دانلود و خرید کتاب جادوی میخک آن فاین ترجمه هدا لزگی

معرفی کتاب جادوی میخک

کتاب «جادوی میخک» نوشته آن فاین کتابی است درباره کودکان بزهکار. شخصیت اصلی داستان جادوی میخک «ناتالی» است. شغل پدر «ناتالی» مدیریت هتل است. آن‌ها برای بازسازی هتلی بزرگ به نام «کاخ» به شهر جدید منتقل می‌شوند. یک روز در بیشه «میخک» را می‌بینند که دختری جسور، دروغگو و بی‌پرواست و فرزند خانواده‌ای خشن با پدری معتاد و مادری منفعل است.. پدر میخک آن قدر با خشونت با خانواده‌ خود و حیوانات برخورد می‌کند که میخک ترجیح می‌دهد به جای اینکه گربه‌ها به دست پدرش و با شکنجه کشته شوند خود با روشی راحت‌تر و بی‌دردسرتر آن‌ها را سر به نیست کند. این کارها از میخک نیز انسانی قصی‌القلب ساخته‌است. او و ناتالی با اختراع بازی‌هایی خطرناک به حیوانات و انسان‌ها آزار می‌رسانند و از هیجان ناشی از آن لذت می‌برند. فاین بیش از پنجاه کتاب برای کودکان نوشته و جوایز زیادی همچون کارنگی، اسمارتیز و ویتبرد دریافت کرده. برنده مدال هانس کریستنین اندرسن در سال ۱۹۹۸ بوده و در سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ برنده جایزه دوم کودکان بریتانیا شده‌است. آن فاین کتاب جادوی میخک را در سال ۱۹۹۶ نوشت: بیشتر اوقات، میخک را در مدرسه می‌دیدم. او دوست دیگری نداشت. هیچ‌کس نمی‌توانست وانمود کند که دروغ‌های مسخرهٔ او را باور کرده است. ـ امروز ارتش یکی از مزارع ما را قرض گرفت. قرار است وقتی به خانه برگشتم، سوار تانک بشوم. ـ نه بابا! من که باورم نمی‌شود. ـ باور نکن. بچه‌ها به او می‌خندیدند و می‌رفتند. من به زمین چشم می‌دوختم و جالب اینجاست که دلم به حالش می‌سوخت. می‌دانستم که مرا جلو همه به باد مسخره گرفته است. (فقط یک احمق، چرت‌وپرت‌های او را باور می‌کرد.) اما به جای اینکه مثل همه از او دوری کنم، دستش را می‌گرفتم و سعی می‌کردم، توجهش را به چیز دیگری جلب کنم. ـ دوست داری در راه خانه، جادهٔ اسکلت بازی کنیم؟ او با بداخلاقی و ترش‌رویی، مرا از خود می‌راند. حتی آن موقع هم از خودم می‌پرسیدم: چرا با او دوستی می‌کنم. می‌دانستم از روی ترحم نبود. هیچ‌کس دروغ‌های میخک را باور نمی‌کرد، پس چرا باز هم دروغ می‌گفت؟
کتاب باز
۱۳۹۹/۰۳/۰۳

موضوع خاصی بود، انتظارش را نداشتم. اینجور روابط دوستی خیلی زیاده. یکی شرور و آتیش پاره و دیگری مطیع و پیرو. هر دو طرف به شدت آسیب میبینند. ولی هیچکدوم از طرفین نباید احساس گناه داشته باشند!

Parisa Karimi
۱۳۹۸/۰۳/۰۳

خیلی قشنگ بود

Emad
۱۳۹۹/۰۲/۰۱

داستانی در مورد تاثیر دوست بر شخصیت نوجوانان و همچنین لزوم نزدیکی والدین با آنان است. پدر و مادر جهت کار به هتلی در شهری دور و خلوت میروند و داستان سرگذشت دختر آنها و دوست جدیدش و اثرات تربیت

- بیشتر
z.gh
۱۳۹۸/۱۰/۰۶

هم ترجمه خوب هم موضوع خوب👌👌👌

عجیب است که گاهی وقت‌ها مسیر زندگی آدم‌ها، به خاطر اتفاقاتی که در زندگی دیگران می‌افتد، تغییر جهت می‌دهد.
Book
احساسات دیگران بازیچه نیست.
Book
من بیش از اندازه، زیر سایهٔ میخک به سر برده بودم. هر روز که می‌گذشت، حس می‌کردم قوی‌تر شده‌ام و کارها بهتر پیش می‌روند. در مدرسه پیشرفت کردم و نمرات بهتری گرفتم، چون دیگر پشت پنجره و روی پله‌ها منتظر او نبودم. در هتل با روحیهٔ بهتری رفت و آمد می‌کردم، چون دیگر در انتظار او این‌طرف و آن‌طرف پرسه نمی‌زدم. دیگر ذهنم مشغول او نبود و در نتیجه، بیشتر به خودم فکر می‌کردم. شب‌ها باز هم کابوس آتش می‌دیدم و با ترس از خواب بیدار می‌شدم. اما روزها احساس بسیار متفاوتی داشتم. اصلاً دلم نمی‌خواست ناتالی قبلی باشم. اگر می‌شد، حتی اسمم را هم عوض می‌کردم. یک روز صبح که با آرامش روی ایوان نشسته بودم و طاووس‌ها را تماشا می‌کردم، (به جای اینکه مثل میخک دنبالشان بدوم و اذیت‌شان کنم) برای اولین بار و پس از سال‌ها احساس خوشبختی کردم. خوشبختی.
z.gh
عجیب نیست که زندگی آدم در یک چشم به هم زدن، تغییر کند و در مسیر دیگری بیفتد؟
Book
از احساسات دیگران باخبر است، برای همین آنها را آزار می‌دهد، از این کار لذت می‌برد وگرنه کار دیگری ندارد که بکند.
Book
گذشتهٔ آدم تا کی مثل سایه دنبالش می‌کند.
Book
تنهایی او تقصیر من نبود. هیچ‌کس او را به مردم‌آزاری وادار نکرده بود.
Book
همه به یک فرصت دوباره احتیاج دارند.
Book
گاهی اوقات، شرایط باید آن‌قدر غیرقابل‌تحمل شود تا دیگران متوجه شوند، البته تا آن‌موقع، دیگر دیر شده و آدم تنها مانده.
Book
او با طعنه و زخم زبان‌زدن‌هایش، اعتماد به نفس مرا از بین برده بود.
Book
برای اولین بار و پس از سال‌ها احساس خوشبختی کردم.
Book
اصلاً دلم نمی‌خواست ناتالی قبلی باشم. اگر می‌شد، حتی اسمم را هم عوض می‌کردم.
Book
انگار از یک کابوس تیره و بی‌پایان بیدار شده بودم.
Book
برای بهبودی کامل به زمان نیاز داشتم.
Book
اما معلوم بود که حرفم را باور کرده است. چرا که نه؟ این کار خیلی آسان‌تر و به صرفه‌تر از یافتن حقیقت بود.
Book
جلب‌توجه در یک هتل بزرگ، کار ساده‌ای نیست (مگر اینکه به خاطرش پول بدهی).
Book
آدم تا مرز رهایی پیش برود؛ اما ناگهان این فرصت را از دست بدهد.
Book
آیا عکس‌های قدیمی، حقیقت را می‌گویند؟ عکاس می‌گوید: «لبخند بزن! عکس را خراب نکن.» تو هم مجبوری بخندی.
Book

حجم

۱۱۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۱۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان