
کتاب هیلدا و غول نیمه شب
معرفی کتاب هیلدا و غول نیمه شب
کتاب الکترونیکی «هیلدا و غول نیمهشب» نوشتهٔ لوک پیرسن و با ترجمهٔ زهراءالسادات عمرانی، توسط نشر کتاب پارک منتشر شده است. این کتاب در قالب کمیک و داستان تصویری برای گروه سنی نوجوان و کودک طراحی شده و ماجراهای دختری به نام «هیلدا» را در دنیایی پر از موجودات خیالی و رمزآلود روایت میکند. داستان با محوریت تخیل، دوستی و مواجهه با ناشناختهها پیش میرود و به دغدغههای کودکان دربارهٔ خانه، تغییر و ارتباط با دیگران میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هیلدا و غول نیمه شب
«هیلدا و غول نیمهشب» از آثار کمیک و داستان تصویری است که لوک پیرسن آن را نوشته و تصویرگری کرده است. این کتاب بخشی از مجموعهٔ هیلدا بهشمار میآید و با ترجمهٔ زهراءالسادات عمرانی در دسترس فارسیزبانان قرار گرفته است. داستان در دنیایی خیالی و سرشار از موجودات جادویی رخ میدهد و شخصیت اصلی، دختری کنجکاو و ماجراجو به نام «هیلدا» است. روایت کتاب با ترکیب تصاویر رنگی و متن، فضای فانتزی و جذابی را برای مخاطب نوجوان و کودک خلق میکند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر صفحه با تصاویر پویا و دیالوگهای کوتاه، خواننده را بهراحتی درگیر ماجراها میکند. این اثر نهتنها به ماجراجوییهای هیلدا میپردازد، بلکه به موضوعاتی مانند دوستی، پذیرش تفاوتها و اهمیت خانه و خانواده نیز اشاره دارد. فضای داستانی کتاب، ترکیبی از واقعیت و خیال است و با الهام از افسانهها و اسطورههای شمال اروپا، دنیایی پررمزوراز را پیش چشم مخاطب میگشاید.
خلاصه کتاب هیلدا و غول نیمه شب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با زندگی «هیلدا» و مادرش در خانهای دورافتاده و آرام آغاز میشود؛ جایی که طبیعت و موجودات عجیب و غریب، بخشی از زندگی روزمرهٔ آنهاست. هیلدا با موجوداتی به نام «آدمکوچولوها» روبهرو میشود که نامرئیاند و از حضور انسانها چندان خوششان نمیآید. این موجودات بهدلیل احساس مزاحمت، تصمیم میگیرند هیلدا و مادرش را از خانهشان بیرون کنند. هیلدا که به خانه و محیط اطرافش دلبسته است، تلاش میکند راهی برای دوستی و حل مشکل پیدا کند. او با یکی از آدمکوچولوها به نام «آلفره» آشنا میشود و وارد دنیای آنها میگردد تا شرایط را بهتر درک کند. در همین حین، ماجرای غول نیمهشب نیز پیش میآید؛ غولی عظیم که سالهاست در انتظار دیدار کسی است و حضورش باعث نگرانی و شگفتی اهالی منطقه شده است. هیلدا با کنجکاوی و شجاعت، بهدنبال کشف راز غول و حل اختلاف میان آدمکوچولوها و خانوادهاش میرود. داستان با ماجراهای هیجانانگیز، دوستیهای تازه و تلاش برای حفظ خانه و آرامش، پیش میرود و هیلدا در مسیر خود با چالشهایی روبهرو میشود که او را به بلوغ و درک عمیقتری از جهان پیرامونش میرساند.
چرا باید کتاب هیلدا و غول نیمه شب را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب داستانی فانتزی و تصاویر رنگی، دنیایی پر از ماجرا و شگفتی را پیش روی مخاطب میگذارد. «هیلدا و غول نیمهشب» به موضوعاتی مانند دوستی، پذیرش تفاوتها و اهمیت خانه و خانواده میپردازد و در عین حال، تخیل و کنجکاوی را در خواننده تقویت میکند. روایت داستان از زاویهٔ دید یک کودک، باعث میشود مخاطب بهراحتی با دغدغهها و احساسات هیلدا همذاتپنداری کند. همچنین، حضور موجودات خیالی و ماجراهای غیرمنتظره، جذابیت داستان را برای نوجوانان و کودکان دوچندان میکند. این کتاب فرصتی است برای تجربهٔ دنیایی متفاوت و آشنایی با ارزشهای انسانی در قالب داستانی سرگرمکننده.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که به داستانهای فانتزی، کمیک و ماجراجویی علاقه دارند. همچنین، برای کسانی که با موضوعاتی مانند تغییر محل زندگی، دوستی با دیگران و پذیرش تفاوتها دستوپنجه نرم میکنند، میتواند الهامبخش باشد. والدین و مربیانی که بهدنبال کتابی تصویری و جذاب برای تقویت تخیل و همدلی در کودکان هستند نیز میتوانند از این اثر بهره ببرند.
بخشی از کتاب هیلدا و غول نیمه شب
«نگاهکن مامان! پنجره رو ببین، اون سایههه چیه؟ ساکنین خانه، توجه توجه! به شما اخطار داده بودیم و فرصت کافی برای همکاری کردن به شما داده شده بود. هماکنون عملیات تخلیه اجباری شما از این ملک را آغاز میکنیم. تکرار میکنم! هماکنون عملیات تخلیه اجباری شما از این ملک را آغاز میکنیم. مامان. مامان! زودباش بیا اینجا، اتاق نشیمن رو ببین! باورت نمیشه... دم کوچولوها رفتن. اگه دوباره همچین اتفاقی بیفته، دیگه نمیتونیم اینجا بمونیم. حتی قبل از اینکه به دنیا بیای... راستش خودمم تو فکر جابجا شدن بودم. ولی ما از اول همین جا بودیم! من تمام عمرم همینجا زندگی کردم و تا الان مشکلی نداشتیم. نه! مامان! من خونهمون رو دوست دارم! اینجا بهترین جای دنیاست! شهر نزدیکه، فقط اندازه یه ایستگاه قطار باهامون فاصله داره. مجبور نیستیم جابجا بشیم. خواهش میکنم مامان. خواهش میکنم، نمیخوام از اینجا برم. نمیخوام توی یه شهر قدیمی قراضه زندگی کنم.»
حجم
۲۰٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه
حجم
۲۰٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه