کتاب دارایی‌های یک زن اشرافی

«دارایی‌های یک زن اشرافی» نام رمانی جذاب از استاد داستان‌نویسی آمریکا، دنیل استیل (-۱۹۴۸) است. داستان از این قرار است که صندوق امانت متروکه‌ای در بانک نیویورک گشوده می‌شود که دو دسته نامه، تعدادی عکس و بیست‌و‌دو قطعه جواهر در آن وجود دارد. کارمند دادگاه «جین ویلویی» مسئول تحقیق درباره صاحب صندوق که «مارگارت والاس پیرسون دی سان پینگلی» نام دارد است. چرا مارگارت هیچ‌گاه سراغی از جواهرات باارزشش نگرفته‌است؟ وارث او چه کسانی هستند؟ آیا هنوز زنده است؟ پس از بررسی برای قیمت‌گذاری جواهرات، جین و حراج‌کننده‌ی شرکت مزایده‌‌ی «کریستیز فیلیپ لاتون» باهم تصمیم می‌گیرند اطلاعات بیشتری در مورد داستان مارگارت به‌دست بیاورند؛ اما هیچ‌کدام تصورش را هم نمی‌کنند که محتویات صندوق آنها را به کجا می‌کشاند..... بخشی از داستان را می‌خوانید: داخل صندوق چند پوشه با دست خط تمیز مالک بر روی آنها وجود داشت. در یکی عکس ودر دیگری اسناد و مدارک بود شامل چند پاسپورت منقضی شده امریکایی و ایتالیایی که در رم صادر شده بودند. دو دسته ضخیم از نامه ها هم بود یکی با دست خط اروپایی قدیمی که به زبان ایتالیایی نوشته شده بود و روبان آبی کمرنگی آنها را مرتب نگه داشته بود، و نامه های دیگر که با یک روبان صورتی بسته شده بودند و به انگلیسی و با دستخط یک زن بودند. بیست و دو جعبه چرمی جواهرات هم وجود داشت که بیشترشان حاوی یک قطعه جوهر بودندکه او ثبت کرده بود اما با دقت بررسی نکرده بود. حتی با چشم غیر حرفه ای هم قطعات با ارزش به نظر می رسیدند. جواهرات را خیلی ساده به عنوان انگشتر الماس، دستبند، گردنبند و سنجاق سینه لیست برداری کرده بود بدون جزئیات بیشتر که البته فراتر از صلاحیت او در آن موضوع بود واز او انتظار نمی رفت. به دنبال یک وصیتنامه گشت که مورد تایید مالک جعبه در صورت فوت باشد اما چیزی پیدا نکرد. مشتری صندوق را برای مدت بیست و دو سال کرایه کرده بود و هال نمی دانست چه اتفاقی برای او افتاده است...