کتاب به من گفتند تنها بیا
معرفی کتاب به من گفتند تنها بیا
کتاب پشت خطوط داعش؛ پشت خطوط داعش نوشتهٔ سعاد مخنت است و با ترجمهٔ فائزه نوری در انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.
درباره کتاب به من گفتند تنها بیا
کتاب به من گفتند تنها بیا؛ پشت خطوط داعش خاطرات زن روزنامهنگار مسلمان، سعاد مخنت است. او اولین زنی است که با یکی از سران داعش به اسم، ابویوسف دیدار و مصاحبه میکند و زنده میماند.
سعاد مخنت روزنامهنگار مسلمان آلمانی است که برای واشنگتنپست دربارۀ تروریسم گزارش میدهد. او پیشازاین با نیویورکتایمز کار میکرد و «بچههای جهاد» از مشهورترین آثار او است.
سعاد با این سؤال که «چه چیز جوانان مسلمانی را که در اروپا زندگی میکنند جذب گروههای تروریستی میکند؟» این خطر و ماجراجویی را به جان میخرد تا با یکی از سران داعش مصاحبه کند.
نویسنده مقدمهٔ کتابش را با این پاراگراف آغاز میکند: گفتند تنها بیا. مجبور بودم همهٔ مدارک شناسایی، تلفن همراه، دستگاه ضبطصوت، ساعت و کیف پولم را در هتلم در انتاکیهٔ ترکیه بگذارم و با یک دفتر یادداشت و یک خودکار به ملاقاتشان بروم.
این مقدمه نشان میدهد او باید خودش را برای اتفاق مهمی آماده کند. او پیش از مصاحبه نمیدانسته که قرار است با مردی مصاحبه کند که عامل اصلی شکنجه و گروگان گرفتهشدن خبرنگاران است. او بعد از گفتوگو میفهمد این مرد یکی از سران اصلی و ترسناک داعش است. این مصاحبه یکی از مهمترین اسناد برای شناخت گروهک تروریستی داعش است.
خواندن کتاب به من گفتند تنها بیا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به مستندات خبرنگاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب به من گفتند تنها بیا
«با یک جفت چشم درشت قهوهای و موهای ضخیمِ سیاهِ فرفری به دنیا آمدم. والدینم تقریباً تنها مهاجران محلهمان در فرانکفورت بودند و من گهگاه کنجکاوی هممحلهایها را برمیانگیختم. چهرهٔ عجیب و غریبی داشتم و چون شبیه آلمانیها نبودم، توجه همه را جلب میکردم. حتی در پارک، پدر و مادرها، بچههای خودشان را رها میکردند و شروع میکردند به تماشای من. اما سربازان آمریکایی که به همراه خانوادههایشان در فرانکفورت، در نزدیکی کلتنبرگاشتراسه ساکن بودند، صمیمانه با ما رفتار میکردند.
خانمی که من او را مادربزرگ آلمانی صدا میکردم، آنتیه ارت، بعدها به من گفت: «تو با تمام بچهها فرق داشتی، وقتی خلبازی در میآوردی و نق میزدی و اوقاتت تلخ میشد، همه عاشق این صورت بانمک و جذابت میشدند.»
بهار ۱۹۷۸ بود که به دنیا آمدم، در آستانهٔ تحولات ناگهانی جهان اسلام. چند ماه پس از تولدم، رویدادهای ایران، عربستان سعودی و افغانستان، جهان اسلام را آشفتهحال کرد و سالهای طولانی، کودتا و تهاجم و جنگ را بر آن تحمیل کرد.
ژانویهٔ ۱۹۷۹ بود که شاه ایران سرنگون شد و با خانوادهاش فرار کرد. اول فوریهٔ همان سال، آیتالله خمینی پس از سالها تبعید به کشورش بازگشت و نظام جمهوری اسلامی را در برابر چشم تمامی متحدان پیشین، روشنفکران و لیبرالها بنیان نهاد. چهارم نوامبر، دانشجویانِ انقلابی، سفارت آمریکا را در تهران اشغال کردند و ۶۶ آمریکایی را گروگان گرفتند که ۵۲ تن از آنان بیش از یک سال در ایران بازداشت بودند.
شانزده روز بعد، در نخستین روز سال ۱۴۰۰ هجری قمری، گروهی از تندروهای مسلّحِ مذهبی، مقدسترین مکان مسلمانان، خانهٔ کعبه، را اشغال کردند که درون مسجدالحرام در مکه واقع است. تیراندازانِ گروه از منارهها بالا رفتند و زائران، نمازگزاران و نیروی پلیس را هدف قرار دادند. هدف این گروه بیثباتکردن پادشاهی آلسعود و تأسیس نظامی بر پایهٔ ایدئولوژی بنیادگرایی اسلامی بود.
محاصرهٔ مکه چهارده روز به طول انجامید و یکهزار کشته و ویرانیهای بسیار برای خانهٔ کعبه برجای گذاشت؛ پیش از آنکه سربازان سعودی همراه با نیروهای ویژهٔ خارجی کاملاً این بنا را تخریب کنند. بازتاب این واقعه در سراسر جهان حتی در سالهای آتی احساس شد. اسامه بن لادن بارها به تخریب این مکان مقدس توسط نیروهای سعودی اشاره کرد و خاندان سلطنتی آلسعود را مقصر اصلی دانست؛ درحالیکه عاملان اصلی ویرانی خانهٔ کعبه را «مسلمانان واقعی» خواند و تحسین کرد. چند هفته بعد، حملهٔ شوروی به افعانستان نُه سال جنگ چریکی در پی داشت، در این زمان بن لادن و مسلمانان مبارز دیگر در افغانستان گرد هم آمدند و عصر جهادگرایی جهانی را پیریزی کردند.»
حجم
۴۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۴۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
نظرات کاربران
یک عده خبرنگار ماجراجو با جون خودشون بازی میکنند تا گزارش هایی با داعشی ها تهیه کنند یا مثل اون آقا همراه پسر جوانش ده روز با امان نامه خلیفه وارد قلمرو داعش میشه. که کتابش واقعا هیچ نکته خاصی
کتاب ۳۳۳ از کتابخانه همگانی، کتاب خوبی است و ارزش خواندن را قطعا دارد ولی دوستان قبل از مطالعه به این نکته توجه داشته باشند که نویسنده کتاب یک مسلمان سکولار است و بیشتر خود را اهل سیاست میداند تا اهل
داستان از دیدار نویسنده (خبرنگار زن) با یکی از سران داعش شروع میشه. من عاشق مادربزرگ این دختر شدم. شیر زنی بوده برای خودش! وقتی پلیس نگهبان بانک ازش پول میخواسته بلند بلند بهش گفته تو خجالت نمی کشی از یه
من نفهمیدم،جز اولش که از دیدارش با رئیس داعش صحبت کرد،دیگه جایی در این مورد صحبت میکنه؟ یه عنوان جذاب و مخاطب پسند واسه کتاب گذاشتن تا خریده بشه،به نظرم فقط همینه و نکته دیگه اینه که اومده از همه اتفاقات منطقه
عنوان فریبنده ای انتخاب کرده اند تا فروش داشته باشه ولی به جز سطرهای اول کتاب،مصاحبه ای با داعش در کار نیست.بقیه کتاب نویسنده در مورد خودش و عقایدش صحبت کرده.جای تاسف داره فریبکاری به مسایل فرهنگی چون فروش کتاب
کتاب خوبی است اما نویسنده نگرشی لیبرالی دارد، دوست داشتم کمی هم در مورد اسلام واقعی بنویسد ولی وقتی خود نویسنده آن را درک نکرده انتظار نا به جایی است😐
من فکر کردم کل کتاب در مورد مصاحبه با داعشه اما از بچگی اش شروع میکنه تا به آخر به خاطر همین بد جور خورد تو ذوقم در کل کتابدجالبی نیس
سعاد مخنت یک آلمانی مراکشی الاصل است که در کودکی عاشق روزنامه نگاری شده.به سبب اصالت عربی ،اشنایی با زبان عربی و علاقه خودش درمورد گروه های تکفیری تحقیق کرده و تلاش می کند با رهبران این گروه ها مصاحبه
کتاب خیلی بی معنی بودومن توصیه نمی کنم کسی اونوبخونه،فقط الکی پول دادم،پشیمونم
کتابی است که در اون نویسنده تلاش کرده منافع و عقاید دیکته شده رو در لابلای حقایق و واقعیت ها قرار بده ... به عبارتی هم سیبیل اربابش رو چرب کرده و هم سعی کرده یک فضای تحلیلی و هیجانی