
کتاب از میشیگان تا آسمان آبی
معرفی کتاب از میشیگان تا آسمان آبی
کتاب از میشیگان تا آسمان آبی نوشتهی غزل شبستری مجموعهای از داستانهای کوتاه با محوریت خانواده، روابط فامیلی و خاطرات کودکی و نوجوانی است. این اثر توسط انتشارات پارو بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. نویسنده با نگاهی طنزآمیز و گاه انتقادی، به روایت زندگی روزمره و اتفاقات کوچک و بزرگ در بستر خانوادههای ایرانی میپردازد. هر داستان، گوشهای از دغدغهها، شادیها، دلخوریها و کشمکشهای میان اعضای خانواده و فامیل را به تصویر میکشد. روایتها اغلب از زبان کودکی یا نوجوانی بیان میشوند که با نگاه معصومانه و گاهی شیطنتآمیز خود، به مسائل اطراف واکنش نشان میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب از میشیگان تا آسمان آبی
از میشیگان تا آسمان آبی مجموعهای از دوازده داستان کوتاه است که غزل شبستری در آنها به زندگی خانوادگی، روابط میاننسلی و خاطرات تلخ و شیرین کودکی و نوجوانی پرداخته است. کتاب در فضایی آشنا برای بسیاری از خوانندگان ایرانی شکل گرفته و با زبانی صمیمی و طنزآمیز، موقعیتهای گوناگون را روایت میکند. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان، شخصیتها و ماجرای مستقل خود را دارد، اما همگی در فضایی مشترک و با محوریت خانواده و فامیل رخ میدهند. نویسنده با جزئینگری و دقت در توصیف احساسات و رفتارها، تصویری ملموس از زندگی روزمره ارائه داده است. داستانها گاهی از زاویه دید کودکان و نوجوانان روایت میشوند و گاهی نیز بزرگترها راوی ماجرا هستند. دغدغههای هویتی، تفاوت نسلها، قضاوتهای خانوادگی، و تلاش برای درک متقابل از جمله موضوعاتی هستند که در این مجموعه به آنها پرداخته شده است. غزل شبستری با بهرهگیری از طنز و نگاهی انتقادی، توانسته است لحظات تلخ و شیرین زندگی را به شکلی جذاب و قابل لمس به تصویر بکشد.
خلاصه داستان از میشیگان تا آسمان آبی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب با داستان دایی جمشید آغاز میشود؛ مردی درونگرا که به دلیل گوشهگیری و علاقه به مطالعه، مورد قضاوت و نگرانی خانواده قرار میگیرد. تلاشهای ایران خانم برای اجتماعیکردن او و ماجرای خواستگاری اجباری، به طنز و تلخی خاصی روایت شده است. در داستان هلال ماه، شوق کودکانه برای داشتن دوچرخه و حادثهای که منجر به نابودی آن میشود، با جزئیات و احساسات کودکانه بازگو شده است. داستان به خاطر یک مشت خروس نشان، به ماجرای خبرچینی و پیامدهای آن در جمع خانوادگی میپردازد و با شوخی و کنایه، روابط میان اعضای فامیل را به تصویر میکشد. در داستان بچهها به بهشت میروند، دغدغههای کودکانه درباره گناه، توبه و ترس از جهنم، با نگاهی طنزآمیز و انتقادی نسبت به آموزههای بزرگترها روایت شده است. داستان از میشیگان تا آسمان آبی، بازگشت یکی از اعضای خانواده از آمریکا و حواشی مربوط به او را دستمایه قرار داده و به تفاوت نگاهها و قضاوتهای فامیلی میپردازد. سایر داستانها نیز هرکدام گوشهای از زندگی روزمره، کشمکشهای خانوادگی، سوءتفاهمها و لحظات ناب کودکی و نوجوانی را با زبانی شیرین و گاه تلخ روایت میکنند. در مجموع، کتاب مجموعهای از روایتهای کوتاه است که هرکدام با نگاهی جزئینگر و طنزآمیز، بخشی از واقعیتهای زندگی را بازتاب میدهند.
چرا باید کتاب از میشیگان تا آسمان آبی را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی کوتاه و ملموس، تصویری زنده از زندگی خانوادگی و روابط میاننسلی ارائه داده است. طنز ظریف و نگاه انتقادی نویسنده به مسائل روزمره، باعث شده است که هر داستان علاوهبر سرگرمکردن، فرصتی برای تأمل درباره رفتارها و باورهای رایج فراهم کند. شخصیتپردازی دقیق و توصیف جزئیات احساسی، خواننده را به دل ماجراها میبرد و امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند. از میشیگان تا آسمان آبی نهتنها خاطرات کودکی و نوجوانی را زنده میکند، بلکه به موضوعاتی چون قضاوتهای خانوادگی، تفاوت نسلها و دغدغههای هویتی نیز میپردازد. این مجموعه برای کسانی که به داستانهای کوتاه با محوریت خانواده و روابط انسانی علاقه دارند، تجربهای خواندنی و متفاوت خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای کوتاه، کسانی که به روایتهای خانوادگی و روابط میاننسلی توجه دارند، و افرادی که به دنبال بازخوانی خاطرات کودکی و نوجوانی در بستری طنزآمیز و انتقادی هستند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغه هویت، تفاوت نسلها و نقد رفتارهای رایج در خانواده را دارند، این کتاب مناسب است.
بخشی از کتاب از میشیگان تا آسمان آبی
«دایی جمشید از آن دسته آدمهایی بود که هیچ تمایلی به حضور در جمعهای بیش از سه یا چهار نفر نداشت. اساساً از معاشرت با آدمها لذت چندانی نمیبرد و بیشتر سرش به کار و مطالعه و اینطور مسائل گرم بود. امروزه به چنین افرادی درونگرا گفته میشود. اما خاطرم هست آن وقتها که من کمسنوسال بودم، فک و فامیل و در و همسایه القابی مثل افسرده، تارک دنیا، گوشهگیر و چیزهایی از این دست را به او نسبت میدادند. در این بین کسی که بیش از همه از درونگرا یا گوشهگیر بودن دایی جمشید آسیب میدید، ایران خانم بود. بعد از فوت مادربزرگم، ایران خانم که در آن زمان زنی چهل ساله و مجرد بود، سرپرستی دایی جمشید را که تنها هشت سال داشت، به عهده گرفت. مادرم آن روزها تازه ازدواج کرده بود. در واقع ایران خانم برای دایی جمشید هم خاله بود، هم مادر. ابتدا همه ایران خانم را به خاطر این فداکاری بزرگ تحسین میکردند. اما پس از چند سال و با آغاز دوره نوجوانی دایی جمشید و همچنین بروز رگههایی از افسردگی در رفتار و شخصیتش، انگشت اتهام دوستان و آشنایان به سمت ایران خانم دراز شد. جملاتی مانند «لابد برایش خوب مادری نکردی» یا «حتماً مهر مادریات را از او دریغ کردی» از دهان فک و فامیل بیرون میآمد.»
حجم
۳۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۳۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه