
کتاب من! کلافی سردرگم
معرفی کتاب من! کلافی سردرگم
کتاب من! کلافی سردرگم نوشتهی نرگس رجبی تهرانی اثری است که نشر سنجاق بهصورت الکترونیکی آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب روایتی شخصی و صمیمی، به تجربههای زیستهی نویسنده پس از فقدان والدین، چالشهای خانوادگی، دغدغههای مادرانه و فرازونشیبهای زندگی روزمره میپردازد. نویسنده با زبانی بیواسطه و گاه خودافشاگرانه، از دلمشغولیها، رنجها، امیدها و تردیدهایش سخن گفته و تلاش کرده است تا از خلال روایت زندگی خود، به موضوعات گستردهتری چون روابط خانوادگی، نقش مادران، گذر عمر، معنای زندگی و مواجهه با سوگ و فقدان بپردازد. این کتاب ادامهای بر اثری پیشین با عنوان زندگی، سوگ و فراق است و در آن، نویسنده با نگاهی انتقادی و گاه طنزآمیز، به واکاوی روابط انسانی و پیچیدگیهای عاطفی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب من! کلافی سردرگم
کتاب من! کلافی سردرگم نوشتهی نرگس رجبی تهرانی، اثری در ژانر زندگینامهنویسی و خاطرهنگاری است که با رویکردی آزاد و روایتمحور، به بیان تجربههای شخصی نویسنده میپردازد. این کتاب بهنوعی ادامهی کتاب زندگی، سوگ و فراق است و در آن، نویسنده با الهام از رویدادهای واقعی زندگی خود و اطرافیان، به بازتاب احساسات، دغدغهها و بحرانهای پس از فقدان والدین میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر یادداشتهای روزانه، خاطرات و تاملات پراکنده است که گاه به شکل گفتوگو با خود، گاه در قالب روایت اتفاقات روزمره و گاه با بازتاب اندیشهها و پرسشهای فلسفی درباره زندگی، مرگ، خانواده و روابط انسانی بیان شدهاند. نویسنده در این کتاب، از تجربههای مادرانه، چالشهای تربیت فرزند، فشارهای اجتماعی و خانوادگی، و همچنین از امیدها و ناامیدیهایش سخن گفته است. فضای کتاب، صمیمی و خودمانی است و نویسنده تلاش کرده تا با صداقت و شفافیت، از زخمها و شادیهایش بنویسد و تصویری واقعی از زیستن در میانهی بحرانها و امیدها ارائه دهد.
خلاصه داستان من! کلافی سردرگم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب من! کلافی سردرگم با روایتی از دل زندگی نویسنده آغاز میشود؛ جایی که پس از فوت والدین، نویسنده با موجی از احساسات متناقض، سوگ، دلتنگی و درگیریهای خانوادگی مواجه است. او از فشارهای روحی و جسمی، بیخوابیها، دغدغههای مادرانه و مسئولیتهای روزمره مینویسد و در خلال این روایت، به بازتاب تجربههای مشترک بسیاری از زنان و مادران ایرانی میپردازد. کتاب با یادآوری خاطرات کودکی، روابط با والدین، چالشهای تربیت فرزند و دغدغههای مالی و اجتماعی پیش میرود. نویسنده از اختلافات بر سر ارث، بیمهری و طمع برخی نزدیکان، و تاثیر این مسائل بر روح و روان خود سخن میگوید. در کنار این تلخیها، لحظات شیرین مادرانه، تلاش برای حفظ آرامش خانواده، و امید به آینده نیز در روایت حضور دارند. نویسنده با تامل در معنای زندگی، مرگ، گذر عمر و نقش مادران، به پرسشهایی درباره هویت، هدف و معنای زیستن میپردازد. روایت کتاب، گاه با طنز و گاه با تلخی، تصویری از زندگی زنی را نشان میدهد که در میانهی بحرانها، تلاش میکند خود را پیدا کند و زنجیرهی تکرار رنجهای گذشته را قطع کند.
چرا باید کتاب من! کلافی سردرگم را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی بیپرده و صادقانه، تجربههایی را بازگو میکند که برای بسیاری از افراد آشنا و ملموس است. نویسنده با بیان احساسات و تردیدهایش، فضایی ایجاد کرده که خواننده میتواند خود را در آن بیابد و با دغدغههایش همذاتپنداری کند. ویژگی شاخص کتاب، شجاعت در بیان آسیبها و زخمهای خانوادگی، و تلاش برای عبور از آنهاست. همچنین، نگاه انتقادی به روابط خانوادگی، نقش مادران و چالشهای تربیت فرزند، این اثر را به منبعی برای تامل درباره زندگی روزمره و روابط انسانی تبدیل کرده است. کتاب من! کلافی سردرگم، فرصتی برای مواجهه با سوگ، پذیرش آسیبها و جستوجوی امید در دل بحرانها فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که با سوگ، فقدان یا بحرانهای خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند، یا به دنبال بازتاب تجربههای مادرانه و دغدغههای زنان در زندگی معاصر هستند. همچنین برای علاقهمندان به روایتهای شخصی و خاطرهنویسی، و کسانی که به تامل درباره روابط انسانی و معنای زندگی علاقه دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب من! کلافی سردرگم
«گاهی وقتها حوصله خودم را هم ندارم، حوصله بچهها، حوصله کارهای خونه، حوصله هیچکاری. دلم میخواهد فقط بخوابم، بخوابم و بخوابم. گاهی دلم میخواهد بنویسم، اما مجدد وقفه افتاد فکر کنم دو، سه سالی هست، دست به قلم نبردم. خودکار که دست میگیرم بعد از مدتی انگشتانم بیحس میشود. به خاطر شوکهای پی درپی رگهای عصبی دستم گرفته است، البته الان بهترم خدا را شکر. عصبی که میشم، دست چپم درد میگیرد و بعد رگ پشت گردنم. اما زود خوب میشه. تازگیها به این نتیجه رسیدهام که مرگ وجود ندارد. یعنی نه اینکه نباشد، با تعریف عوام وجود نداره. مرگ ادامه زندگی است اما در مسیر همین زندگی! به نظرم ما دوبار، میمیریم. اولین بار وقتی از شکم مادر متولد میشویم؛ در واقع در درون شکم مادر میمیریم و به این دنیا میآیم و زندگی میکنیم، دومین بار زمان مرگ و ترک دنیا. همان طور که در مدت معینی در شکم مادر هستیم و ساعت ورود و تولد را کسی نمیداند؛ در زندگی و زمان زنده بودن هم همین طور است، مدتی مشخص زندگی میکنیم و کسی نمیداند چه روز و چه ساعتی قرار است دوباره بمیرد و زندگی بعدی را ادامه دهد و قطعا که زندگی ادامه دارد در بعدی دیگر....»
حجم
۵۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه
حجم
۵۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه