
کتاب آنچه باد می داند
معرفی کتاب آنچه باد می داند
آنچه باد میداند رمانی از ایمی هارمن است که با ترجمهی زهرا امیدی توسط انتشارات طراحان ایماژ بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این کتاب در دستهی داستانهای معاصر قرار میگیرد و با روایتی چندلایه، به زندگی، خاطرات و جستوجوی هویت میپردازد. داستان حول محور شخصیت آنی گلهر شکل میگیرد که پس از مرگ پدربزرگش، سفری به ایرلند را آغاز میکند تا ریشههای خانوادگی و رازهای گذشته را کشف کند. روایت کتاب در دو بازهی زمانی جریان دارد و با ترکیب عناصر تاریخی، عاشقانه و خانوادگی، تصویری از تاثیر گذشته بر زندگی امروز ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آنچه باد می داند
آنچه باد میداند اثری داستانی از ایمی هارمن است که با تمرکز بر پیوندهای خانوادگی، هویت و تاثیر تاریخ بر زندگی فردی، روایتی چندلایه را شکل داده است. داستان در دو زمان متفاوت روایت میشود: بخشی در اوایل قرن بیستم و بخشی در زمان حال. محوریت داستان بر آنی گلهر است که پس از مرگ پدربزرگش، با خاکستر او به ایرلند سفر میکند تا وصیتش را به جا آورد و در این مسیر، با گذشتهی خانوادگی و رازهای پنهان روبهرو میشود. کتاب با بهرهگیری از وقایع تاریخی ایرلند، بهویژه قیام عید پاک ۱۹۱۶، فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران را به تصویر کشیده و در عین حال، به دغدغههای شخصی و عاطفی شخصیتها نیز میپردازد. ایمی هارمن در این رمان، گذشته و حال را به هم پیوند زده و نشان داده است که چگونه خاطرات و انتخابهای پیشینیان، زندگی نسلهای بعد را تحتتأثیر قرار میدهد.
خلاصه داستان آنچه باد می داند
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با آنی گلهر آغاز میشود؛ زنی نویسنده که پس از مرگ پدربزرگش، اوئن، تصمیم میگیرد خاکستر او را به ایرلند ببرد و وصیتش را اجرا کند. آنی که در کودکی والدینش را از دست داده و توسط اوئن بزرگ شده، با این سفر به ریشههای خانوادگی خود بازمیگردد. روایت کتاب در دو خط زمانی پیش میرود: یکی در زمان حال با سفر آنی به ایرلند و دیگری در گذشته، همزمان با قیام عید پاک ۱۹۱۶ و زندگی اجدادش. آنی در ایرلند با جستوجوی قبر اجدادش، دیدار با افراد محلی و مرور عکسها و نامههای قدیمی، به تدریج رازهایی دربارهی خانوادهاش و نقش آنها در وقایع تاریخی را کشف میکند. در این میان، داستانهایی از عشق، وفاداری، فداکاری و اندوه از دستدادن، در دل روایت تنیده شده است. شخصیتهایی مانند دکلن، آنه و تامس اسمیت، هرکدام بخشی از این گذشتهی پررمزوراز را نمایندگی میکنند. آنی با مواجهه با گذشته، نهتنها هویت خانوادگی خود را بازمییابد، بلکه معنای تازهای برای زندگی و عشق پیدا میکند. کتاب با ترکیب خاطرات، اسناد تاریخی و روایتهای شخصی، تصویری از تاثیر تاریخ و خاطره بر زندگی امروز ارائه داده است.
چرا باید کتاب آنچه باد می داند را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی چندلایه و پیوند گذشته و حال، تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان تاریخی-خانوادگی را رقم زده است. پرداختن به هویت، جستوجوی ریشهها و تاثیر انتخابهای پیشینیان بر زندگی نسلهای بعد، از ویژگیهای شاخص آن است. همچنین، تصویرسازی دقیق از فضای ایرلند و وقایع تاریخی، بهویژه قیام عید پاک، به داستان عمق و اصالت بخشیده است. خواننده با دنبالکردن مسیر آنی، با مفاهیمی چون فقدان، دلبستگی، خاطره و معنای بازگشت به خانه روبهرو میشود. این اثر برای کسانی که به داستانهای خانوادگی، تاریخ معاصر و روایتهای احساسی علاقه دارند، تجربهای غنی و تأملبرانگیز فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای خانوادگی، تاریخ معاصر، جستوجوی هویت و کسانی که دغدغهی پیوند گذشته و حال را دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای افرادی که به روایتهای چندزمانی و داستانهایی با پسزمینهی تاریخی علاقهمند هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب آنچه باد می داند
«پدربزرگ. از مادرت برام بگو.» ساکت بود و داشت روی موهایم دست میکشید. چند دقیقه گذشت و فکر کردم دایم را قشتیده آلست. «زیبا بود. موهایش تیره بود با چشمانی سبز، درست مثل چشمهای تو.» «دلت براش تنگ میشه؟» اشک از گوشهی چشمانم سرازیر شد و شانهاش را که زیر گونهام بود خیس کرد. خیلی دلم واسهی مادرم تنگ شده بود. پدربزرگم آرامم کرد و گفت: «دیگه نه.» «چرا؟» ناگهان از دستش عصبانی شدم. چطور میتوانست برخلاف میل خود این طوری به او خیانت کند؟ وظیفهاش بود که دلش برایش تنگ شود. «چون هنوز با منه.» با شنیدن این حرف باعث شد بیشتر گریه کنم. «حالا ساکت شوا آنی. آروم باش. آروم باش. اگه گریه کنی، نمیتونی بشنوی.» کمی حواسم از دلهرهای که به جانم افتاده بود پرت شد و با بغض گفتم: «چی رو بشنوم؟» «باد. داره آواز میخونه.» سرحال آمدم. سرم را کمی بالا گرفتم. گوش کردم به صدایی که پدربزرگم میشنید. با او یکهبدو کردم و گفتم: (صدای آواز رو نمیشنوم.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه