دانلود رایگان کتاب راه جنگجو شروین وکیلی
تصویر جلد کتاب راه جنگجو

کتاب راه جنگجو

نویسنده:شروین وکیلی
انتشارات:نشر شورآفرین
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راه جنگجو

همچون باد سیال و نرم است جنگجو، چون آهن، سخت و استوار... آبگون‌اند و آبگینه، شناوران تهیای تقارن، نفوذ ناپذیر چون الماس، وارثان خون سیاه خواست. پوست می‌اندازند، بهره‌مندان از این دو تبار تا ظهور ایزدی هراس آور اینجاست با شکوه‌ترین چشم‌انداز عرصه‌ی برخورد دریایی توفان زده، با صخره‌ای تناور
علی
۱۳۹۵/۰۷/۰۸

درمورد چی هست?

neo
۱۳۹۹/۰۵/۲۹

فکر می‌کنم مخاطب این اثر نباشم. اشعار اون‌قدرها خوب نبودن و نکته به‌خصوصی درشون ندیدم. ممکنه خیلی‌ها بپسندن.

ghomes
۱۳۹۴/۰۷/۲۳

واقعا عالی بود دست نویسندشو می بوسم حتما از این نویسنده کتاب بزارید

کاربر 5248622
۱۴۰۳/۰۴/۲۹

این کتاب در ادامه کتاب جنگجو نوشته شده

ا.اسکندرپور
۱۳۹۸/۰۲/۱۷

جالب بود پسندیدم

محمد
۱۳۹۴/۰۶/۲۲

عالی

واقعی گردد "اگر" تازشی باید کرد! تا بگیرد اثرِ چشم بر آیینه دوام.
Mr.horen~
پهلوان، سوار بر شورِ درنگ در راهی یک طرفه پیش می‌تازد. هیچکس پشتش را نمی‌بیند.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
حضور اوست گویی، دلیل بودنِ تماشاچیان، نه آفریده‌ی آن. همدلی با رستم از این روست چنین دشوار و فراموش کردنش ناممکن.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
پهلوان، ساکن سرزمینی‌ست جادویی، مستورِ سطور اسطوره‌، زیر رنگین كمانِ افسانه‌ بی دریغ و افسوس، فراموش می‌شود. چشم دیگری چه چیز ‌افزاید، بر حضور بزرگِ مهترانِ مجوس؟
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
بسیار سپاسگزار همه‌شان هستم، چرا که اگر لذتی و قدرتی و معنایی از خواندن این متن برخیزد، بی‌شک سهمی از آن مدیون ایشان است.
Mr.horen~
همچو باد است جنگجو، همواره در دسترس و همیشه دوردست چو آبی در جویباری زمستانی آمیزه‌ی قندیل پابرجا و خنکای شتابان. به هیچ چیز نمی‌چسبد، حتی به خود.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
پهلوان اما، همواره آماده با دلی همیشه گشوده بر آوردگاه غلافی نیست که شمشیرش را تاب آورد. مساعد بودن را به گیتی تحمیل می‌کند همراهی كردن را به بخت. ننگ جنگجو، شکست است، وقفه‌اش میان جنگ و تنش، درنگ.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
چه مذبوحانه است، چه نافرجام، سودای انکار اطاعت این واپسین زنجیر بندگان. تنها مستعمره‌نشینان‌اند شورآفرینانِ سالگردهای استقلال.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
جنگجو بی هماورد نمی‌ماند یک تن همواره رویاروی اوست، ستایش برانگیزترین حریف: خویشتن. در هر ضربت شمشیر و در هر جنبش، خود را می‌جوید و خود را شکار می‌کند.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
داستان‌های مهیبی ز سرانگشت قلم می‌چکد بر رخ آیینه‌ی طاووسِ نگاه. رمزهایی است نهان، زیر این قشرِ ظریفی که ترشح شده از قلب قیام
Mr.horen~
جنگجو، اما، مثل ایزد باد چشمها را پشت و رو به تن كرده. تا خو نگیرد به آنچه هست تا بگذرد از مرز عادت مرسوم. منِ دست از خود کشیده‌ای‌ست، تکیه‌گاه اهرم تغییر.
ronia
برترین بنده، از وضع موجود دلزده، می‌پرسد: چرا؟ جنگجو اما، چشم دوخته‌‌ی آنچه دلخواه، می‌خروشد: چرا نه؟ جهان هنگامه‌ست و مقیمان آن؛ همگان. انبوهی بنده‌اند، اندکی جنگجو.
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
در ناف آشوب، مکث، مرگ است.
روژینا
از هنگامه گریختن، نادیده‌اش انگاشتن، خارج از آوردگاه لانه ساختن، اوهامی‌ست بزدلانه. حضور در هنگامه، تاب آوردن خروش نبرد، چه ترسناک است و چه دشوار، جنگجو بودن.
روزبه

حجم

۲۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۲۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
رایگان