
کتاب آرش در قلمرو تردید
معرفی کتاب آرش در قلمرو تردید
کتاب آرش در قلمرو تردید نوشتهی نادر ابراهیمی مجموعهای از داستانها، روایتها و جستارهایی است که با نگاهی تیزبین و زبانی شاعرانه به مفاهیم تردید، هراس، امید، اخلاق و سرنوشت انسان میپردازد. این اثر که نشر امیرکبیر آن را منتشر کرده، با بهرهگیری از اسطورهی آرش و روایتهای کوتاه و بلند، تصویری چندلایه از انسان معاصر و دغدغههایش ارائه میدهد. ابراهیمی در این کتاب، با روایتهایی گاه تمثیلی و گاه واقعگرایانه، مرز میان اسطوره و واقعیت را میکاود و خواننده را به تأمل دربارهی انتخاب، مسئولیت و معنای زندگی دعوت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آرش در قلمرو تردید
کتاب آرش در قلمرو تردید اثری از نادر ابراهیمی است که با ساختاری چندپاره و روایتهایی متنوع، به بررسی مفاهیم بنیادین زندگی انسان میپردازد. این کتاب با الهام از اسطورهی آرش تیرانداز، روایتهایی را در قالب داستانهای کوتاه، تمثیلها و گفتوگوهای فلسفی ارائه داده است. ابراهیمی در این مجموعه، از زبان شخصیتهایی با پیشینهها و دغدغههای متفاوت، به موضوعاتی چون هویت، مسئولیت، اخلاق، ترس، امید و سرنوشت میپردازد. روایتها گاه در فضای شهری و معاصر رخ میدهند و گاه به دنیای اسطوره و افسانه پا میگذارند. ساختار کتاب به گونهای است که هر بخش، زاویهی تازهای از تردید و جستوجوی معنای زندگی را پیش روی مخاطب قرار میدهد. آرش در قلمرو تردید، با بهرهگیری از زبان نمادین و تصویرسازیهای قوی، تلاش کرده است تا خواننده را به بازاندیشی دربارهی مفاهیم آشنا و روزمره وادارد و او را با پرسشهایی بنیادین روبهرو کند.
خلاصه داستان آرش در قلمرو تردید
کتاب آرش در قلمرو تردید مجموعهای از روایتها و داستانهایی است که هر یک بهگونهای به مفهوم تردید، جستوجوی حقیقت و مواجهه با سرنوشت میپردازد. در بخشهایی از کتاب، دو مسافر از شرق و غرب با یکدیگر روبهرو میشوند و در گفتوگوهایشان، تفاوتها و شباهتهای انسانی را آشکار میکنند. در داستانی دیگر، سه خانهی خالی و ساکنانشان، نمادی از روابط انسانی، حسادت، دوستی و اندوه میشوند. روایت بادبادکها، با نگاهی کودکانه و در عین حال تلخ، به مفهوم رهایی و وابستگی میپردازد و داستان گرگ گرسنه، با زبانی تمثیلی، به جدال میان سرکشی و تسلیم، غرور و فروتنی اشاره دارد. در بخش «شهر بزرگ»، فضای تلفنخانهای شلوغ، بستری برای نمایش تنهایی، اضطراب، فساد و امیدهای کوچک آدمهاست. روایت «غیرممکن» با حضور شیطان در قالب معلم، به ناتوانی انسان در صرف فعل «بدبخت بودن» در آینده میپردازد و امید را بهعنوان نیرویی برای عبور از تردید و ناامیدی برجسته میکند. در بخش پایانی، اسطورهی آرش بازخوانی میشود؛ مردی که باید تیری بیندازد تا سرنوشت سرزمینش را رقم بزند، اما در میانهی راه، با تردیدها، تنهایی و مسئولیت سنگین انتخاب روبهرو میشود. این روایتها، هر یک با زبانی متفاوت، دغدغههای مشترک انسان معاصر را بازتاب میدهند و خواننده را به تأمل دربارهی معنای زندگی، مسئولیت فردی و جمعی و امکان رهایی از تردید دعوت میکنند.
چرا باید کتاب آرش در قلمرو تردید را بخوانیم؟
آرش در قلمرو تردید با روایتهایی متنوع و زبانی چندلایه، فرصتی برای مواجهه با پرسشهای بنیادین زندگی فراهم کرده است. این کتاب، با بهرهگیری از اسطورهها و روایتهای روزمره، مرز میان واقعیت و خیال را به چالش میکشد و خواننده را به بازاندیشی دربارهی انتخاب، مسئولیت و معنای وجودی خود فرا میخواند. ویژگی شاخص این اثر، توانایی آن در پیوند دادن دغدغههای فردی و جمعی، و نمایش تردید بهعنوان بخشی جداییناپذیر از تجربهی انسانی است. خواندن این کتاب، امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی از جهانهای گوناگون را فراهم میکند و مخاطب را به سفری درونی برای کشف امید، هراس و امکان تغییر دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن آرش در قلمرو تردید به کسانی پیشنهاد میشود که دغدغهی هویت، مسئولیت، معنای زندگی و مواجهه با تردید را دارند. این کتاب برای علاقهمندان به روایتهای تمثیلی، اسطورهای و فلسفی، و کسانی که به دنبال بازاندیشی در مفاهیم اخلاق، امید و سرنوشت هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب آرش در قلمرو تردید
«آرش، که خدای تحرک و خدای بادها با اوست، روح خویش را در تیری خواهدنهاد و چشمههای جوشانِ آب زندگی، جنگلهای سبزِ در تسخیر، دشتهای تشنهٔ رویاندن گیاه و رودهای پیچانِ پُر آب به ما بازخواهدگشت. آرش، یکه و تنها، با روح پلید مردگان، دیوها و تسلّطِ اجبار خواهدجنگید؛ نه با سپاهی گران و نه همدوش دیگران؛ تنهای تنها. آرش، پیامبر بزرگ زمانهٔ ماست. غبار قرون را میشکافد و اینجا، بار دیگر داستان خویش را تکرار خواهدکرد. «آرش تیرانداز کجاست؟» * در یک بامداد سرد و غمناک زمستانی، مردی نان صبح خود را به پیشگامان گروهِ فریادزن تقدیم کرد. نان، سه تن را نیمسیر کرد و سه تن در خانه گرسنه ماندند. مرد گفت: آیا به جستوجوی آرش آمدهیید؟ مگر گناهی کردهاست؟ مگر زخمی زدهاست؟ او که کتابدار بینوای کتابخانهٔ متروکی است. مردیست کامل و پایدار. صبر بینهایت دارد؛ زیرا که این زندگی را با چهرهٔ گشاده تحمّل کردهاست. دهانبهدهان، در میان سیل جوشان مردم، این جمله سفر کرد که آرش یافتهشد. مردیست کامل و پایدار! __ آرش تیرانداز کجاست؟ به ما نشانش بده، ای مرد! __ او همسایهٔ من است؛ ولی باور کنید که هرگز بهسوی هیچکس تیر نینداختهاست.»
حجم
۴۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه
حجم
۴۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه