کتاب عباس دست طلا: داستانی از زندگی حاج عباسعلی باقری
معرفی کتاب عباس دست طلا: داستانی از زندگی حاج عباسعلی باقری
زندگی عباسعلی باقری، آن چنان که پدرش، مرحوم حسن باقری، آرزو کرده، از کودکی با کار، تلاش و زحمت قرین میشود؛ چه در زمانی که جنگ آغاز شد و مغازه صدمتریاش را توی تعمیرگاه روشن یا گاراژ غفوری شماره یک، با تعدادی کارگر رها کرد و به جبهه رفت و شبانهروز کار کرد، چه امروز در سرتاسر این زندگینامه، همه جا سخن از کار و تلاش و امید به خداست.
در تمام اوقات شبانهروز، این کار است که بعد از توکل به خدا، در زندگی او حرف اول را میزند؛ چرا که او کار را راحت روح و روانش میداند. هر کس هم با او همراه میشود، میداند که باید از سپیدهدم تا شامگاه، پا به پایش کار کند.
میگوید: آن قدر کار زیاد بود که من هرگز وقت نداشتم به شهادت فکر کنم! از خدا خواستم همین طور که با گروهم سالم میروم، سالم هم برگردم تا پس از دیدن همسر و فرزندانم، انرژی بگیرم و باز هم به جبهه بیایم و کار کنم.
در زمان نگارش این متن، مدتی است که بر اثر عمل زانوانش، به دستور پزشک بر روی تخت آرمیده و در انتظار پایان سه ماه استراحت مطلق تا باز هم بسازد و آباد کند.
روزهایی، با فرزندان و رفقایش سه شیفت کار میکردند و خستگی از همت والایشان شرمسار و خسته میشد؛ حتی پس از آن که یکی از شاگردان و فرزندانش، لباس رزم به تن کرده و در دیماه سال ۱۳۶۵ در نبرد کربلای۵ به شهادت میرسد.
اما اینک تکیهگاهش عصایی است که بر آن تکیه میزند و همسرش حاجیه خانم که لحظه به لحظه مونس تنهاییهایش میباشد. حاجعباسعلی باقری، با کلام شیرین و شیوایش ما را به زمان هشت سال دفاع مقدس میبرد.
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب متفاوتی از دفاع مقدس.پر شور و نشاط و بسیار آموزنده برای امروز ما.
رهبر انقلاب در مورد این کتاب فرمودند: «کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت
من نسخه چاپیش رو خوندم. کتاب رو خیلی دوست دارم.یه سره خوندمش. تلاش راوی کتاب بی نظیره. توی دوران کنکورم خوندم و هروقت یادش میفتادم از تلاش و مجاهدت هاشون انگیزه میگرفتم. ارزش خوندن داره👌🏼
حقا از مطالعه تلاشها و فعالیت های این مرد شریف، شوق کار و تلاش در انسان زنده می شود. خداوند ما را هم به خیل شهدا ملحق کند، دوست دارم پسر شهیدشان را ببینم.
وااااااای این کتاب تو طاقچه؟!!! فوق العاده است
۱۴ سالم بود فکر کنم خوندم خیلی زیبا قشنگ ادم مشتی بود راوی داستان وشخصیت واقعی عباس اقا.
جالب بود.روایتی متفاوت از دفاع مقدس
کتاب دارای خاطرات جالب تلخ و شیرین داشت. به نظر من خیلی جای کار داره و خود نویسنده هم به نظرم خودش متوجه شده و رو جلد کتاب زده خاطره نگاری . خیلی خیلی می تونست بهتر از این ها
من خیلی دوستش داشتم عالی
خیلی خوب و خوندنی