کتاب موجود دوست داشتنی

کتاب موجود دوست‌داشتنی نوشته‌ آی‌لا کریمیان توسط نشر نی منتشر شده است. این اثر روایتی مدرن و چندلایه از روابط انسانی، هویت و بازی‌های ذهنی میان سه شخصیت اصلی را به تصویر می‌کشد. داستان در فضایی محدود و تقریباً ایستا، میان سه شخصیت با نام‌های شین، میم و الف شکل می‌گیرد و با زبانی گفت‌وگومحور و توصیفاتی دقیق به پیچیدگی‌های روانی و عاطفی آن‌ها می‌پردازد. روایت کتاب میان واقعیت و خیال، بازی و جدیت و عشق و رقابت در نوسان است و با بهره‌گیری از عناصر نمادین و دیالوگ‌های پرکشش، تجربه‌ای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر را رقم می‌زند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب موجود دوست داشتنی

کتاب موجود دوست‌داشتنی با محوریت سه شخصیت اصلی، شین، میم و الف در بستری محدود و زمان‌بندی‌شده روایت می‌شود. این سه نفر در فضایی بسته میان آینه و غروب تا طلوع، وارد بازی‌ای می‌شوند که هدفش کشف این است که کدام یک می‌تواند «نباشد» یا به‌عبارتی کدام یک اضافی است. ساختار کتاب مبتنی بر دیالوگ‌های پی‌درپی، کنش‌های روانی و بازی‌های ذهنی است که مرز میان واقعیت و خیال را بارها جابه‌جا می‌کند. آی‌لا کریمیان در این اثر با تمرکز بر روابط پیچیده و شکننده‌ی میان شخصیت‌ها به موضوعاتی چون حسادت، عشق، ترس از طردشدگی و جست‌وجوی معنا می‌پردازد. روایت کتاب با بهره‌گیری از نمادهایی مانند آینه، فازیولی قرمز و اسلحه، فضای پرتنش و درعین‌حال شاعرانه‌ای را خلق کرده است. گفت‌وگوهای شخصیت‌ها گاه طنزآمیز و گاه تلخ، لایه‌های پنهان شخصیت‌ها و روابطشان را آشکار می‌کند و خواننده را به تماشای بازی قدرت، آسیب‌پذیری و میل به تعلق دعوت می‌کند.

خلاصه کتاب موجود دوست داشتنی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان موجود دوست‌داشتنی با معرفی سه شخصیت اصلی آغاز می‌شود: شین، مردی با گذشته‌ای پرزخم و ذهنی درگیر، میم، زنی حساس و تحلیل‌گر و الف، شخصیتی مرموز و غالباً غیرقابل‌پیش‌بینی. این سه نفر تصمیم می‌گیرند وارد بازی‌ای شوند که در آن هر شب دو نفر با هم می‌مانند و نفر سوم باید با احساس اضافی‌بودن کنار بیاید. بازی بهانه‌ای می‌شود برای آشکارشدن لایه‌های پنهان روابط، حسادت‌ها، وابستگی‌ها و ترس‌ها. شین با میم رابطه‌ای نزدیک و آسیب‌پذیر دارد اما الف همواره در مرکز توجه و قدرت قرار می‌گیرد. در طول داستان، رازهایی مانند وجود اسلحه، حلقه‌ی ازدواج و گذشته‌ی قماربازی شین آشکار می‌شود و هرکدام از شخصیت‌ها با بحران هویت و ترس از طردشدگی مواجه می‌شوند. بازی قدرت میان آن‌ها به نقطه‌ای می‌رسد که مرز میان بازی و واقعیت، عشق و خشونت و تعلق و طردشدگی محو می‌شود. در نهایت هر سه شخصیت با انتخاب‌هایی مواجه می‌شوند که نه‌تنها سرنوشت رابطه‌شان بلکه معنای بودن یا نبودن را به چالش می‌کشد.

چرا باید کتاب موجود دوست داشتنی را بخوانیم؟

کتاب موجود دوست‌داشتنی با ساختاری متفاوت و زبانی گفت‌وگومحور تجربه‌ای تازه از روایت روابط انسانی و بازی‌های ذهنی ارائه می‌دهد. این اثر با تمرکز بر روان‌شناسی شخصیت‌ها و نمایش فرازونشیب‌های عاطفی، خواننده را به تماشای لایه‌های پنهان حسادت، عشق، ترس و میل به تعلق دعوت می‌کند. استفاده از نمادها و فضاهای محدود، امکان تمرکز بر جزئیات رفتاری و ذهنی شخصیت‌ها را فراهم کرده است. برای کسانی که به روایت‌های مدرن، شخصیت‌پردازی عمیق و داستان‌هایی با محوریت روابط پیچیده علاقه دارند، این کتاب می‌تواند تجربه‌ای متفاوت و تأمل‌برانگیز باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که دغدغه‌ی شناخت روابط انسانی، هویت، حسادت، ترس از طردشدگی و بازی‌های ذهنی را دارند. همچنین برای علاقه‌مندان به رمان‌های مدرن با ساختار دیالوگ‌محور و روایت‌های روان‌شناختی مناسب است.

بخشی از کتاب موجود دوست داشتنی

«شین: چشم‌هایش بدون عینک دو شماره تا وضوح دور می‌شدند. شین اما برای بیزاری از خودش در آینه نیازی به وضوح نداشت. از خودش در آینه و از آن‌هایی که بودند بیزار بود. حسادت می‌کرد به تصویری که سر او را دزدیده‌ بود و فکرهایش را نه؛ بدنش را دزدیده ‌بود و دردهایش را نه. با نگاهی که به نفرت نزدیک‌تر از وضوح بود، به صحنه‌ای که خودش در آینه زندگی می‌کرد خیره‌ شد: فازیولی قرمز، بی‌آن‌که بداند کوک نیست، شکوهمندانه انتظار می‌کشید و خورشیدِ بعد‌ازظهر بی‌آن‌که بداند غروب می‌کند ابرها را می‌بوسید. خودش را در قلب آینه پیدا کرد. از خودش در آینه بیزار بود؛ از چشم‌هایش که رنگ خاکستری را دزدیده‌ اما هرگز رنگ مرگ را ندیده‌ بودند؛ از سوراخ‌های دماغش که ناقرینگی را دزدیده‌ اما هرگز بوی تحقیر را نشنیده ‌بودند؛ و از زخم کهنه‌ای که پشت ریش‌هایش پنهان بود بی‌آن‌که مزۀ درد را چشیده ‌باشد. به امنیت خودش در آینه حسادت می‌کرد؛ به امنیت مطلقی که‌ از خواستن و داشتن بی‌نیاز بود؛ به خوشبختی محالی که ناتوانی و خشم را نمی‌شناخت؛ و به اعتماد صادقانه‌ای که حتی وقتی اسلحه‌ به سمتش نشانه‌ رفته بود نترسید.»