کتاب هزار گره
معرفی کتاب هزار گره
کتاب هزار گره نوشتۀ مریم فردوسی است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است.
درباره کتاب هزار گره
مجموعه داستان هزار گره شامل یازده داستان کوتاه از نویسنده جوان مریم فردوسی است با نامهای: قرق، کلمه بازی، چشمهای پر از خاک نازنین، ستاره من، قدمگاه، هزار گره، خونبها، باور کن افسانه نیست! چند تا گوسفند به اضافة یک، ستارة خاموش و بشمار یک … بشمار دو.
خواندن کتاب هزار گره را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به داستانهای کوتاه میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
بخشهایی از کتاب هزار گره
لبخندت روی صورتت میماند تا وقتی که خبر مسعود را میآورند. گلوله سرش را برده. داد میزنی: «هلیکوپترها! هلیکوپترها! پناه بگیرید. پناه ...» سرت را میگیری توی دستانت و خیره میشوی به مگسهایی که بالای سرت پرواز میکنند. نمیتوانیم برای مسعود مراسم بگیریم تا وقتی تو داد میزنی. داد میزنی: «جاسوسها! منافقهای لعنتی! جا ...» خواهرانم را نشان میدهی که چادرشان را کیپ میگیرند و از آستانه در برمیگردند. نمیتوانیم برویم احوالپرسی قاسم که تازه از ترور جان به در برده. صبر میکنیم تا تو حالت جا بیاید. من پارچه را از پنجره آویزان میکنم و همه میفهمند حمله شده. منتظر میشوند تا حمله تمام شود و من پارچه را بردارم.
من صبر میکنم. تو صبر میکنی. آنها صبر میکنند. صبر میکنند تا بتوانی از جایت بلند شوی و برای مسعود و برای بقیه مراسم بگیرید. تا بیایند بریزند توی خانه و شلوغکاری کنند. حیاط را آب بپاشند و در مورد نحوه شهادتِ هم نظر بدهند. صبر میکنند تا هلیکوپترها و جاسوسها و بمبافکنها، همه بروند و لبخندت برگردد سر جایش. لبخندت که برگردد همه چیز برمیگردد. مادر دیگر کبوترها را پِر نمیدهد که بغبغو نکنند. علی با وانتیها چکوچانه نمیزند که از کوچه ما رد نشوند. اعظم و معصومه هم دیگر جاسوس نیستند و دوباره میشوند خواهران من. من پارچه را از لب پنجره میآورم تو. تا بچهها بتوانند بدوند و داد بزنند و فوتبالبازی کنند. تا ننه سهراب دستهایش را بگیرد بالا و بگوید: «خدا به همه سلامتی بدهد.» تا جبههرفتهها و نرفتهها بگویند الهی شکر و به من لبخند بزنند.
حجم
۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه