کتاب راز پنهان، فرمان آشکار
معرفی کتاب راز پنهان، فرمان آشکار
راز پنهان، فرمان آشکار، از مجموعه سرآمدان علم و ایثار زندگینامهٔ داستانی شهید حسین عباسی به روایت فرحناز سهرابی است. مجموعه سرآمدان علم و ایثار به روایت زندگینامه و خاطرات شهدای دانشجو و دانشگاهیان کشور در دوران دفاع مقدس میپردازد.
خواندن راز پنهان، فرمان آشکار را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به ادبیات پایداری و دفاع مقدس و سرگذشتنامههای شهدا از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
جملاتی از کتاب راز پنهان، فرمان آشکار
او عاشقانه درس خواند و به یادگیری علم و دانش عشق میورزید. در تمام دروس شاگرد اول بود و به تمام کتابهای درسیاش علاقه نشان میداد. با هوش و استعداد بالایی که داشت، در کلاسهای جهشی شرکت کرد و با رتبهٔ اول موفق به ادامهٔ تحصیل شد. او در روستای قرنآباد در بیست کیلومتری شهر گرگان که محل زندگیشان شده بود، تحصیلات ابتدایی خود را پشت سر میگذاشت.
حسین با دوستش رضا گرزین و علیرضا خواجه سالها همکلاس بودند. با اینکه او همیشه شاگرد ممتاز کلاس بود، رضا نیز شاگرد دوم میشد. آنها با هم مدرسه میرفتند؛ وقتی هم برمیگشتند خانه، با کمی استراحت و بازیگوشی، یک تکه نان برمیداشتند و با کتابی در دست میرفتند جنگل، کنار رودخانه مینشستند درس میخواندند و اینگونه در طبیعت درس خواندند و از برنامهٔ هر روزشان لذت میبردند.
خانوادهٔ علیرضا و حسین از دوستان نزدیک بودند. پدرانشان با همدیگر تجارت پنبه داشتند. علیرضا نیز با حسین مأنوس بود و بیشتر به خانهٔ آنها میآمد. با هم درس میخواندند و ساعات بیشتری را در خانههایشان با هم بودند. در سال پنجم ابتدایی شاگردان کلاس بیش از چهل نفر بودند، بااینحال او همیشه شاگرد اول کلاس بود و امکان نداشت نمرات درسیاش کمتر از دیگر شاگردان باشد.
روزی حسین امتحان دیکته داشت. بعد از مدرسه با ناراحتی به خانه برگشت. مادر او را در آغوش گرفت و گفت «چه شده پسرم؟» حسین با بغض گفت «بچههای کلاس اذیتم میکنن، میگن کمتر بنویس تا نمرهٔ کمتری بگیری، چون نمیخوان من نمرهٔ خوبی بگیرم.» فردا مادر با حسین به مدرسه رفت تا از شیطنتهای بچهها جلوگیری شود. با تمام این سختیها، حسین خوب درس میخواند و از عشق در یادگیریاش ذرهای کم نشد؛ حتا مادران بچههای کلاسش از او میخواستند به پسرانشان درس بدهد
حجم
۹۸٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۹۸٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه