دانلود و خرید کتاب کمیک استریپ‌های شهاب علی آرمین
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کمیک استریپ‌های شهاب اثر علی آرمین

کتاب کمیک استریپ‌های شهاب

نویسنده:علی آرمین
امتیاز:
۴.۷از ۴۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کمیک استریپ‌های شهاب

داستان «کمیک استریپ‌های شهاب» به قلم علی آرمین (-۱۳۶۱) کاری از انتشارات کتاب جمکران است. موضوع کتاب درباره طلبه جوانی است که به دلیل مشکلات خانوادگی، توانایی صحبت و سخنرانی در جمع را ندارد و در مواجه با افراد دچار لکنت زبان می‌شود. نا‌امید شدن جوان، عشقی عفیفانه و پاک و ارتباط با پدری بداخلاق و خودرأی، مشکلات مالی و تصمیم‌گیری درباره آینده، زندگی شهاب را به مرز ناامیدی و دوری از مردم می‌کشاند تا اینکه … در قسمتی از داستان این‌گونه می‌خوانید: دوران کودکی‌ام را با لیلا گذراندم. هر روز ماشین خاور پلاستیکی‌ام را دست می‌گرفتم و به خانه‌شان می‌رفتم. از زیر درخت زیتون، آن را پر از خاک و سنگریزه می‌کردم و پیش بوتۀ گُل یاس خالی می‌کردم؛ درست درِ کارخانۀ شکلات‌سازی لیلا. آن وقت او گرۀ روسری زردِ گل نارنجی‌اش را سفت می‌کرد و با ظرافت دخترانه‌اش یک شکلات به راننده می‌داد و یکی خودش می‌خورد. اگر یک شکلات بیشتر نداشت، همان را با هم نصفش می‌کردیم. اگر هم کلّاً شکلات نداشت، پوستی پیدا می‌کرد و داخلش سنگی می‌گذاشت و دستمزدم را می‌داد. من و او همیشه زود بیدار می‌شدیم. صدرا دیرتر می‌آمد. وقتی می‌آمد اولش با موهای درهم بر هم و چشم‌هایی پف‌کرده و خیلی بی‌حوصله، روی سنگچین دور باغچه می‌نشست. به ما نگاه می‌کرد و آفتاب می‌گرفت. مادرش همیشه صدایش می‌زد: «صدرا، دستشویی رفتی؟» و او همیشه با صدایی خش‌دار این جواب را می‌داد: «باشه الآن می‌رم.» و نمی‌رفت. مادرش چند بار دیگر می‌گفت و او هم چندبار دیگر همان را تکرار می‌کرد. بعد که صدرا کمی آفتاب به صورتش می‌خورد و خواب از کله‌اش می‌پرید، طناب‌بازی‌مان شروع می‌شد. من و صدرا دو طرف طناب را می‌گرفتیم و لیلا فرز می‌پرید. هر چه ما طناب را تندتر می‌چرخاندیم او هم تندتر می‌پرید. ما خسته‌مان می‌شد و او نفس‌نفس می‌زد. سر آخر طناب به پایش پیچ می‌خورد و سه‌تایی از خنده روی زمین غش می‌کردیم. یکبار که سه‌تایی از خنده غش کرده بودیم، صدرا این قدر خندید که همان‌جا خودش را خیس کرد و لقبی به او دادیم که تا مدت‌ها برایش ماندگار شد.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه