کتاب عاشق خودت باش

کتاب عاشق خودت باش نوشته‌ی سارا ماریا به ما کمک می‌کند شگفتی‌ها و زیبایی‌های درونی و هم‌چنین بیرونی خودمان را ببینیم.

درباره کتاب عاشق خودت باش

کتاب عاشق خودت باش از سارا ماریا درباره این است که ما انسان‌ها در زندگی قصد نداریم هیچ کدام از زیبایی‌های درونی و بیرونی خود را نادیده بگیریم. با هوشیاری و درک این راه و این شگفتی‌ها موهبت آن‌ها را به‌طور کامل می‌توانیم متوجه شویم. قدم اول ما در زندگی شناخت ارزش‌های درونی است که برای ما اهمیت دارد. اگر خوبی‌هایی که درون ما وجود دارند را به بیرون خودمان بازتاب کنیم می‌توانیم وجودی کاملا خوب و نورانی داشته باشیم. شاید تا امروز ما این خوبی‌ها را نشناخته باشیم و قدر آن‌ها را ندانسته باشیم. ما تا امروز فقط سعی کرده‌ایم از روزمرگی عبور کنیم و زمانی را برای شناختن توانمندی‌های درونیمان صرف نکرده‌ایم. ما می‌توانیم از امروز روش زندگی خودمان را تغییر دهیم و هرروز وقتی را برای سپری کردن در درون خودمان صرف کنیم. از قدیم این جمله را شنیده‌ایم که گفته‌اند سیمای تو گویای درون توست.

در کتاب عاشق خودت باش ، سارا ماریا سعی کرده به ما بگوید نوری که از صورت ما می‌تابد از درون ما سرچشمه می‌گیرد. شاید ما هم تابه‌حال به این کسانی برخورده باشیم که سیرت بسیار زیبایی دارند و از نظر ما صورتشان هم به همان اندازه زیبا است. ما در این مسیر نباید از نیروهای درونی و بیرونی خودمان غافل شویم و آماده شناختن جهان و شگفتی‌های آن باشیم. هر اتفاقی که در این دنیا می‌افتد قطعا دلیلی دارد و بی‌هدف نیست. انسانی که خود را می‌شناسد همیشه در تلاش است تا از توانایی‌هایش استفاده کند و پیوسته سعی می‌کند به این توانایی‌ها بیافزاید.

زندگی سرشار از رنج، ترس و نگرانی می‌تواند به زندگی پر از لذت، شادی، زیبایی و عشق تبدیل شود. کتاب عاشق خودت باش شما را از جایگاه نداشتن امنیت به مقصد اعتماد و اقتدار هدایت می‌کند و سارا ماریا ، نویسنده کتاب، به شما نشان خواهد داد تا چه اندازه زیبا و جذاب هستید.

چرا باید کتاب عاشق خودت باش را مطالعه کنیم؟

کتاب عاشق خودت باش مسیر زندگی و ارزش‌های وجودی را به ما یاد می‌دهد، این کتاب پلی است بین درون و بیرون ما. با خواندن دقیق این اثر از سارا ماریا متوجه می‌شویم که شناختن خودمان می‌تواند نشان‌دهنده ایمان ما به خداوند باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب عاشق خودت باش نوشتۀ سارا ماریا مناسب تمام کسانی است که دوست دارند زندگی مفیدی داشته باشند و عشق و سلامتی را در زندگی می‌خواهند. تمام افرادی که به‌صورت عمیق فکر می‌کنند چیزی ارزشمند درون آن‌ها پنهان شده است نیاز دارند این کتاب را بخوانند.

درباره سارا ماریا دانیوس

سارا ماریا دانیوس در سال ۱۹۶۲ متولد شد. او فیلسوف، استاد، و منتقد ادبی اهل سوئد بود. او در سال ۲۰۱۳ به عضویت آکادمی سوئد انتخاب شد و کرسی شماره ۷ این آکادمی را در اختیار گرفت. او در اول ژوئن سال ۲۰۱۵ به دبیری آکادمی رسید. در سال ۲۰۱۸ و در پی انتقادهایی به نحوه‌ی برخورد آکادمی با رسوایی اخلاقی همسر یکی از اعضا، از سمت خود استعفا و آکادمی را ترک کرد. او در سال ۲۰۱۶ جایزه‌ی نوبل را اعلام کرد که این جایزه به باب دیلن اهدا شد. سارا ماریا در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۹ بعد از چند سال درگیری با عوارض بیماری سرطان پستان درگذشت.

قسمتی از متن کتاب عاشق خودت باش

آیا تاکنون به آینه نگاه کرده‌اید و با دیدن چربی روی ران‌ها یا چروک اطراف چشم‌های خود به وحشت افتاده‌اید؟ آیا به خرید لباس شنای جدید فکر کرده‌اید؛ اما پس از دیدن اندام خود در آینه به خود لرزیده‌اید؟ آیا آرزو داشته‌اید قدبلندتر، لاغرتر، جوان‌تر یا قوی‌تر باشید؟

اگر به هریک از این پرسش‌ها پاسخ مثبت دهید، باید بدانید که تنها شما به این حالت دچار نشده‌اید و درحقیقت، یکی از ۸۰ تا ۹۰ درصد از زنان و مردانی هستید که وضعیت ظاهری خود را نمی‌پسندند و از اندام خود ناراضی‌اند. جالب است بدانیم این درصد چشمگیر در حال‌حاضر رو به رشد است و نفرت از بدن، در فرهنگ جوامع بسیار شایع شده است.

این نارضایتی چگونه خودش را در زندگی شما نشان می‌دهد؟ بیش از آنچه ممکن است تصور کنید. زیبایی و اندام متناسب اغلب با موضوعاتی چون موفقیت در رابطه، تجارت یا دیگر حقایق زندگی مرتبط است و اگر فکر می‌کنید در حد ایده‌آل و مطلوب زیبا نیستید، حتی ممکن است احساس بی‌کفایتی، خجالت و شرمساری کنید. درنتیجه بی‌دلیل آسیب می‌بینید، زیرا می‌پندارید به‌اندازهٔ کافی زیبا، ظریف یا خوب نیستید تا به رؤیاها و آرزوهایتان برسید. شما بسیار کمتر چیزی را می‌پذیرید که به‌راستی می‌خواهید یا نیاز دارید، زیرا نسبت به اندام خودتان احساسی مثبت ندارید و به‌همین دلیل فکر می‌کنید فردی بی‌لیاقت هستید.

درحقیقت احساس عدم کفایت و بی‌لیاقتی نوعی بیماری یا توهّم است. بله، درست است. بسیاری از امریکایی‌ها از این توهّم بزرگ رنج می‌برند و به خود می‌گویند: «اگر من به‌اندازهٔ کافی لاغر، قدبلند، به‌روز، زیبا و جوان نباشم، نمی‌توانم عالی زندگی کنم یا به رؤیاهایم دست یابم.» از این رو به جای این‌که بخواهیم جسم، ذهن و روحمان را دوست داشته باشیم، می‌خواهیم گرسنگی و درد بکشیم و فکر می‌کنیم باید چیزهایی را در خودمان تغییر دهیم تا سزاوار عشق، توجه و محبت باشیم.

این احساس مبهم عدم کفایت و بی‌لیاقتی، «وسواس منفی نسبت به بدن» نام دارد. وسواس منفی نسبت به بدن، حالتی است که در اثر افکار انتقادی شدید درمورد ظاهر فرد، خود را نشان می‌دهد. از عارضهٔ «وسواس منفی نسبت به بدن» حتی در کتاب روان‌شناختی مهمی با نام راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی هم سخنی به میان نیامده است و این نکته‌ای است که در بسیاری موارد از آن غافل بوده‌ایم؛ اما واقعیتی آشکار و همه‌گیر است و به‌جرئت باید گفت نمونه‌های آن در تمامی جوامع مدرن وجود دارد.