کتاب آنتونیونی شوالیه هنر
معرفی کتاب آنتونیونی شوالیه هنر
کتاب آنتونیونی شوالیه هنر اثری از سیمور چاتمن و پاول دانکان با ترجمه سیدرضا اسماعیلی است. این اثرنگاهی به سالهای زندگی و فعالیت مایکل آنجلو آنتونیونی، کارگردان و فیلمساز مشهور ایتالیایی دارد.
درباره کتاب آنتونیونی شوالیه هنر
آنتونیونی را بی دلیل شوالیه هنر نمیدانند. آثار او، ظرافتی که در ساخت کارش دارد، مفاهیمی و ارزشهایی که به آنها در ساخت اثر توجه میکند و در نهایت جوایزی که از آن خود کرده است، همه گواهی است بر فعالیتهای درخشان او و لقبی که به حق، شایسته او است.
مایکل آنجلو آنتونیونی در ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۲ در فرارا ایتالیا به دنیا آمد و ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ در رم از دنیا رفت. در این میان با فیلمهایی که ساخت توجه جهان را به خود جلب کرد و دنیای هنر و فیلمسازی را دگرگون کرد. یکی از معروفترین فیلمهای او آگراندیسمان است که موفق شد مهمترین و ارزشمندترین جایزه جشنواره کن، یعنی نخل طلایی جشنواره را از آن خود کند.
سیمور چاتمن و پاول دانکان در کتاب آنتونیونی شوالیه هنر، نگاهی به زندگی، آثار و فعالیتهای این هنرمند داشتهاند و نقد و بررسی دقیقی از کارهای او انجام دادهاند. عکسهای جذاب کتاب هم مخاطبان علاقهمند به سینما را به خواندن کتاب ترغیب میکند.
کتاب آنتونیونی شوالیه هنر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام علاقهمندان به دنیای سینما و همه دوستداران سینمای ایتالیا و آثار آنتونیونی را به خواندن کتاب آنتونیونی شوالیه هنر دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب آنتونیونی شوالیه هنر
فدریکو فلینی در سال ۱۹۹۳ اسکاری افتخاری را به پاس قدردانی به عنوان بهترین روایتگر فیلم از آن خود کرد و دو سال بعد میکل آنجلو آنتونیونی، این تندیس را به خاطر جایگاهش به عنوان یکی از اساتید سبک بصری سینما، از دستان جک نیکلسون (ستارهاش در فیلم حرفه خبرنگار ۱۹۷۴) دریافت کرد. از زمانی که کمپانی متروگلدوین مهیر زیان بزرگی را به خاطر فیلم قله زابریسکی (۱۹۷۰) به کارگردانی آنتونیونی متحمل شده بود، دریافت این تندیس بارزترین چیزی است که به وی اهدا میشد. جالب توجه است که فلینی استاد روایتگر فیلم و آنتونیونی استاد سبک بصری معرفی شدند. این گفته تا حدی درست است؛ زیرا خلاقیت بصری فلینی به اندازه روایتگری او تماشایی بود و مهارت آنتونیونی در روایت داستان، حداقل در برخی از فیلمهایش، چیزی از زیبایی بصری کم نداشت.
این دو کارگردان بزرگ علیرغم داشتن دیدگاه هنری متفاوت، رابطه دوستانهای با هم داشتند و فیلم شیخ سفید (۱۹۵۲) که جهان پوشالی ستارگان سینما را به نمایش میگذارد با همکاری یکدیگر ساختند. هرچند که اتفاقات آن شب در هالیوود باعث شناخته شدن هنر آنتونیونی شد؛ ولی روشنفکران اروپایی از پنج دهه قبل با دستاوردهای هنری او آشنا شده بودند. گویاترین اظهارنظر رسمی در ستایش از آنتونیونی را یکی از بزرگترین منتقدان و فیلسوفان اروپایی به نام رولان بارت در قالب نامهای به نام «آنتونیونی گرانقدر » بیان کرده است. این نامه در ۲۸ ژانویه ۱۹۸۰ طی مراسمی که از طرف شهردار بولونیا در ساختمان آرچینازیو برگزار میشد، ارائه گردید. نامه بارت، کوتاه اما بسیار پرمحتوا بود و یکی از زیباترین نقدهایی است که در مورد یک فیلمساز نوشته شده و در آن به زیبایی از فیلمهای کارگردان نیز یاد شده است.
آنتونیونی گفته است: «در درون ما همه چیز شبیه نقاطی روشن در پس زمینه ای تاریک و مبهم است، واقعیت همراه ما کیفیتی انتزاعی و خیالی دارد.» یک انتزاع بی نظم که به دور از سفر های ماوراءالطبیعه آنتونیونی آغاز می شود. چه فکر فرار باشد، چه قدم زدن در شهر، یا سفری میان صحرا، یا هواپیمایی میان ابرها یا درگیر طوفان، یا قایقی در حال عبور، یک موشک و یا حتی یک سفینه فضایی، تمام این سفرها چه واقعی باشند نیازی که خودشان را دربند آن می دانند و افقی که آزادی را به آنها نشان می دهد، سفری که توان و تمایل مسافر را به کار می گیرد تا بتواند به وجود و وضعیت او مزیت و برتری ببخشد. ویلیام آرواسمیت تصویر صفحه قبل: نمایی از فیلم هویت یک زن (۱۹۸۲): نیکولو (توماس میلیان) در جاده ای مه آلود ایستاده که مههای فرارا را به یاد می آورد. آنتونیونی اغلب از مه برای پیدا و پنهان کردن شخصیت هایش استفاده می کند، شخصیتهایی که در مقابل آنچه در زندگی پیش رویشان قرار می گیرد، مردد هستند. بارت در آنتونیونی سه ویژگی منحصربه فرد یک هنرمند واقعی را میبیند، او به نقاط قوت و قدرت اصلی آنتونیونی اقرار دارد و او را به عنوان هنرمندی دارای فرزانگی، هوشیاری و شکنندگی میشناسد. از دید بارت، آنتونیونی در طول کار هنریاش ارزشهای از مد افتاده و منسوخ شده و تجارب شخصیاش در حوزه سیاست و تاریخ را کنار گذاشته و باهوش و ذکاوت، مانند یک مدرنیست واقعی با هنر برخورد میکند. از نظر بارت یک هنرمند با استعداد، کسی است که به جای تلاش برای توسعه و یا تغییر جهان، به تماشای دقیق و کاوش متفکرانه آن بپردازد. بارت هنر آنتونیونی را میفهمد.
فیلمهای آنتونیونی پر از فراز و نشیب است مانند نقاشی ژرژ براک و هنری ماتیس که سبکشان پر از ارتعاش و نوسان (کوبیسم) است. این ویژگیها فیلم او را از سادگی و تکرار درآورده و به سوی امواج پرتلاطم فکری میکشاند. آنتونیونی میکوشد تا به مفهوم آنچه مردم میگویند، میبینند و یا احساس میکنند، روح ببخشد. به این معنی که آنچه در فیلم به ظاهر میبینیم، مفهوم واقعی نیست، مفهوم در فیلم پنهان شده است و در آن جریان دارد و با فیلم، پایان نمیپذیرد. درک این مفهوم، بینندهای با دقت و هوش بالا میخواهد. بارت زیبایی فیلمهای آنتونیونی را با کلماتی همچون لطیف، دقیق، خلاقانه و روانشناسانه، توصیف میکند که نشانه ظرافت بالای فیلمهای اوست و از آن به عنوان سبک آنتونیونی یاد میشود و او را قادر میسازد تا استادانه لحظات گذرای زندگی را ثبت کند. جستجو برای یافتن محلی در یک تصویر، ترفندی ماهرانه و استعارهای است برای یک چیز کاملا خصوصی. در واقع تلاشی است برای رضایت شخص، برای معنا و برای برتری. در فیلمهای اولیه، مردم نابخردانه فکر میکردند میتوانند تصویر را تغییر دهند چون گمان می کردند که می توانند شرایط زندگی خود را هم تغییر دهند. در فیلمهای بعدی، بسیاری از مردم به دنبال محلهایی بودند که ماجراهای اروتیک در آن رخ می داد؛ اما این تلاش همیشه با جدا ماندن محلی که ماجرا در آن اتفاق افتاده بود، بی اثر میشد. اتاق یک هتل، دفتر معاملات تجاری، آپارتمان خالی پدر و مادر، صحرا، ماشینی که در سراسر اروپا در حال فرار است، اتاق خواب یک ملکه منزوی... اما آنها باید تغییر کنند. یا تغییر کنند یا از بین بروند. تطابق یا نابودی. تغییر و بهبودی برای ساخت محلی در این تصویر جدید.
حجم
۶۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه
حجم
۶۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه