کتاب این کتاب حذف شده است
معرفی کتاب این کتاب حذف شده است
«چند روز ابری» رمانی از نویسنده ایرانی ماندا معینی (مودب پور) است.
دو پزشک جوان به نام رادمهر و کاوه دنبال ترفندی میگردند که رادمهر بتواند از دختر مورد علاقهاش در محوطه بیمارستان خواستگاری کند. از ان طرف دختر هیچ علاقهای به رادمهر ندارد و او را یک مرد بداخلاق و خشک میداند. که مدام ایراد میگیرد. داستان حال و هوای طنز و بامزهای دارد:
«بابا این همه دختر خوشگل و خانم تو این شهره! برو با یکیشون عروسی کن بره پی کارش دیگه!
ـ تو خبر نداری! پریا یه چیز دیگهس! وقتی اسمش رو میبرم تنم میلرزه! وقتی بهش فکر میکنم تمام اعصابم متشنج میشه! وقتی میبینمش قلبم تکون میخوره! من واقعا عاشقشم کاوه!
کاوه ـ صبر کن ببینم! احمق جون! این که اسمش عشق نیس! آلرژیه! حساسیته!
بدبخت تو به این آدم حساسیت داری، آلرژی داری و خودت خبر نداری! ولش کن تا یه بلا سرت نیاورده! بیا همین خواهر منو بگیر و یه عمر خوشبخت و سعادتمند شو! حرف گوش کن! بزرگ شو! عاقل شو بیچاره!
ـ کدوم خواهرت؟! تو که یه خواهر داری و اونم شوهر داره!
کاوه ـ نه بابا، شوهر خواهرم پا به جفت نشسته که طلاقش بده! به من گفته اگه یه خواستگار خوب بهش معرفی کنم یه کمیسیونم واسه من میذاره کنار! گفته خواستگاره پیدا شد و برسونش به من که فیالفور خواهرتو طلاق بدم و بدم
دستش بره! تازه خره، میگه یه آپارتمان و یه ماشینم روش بهت میده! یه سنگم من بزنم شاید خرج و مخارج عروسیتونم داد! حالا چی میگی؟! نظرت چیه؟!
ـ نظرم اینه که حرف نزن تا بهت بگم باید چیکار کنی!
کاوه ـ خوب بگو!
ـ باید تا من سر عباسآقا رو گرم میکنم، تو یه کاری بکنی که وقتی پریا اومد و سوار ماشینش شد، ماشینش روشن نشه! اونوقت مجبوره با تاکسی بره خونه و منم تو ماشین آماده میشینم و تا اومد میرم جلو و به هوای رسوندنش باهاش سر حرف رو وا میکنم!
کاوه ـ بابا مثل آدم برو بهش بگو من از شما خوشم اومده و میخوام بیام خواستگاریتون!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۱۵ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۱۵ صفحه