دانلود و خرید کتاب نقاشی ماریا م‍ی‍ت‍را داور
تصویر جلد کتاب نقاشی ماریا

کتاب نقاشی ماریا

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نقاشی ماریا

مجموعه داستان به‌هم پیوسته «نقاشی ماریا» اثری از نویسنده ایرانی، میترا داور است. میترا داور فعالیت ادبی‌اش را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرده و تاکنون رمان‌های «بالای سیاهی آهوست»، «دل باش»، «خوب شد به دنیا آمدی»، «جاده، قفسهٔ دوم»، «صندلی کنار میز»، «یا من هو» و «و قطار در حال حرکت» را منتشر کرده است. مان «بالای سیاهی آهوست» از او جزو صد و بیست مجموعه داستان برگزیده وزارت ارشاد در بیست سال داستان‌نویسی بعد از انقلاب معرفی شده است. داور در حال حاضر مدیریت سایت ادبی «مرور» را بر عهده دارد و داستان نویسی تدریس می‌کند. در پانزده داستان این کتا، آنیتا، زنی که با شوهرش شاهین و دو فرزندش ماریا و مارال زندگی می‌کند. قصه می‌گوید. مارال ازدواج و مهاجرت کرده و ماریا نقاشی می‌خواند و در ایران ماندگار شده است. داستان‌های بهم پیوسته نقاشی ماریا» روایت‌گر ماجرای واحد خانواده‌ای هستند که جنگ، مهاجرت، معلولیت، خرافات و تکرار را تجربه می‌کند. تکراری که زندگی کارمندی آن را یکنواخت‌تر کرده است. میترا داور جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم را با همه معایب، آسیب‌ها، انحراف‌ها و رابطه‌های تکراری و بی‌هیجان آدم‌ها، به تصویر می‌کشد و نویسنده‌ای است که ماندگاری در آثارش موج می‌زند . زبان ساده و روان این مجموعه همراه با خیالپردازی‌هایش این مجموعه را تبدیل به اثر برتر داور کرده است.
n.sh
۱۳۹۹/۰۲/۱۶

عالییی😇

سمت راست اتاقم دستشویی بود
دهقان غذاخوار
یک تابلوی نقاشی هم روی دیوار بود که ماریا کشیده بود، کشتی آبی رنگ معلق روی آب‌های دریا، حس عجیبی به این کشتی داشتم، انگار روی آب‌ها معلق می‌ماند تا یک روز سوارش شوم، شاید هم به سفری می‌رفتم.
sarar-'
خوبی اتاق کارم این بود که مدام تصویر خودم را نمی‌دیدم، تو حال خودم کارهایم را انجام می‌دادم. رقم‌ها را جمع می‌کردم. سندها را وارد کامپیوتر می‌کردم، گاهی هم که خسته می‌شدم، در اتاقم را می‌بستم، تو آینه خودم را نگاه می‌کردم، وقتی خودم را تو آینه نگاه می‌کردم، به نظرم می‌بایست جوان‌تر باشم، بعد به خودم دلگرمی می‌دادم که استراحت می‌کنم، بهتر می‌شوم، گاهی هم با دوربین موبایل از خودم عکس می‌گرفتم. عکس‌ها را ماه به ماه کنار هم می‌گذاشتم.
sarar-'
کنار حساب و کتاب‌های اداری، داشتم مقاله‌ای می‌نوشتم به نام "پوست و زمان". زندگی‌ام را به هفته تقسیم کرده بودم. در هفته ۱۹۲۰ بودم. زیر عدد ۱۹۲۰ نوشتم: در این هفته شش خط نازک زیر چشم می‌نشیند. فعالیت ذهنی و مغزی اگر پشت میز حسابداری نشسته باشید، هوشمندانه صورت می‌گیرد، اما ارقام و اعداد ذهنتان را خسته می‌کند.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
سنگِ قرمز زنده بود، سنگی به اندازهٔ کف دست. آب قطره قطره می‌چکید از بین دو تنگه روی سنگ، آبی سرد و گوارا. چند بار صورتم را گذاشته بودم روی سردی تن سنگ. قطراتی که از بین دو تنگه فرود می‌آمدند، در مسیر خودشان رودخانه کوچکی می شدندکه می‌رفتند، تند و خوش آهنگ، به سیاه کوه ... و از آنجا می‌رفتند بین دو قلعه، زیر درخت سرخه. این خطِ رود، همان خط گنجی بود که پدر بزرگم در گنج نامه‌اش نوشته بود. اصل گنج نامه تو صندوقچه پدربزرگم بود. نام نسخه «نسخهٔ شجر ایستاده» بود.
کاربر ۱۱۸۱۸۷۶

حجم

۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان