
کتاب خروج از قصر ممنوع
معرفی کتاب خروج از قصر ممنوع
کتاب خروج از قصر ممنوع (No One Leaves the Castle) نوشته کریستوفر هیلی، ترجمه نیروانا اسفندیارپور و ویراسته آمنه بختیاری، اثری از انگلستان است که نشر کتاب کولهپشتی آن را در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است. این کتاب فانتزی که برای نوجوانان نوشته شده، با داستانی پرماجرا، طنزآمیز و پرشخصیت، مخاطب را به دنیای شکارچیان جایزهبگیر، جادوگران و اشرافزادگان میبرد. داستان بر ماجرای دزدیدهشدن تبری ارزشمند از خاندان آنگبار و تلاش برای یافتن آن متمرکز است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خروج از قصر ممنوع اثر کریستوفر هیلی
کتاب خروج از قصر ممنوع به قلم کریستوفر هیلی، داستانی فانتزی و معمایی را در بستری از طنز و ماجراجویی روایت میکند. ماجرا در سرزمینی خیالی به نام کارپجیا و قلمروی آنگبار رخ میدهد؛ جایی که اشرافزادگان، جادوگران و شکارچیان جایزهبگیر هرکدام نقش ویژهای در پیشبرد داستان دارند. شخصیت اصلی، لایلاک، شکارچی جایزهبگیر، جوان و تازهکاری است که بههمراه آوازخوانی به نام دالسینتا، مأموریتی غیرمنتظره را میپذیرد؛ یافتن تبر زمردین خاندان آنگبار که بهظاهر دزدیده شده است. در کنار او سرپیشخدمتی به نام فلورنت و جادوگری به نام رونار نیز وارد ماجرا میشوند. ساختار کتاب بر پایهی فصلهای کوتاه و پرحادثه بنا شده و هر بخش با زاویهدیدی شوخطبعانه و گاه راوی دانای کل پیش رفته است. در دل این داستان، روابط خانوادگی، تضاد نسلها، پیشداوریها و چالشهای هویت فردی نیز به تصویر کشیده شده است. کریستوفر هیلی با بهرهگیری از عناصر کلاسیک قصههای فانتزی و افزودن لایههایی از طنز و نقد اجتماعی، اثری خلق کرده که سرگرمکننده و تأملبرانگیز است.
خلاصه داستان خروج از قصر ممنوع
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با مأموریتی پرپیچوخم آغاز میشود؛ فلورنت، سرپیشخدمت قلعهی آنگبار، مأمور میشود تا شکارچی جایزهبگیری برای یافتن تبر زمردین دزدیدهشده استخدام کند. او با اکراه به شهر برامستوک میرود و در آنجا با لایلاک، شکارچی جایزهبگیر نوجوان و تازهکار و دالسینتا، آوازخوان پرانرژی آشنا میشود. این دو با وجود تجربهی اندک، مأموریت را میپذیرند و همراه فلورنت به جستوجوی جادوگری به نام رونار میپردازند که مظنون اصلی دزدی است. در مسیر با بازار شکارچیان، شخصیتهای عجیبغریب و معماهای تازه روبهرو میشوند. لایلاک موفق میشود رونار را پیدا و دستگیر کند، اما خیلی زود مشخص میشود که ماجرا پیچیدهتر از دزدی ساده است. تبر در نهایت پیدا و بیگناهی رونار اثبات میشود، اما لایلاک و همراهانش درمییابند در دنیای اشراف و جادو، حقیقت همیشه همان چیزی نیست که به نظر میرسد. روابط خانوادگی، رقابتها و سوءتفاهمها نقش مهمی در این داستان ایفا کردهاند.
چرا باید کتاب خروج از قصر ممنوع را بخوانیم؟
داستان خروج از قصر ممنوع با ترکیب ماجراجویی، طنز و معما تجربهای دیگر از داستانهای فانتزی برای نوجوانان را ارائه داده است. شخصیتپردازی پویا و دیالوگها، فضای کتاب را زنده و پرکشش کرده است. روایت داستان از زاویهی دید شخصیتهایی با دغدغههای متفاوت، امکان همذاتپنداری و درک پیچیدگیهای روابط انسانی را فراهم میکند. همچنین این کتاب با پرداختن به موضوعاتی مانند پیشداوری، هویت فردی و تضاد نسلها، فراتر از داستانی سرگرمکننده ظاهر شده و لایههایی از نقد اجتماعی را نیز در خود جای داده است. این داستان میتواند برای علاقهمندان به دنیای جادو، شکارچیان جایزهبگیر و قصههای پرحادثه خواندنی باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانانی که به داستانهای فانتزی، معمایی و ماجراجویانه از قرن ۲۰ انگلستان علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
درباره کریستوفر هیلی
کریستوفر هیلی (Christopher Healy) زادهی سال ۱۹۷۲ میلادی، مدرس زبان و نویسندگی و نویسندهای آمریکایی است. او آثار متعددی برای نوجوانان نوشته و نویسندهی رمان پلیسی فانتزی «خروج از قصر ممنوع» (No One Leaves the Castle) و نیز خالق مجموعهی تحسینشدهی «راهنمای قهرمان برای نجات پادشاهی شما» (The Hero’s Guide to Saving Your Kingdom و دنبالههای آن) بوده است. دیگر آثار برجستهی او شامل سهگانهی ماجراجویی، علمی - تخیلی و تاریخی «سفر خطرناک خطر و مایهم» (A Perilous Journey of Danger & Mayhem) و کتاب مصور «این آن نوع کتاب نیست» (This Is Not That Kind of Book) است. کارنامهی حرفهای او در ابتدا شامل مشاغلی چون صندوقدار، بازیگر، چیدن قفسهی فروشگاه، زامبیِ خانهی ارواح و تایپیست بود، اما در نهایت با نوشتن نقدی کوتاه بر بازیهای ویدیویی، مسیر نویسندگی خود را آغاز کرد؛ سپس مقالاتی برای مجلات و روزنامههای مختلف نوشت، مطالبی را در مجلات منتشر کرد و کتابی دربارهی پدربودن (با عنوان Pop Culture) نوشت. کریستوفر هیلی نزدیک به یک دهه بهعنوان منتقد مستقلِ کتابها، فیلمها، موسیقی، اسباببازیها و بازیهای ویدیویی و در فرهنگ عامهی کودکان غوطهور بوده است. آثار او در مجلات و وبسایتهای متعددی منتشر شده است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتابهای کریستوفر هیلی نویسنده در فهرستهایی چون IndieBound Indie Next List، بهترین کتابهای سال آمازون، بهترین کتابهای نوجوانان کرکوس و فهرست کتابهای برجستهی نیویورک تایمز قرار گرفته است. او در مسابقهی ملی املای اسکریپس برگزیده شده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
compassbookratings.com: پس از کشف کتاب «راهنمای قهرمان برای نجات پادشاهی شما»، کریستوفر هیلی به یکی از نویسندگان محبوب همیشگی کتابهای گروه سنی میانی خانوادهی ما تبدیل شد. ما همواره او را توصیه میکنیم. قدرت تخیل، حس شوخطبعی و شخصیتهای شگفتانگیز این نویسنده در کتاب حاضر، ملموس و عالی پیش رفته است. شخصیتها و روابط پیچیدهی آنها شما را وادار میکند تمام مدت به حدسزدن ادامه دهید. کریستوفر هیلی غافلگیریهای بسیاری را در این داستان معمایی گنجانده تا توجه خواننده را تا پایان، جذب و حفظ کند. کسانی که از جادو، ماجراجویی و دسیسه لذت میبرند، عاشق این داستان خواهند شد.
yabookscentral.com: داستان خروج از قصر ممنوع رویکردی طنزآمیز دارد که خوانندگان را به خندیدن وامیدارد. بسیاری از شخصیتهای این اثر با کنایهگوییها و رازهای پنهان خود، پوچی و مضحکهی بیشتری به ماجرا میافزایند.
بخشی از کتاب خروج از قصر ممنوع
«همچنان در راهروی سالن ورودی مجلل قلعهٔ آنگبار، دو فردی که واقعاً قرار بود بیرون از اتاقهایشان باشند کنار بقایای محفظهٔ شیشهای تبر زمردین ایستاده بودند. همانطور که لایلاک صحنه را بررسی میکرد، میتوانست صدای استادش را در پس ذهنش بشنود که به او میگفت هیچ جزئیاتی، هرچقدر هم بیاهمیت به نظر برسد، نباید نادیده گرفته شود.
او متوجه مگس مُردهای میان خردهشیشهها شد و همینطور یک تار موی مشکی روی بالش مخمل قرمز و یک برگ جداشدهٔ کاهو در کنار پایهای که محفظه رویش قرار داشت. آیا هیچیک از آنها سرنخی برای هویت دزد بود؟ چه کسی میتوانست این را بگوید؟ من میتونم. من راوی داستانم. ولی نمیگم، چون اینطوری راز رو خراب میکنم. خیلی خب، باشه... مگس مُرده مهم نیست. فقط یه مگس مُردهست.
لایلاک کیف مادام هافلیگ را بهسمت نِتا گرفت و گفت: «یه لحظه نگهش دار.»
نِتا پرسید: «جسد رو؟»
«خب، اون توی کیفه و تو فقط به کیف دست میزنی.»
نِتا گفت: «کیفی که یه جسد توشه. نه، ممنون.»
«چیزی واسهٔ ترسیدن نیست.»»
حجم
۲۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه