کتاب من دایی محمدم
معرفی کتاب من دایی محمدم
من دایی محمدم! نوشته اصغر استاد حسنمعمار، از مجموعه کتابهای شهدای اصناف و بازار نشر فاتحان است که خاطراتی از زندگی شهید دایی محمد بیطرفان نظری قمی را روایت میکند.
خواندن کتاب من دایی محمدم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به ادبیات پایداری و دفاع مقدس و سرگذشتنامههای شهدا
جملاتی از کتاب من دایی محمدم
چفیه را بر صورت گذاشت. آفتاب از تاروپود چفیه گذشت و خیال قطرههای پرندهٔ آب را با خود برد. پردهٔ سیاه چفیه را از مقابل چشمها کنار زد. نیزههای مویین خورشید به سویش آمدند. سر پایین آورد. پیراهن از عرقِ تن، نقش اندام محکم و قوی را نمایان کرده بود. زانوها را بغل گرفت و آب دهان را بهزحمت فروداد. بغض با آن پایین رفت.
- فدای لب تشنهات حسین!
دستهای خاکی ستون بدن، گرمای زمین را چشید. سرانگشتان نا سور تیر کشیدند. تحمل کرد و قد راست نمود. پاها لحظهای مردد ماندند. نگاه کرد. جماعت سیاهپوش، پشت سر تابوتی که در هُرم گرما میلرزید، در عمق چشمانش جان گرفت. شنید:
- به عزت و شرف لا اله الا الله!
حجم
۴۵۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۴۵۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
نظرات کاربران
خوبـ بود فقط قسمت خاطره حلیم رو من تو کتاب حاجی صلواتی هم خوندم مربوط به حاج غلامعلی جلالی زاده که ایستگاه صلواتی داشت لطفا بررسی کنین