما نمیتوانند سر را متوقف کنند. پس به سرعت، خطی روی زمین میکشد و خندق عمیقی ایجاد میکند تا سر نتواند از آن عبور کند.
حجم
۲۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه