
کتاب هیچ کدام از این ها حقیقت ندارد
معرفی کتاب هیچ کدام از این ها حقیقت ندارد
کتاب الکترونیکی «هیچکدام از اینها حقیقت ندارد» نوشتهٔ لیزا جوئل و با ترجمهٔ کیمیا عرفانی، توسط نشر لیلا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای معمایی و روانشناختی قرار میگیرد و داستانی پرکشش دربارهٔ تلاقی زندگی دو زن را روایت میکند که بهطور اتفاقی متوجه شباهتهای عجیبی میان خود میشوند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هیچ کدام از این ها حقیقت ندارد
«هیچکدام از اینها حقیقت ندارد» اثری داستانی و معمایی است که در قالب یک رمان مدرن و چندلایه روایت میشود. لیزا جوئل، نویسندهٔ کتاب، با بهرهگیری از زاویهدیدهای متنوع و روایتهای موازی، داستان دو زن به نامهای جوزی و آلیکس را دنبال میکند که زندگیشان بهطرزی غیرمنتظره به هم گره میخورد. ساختار کتاب بهگونهای است که بخشهایی از آن بهصورت روایت اولشخص و بخشهایی دیگر با فرم مستندگونه و پادکست روایت میشود. این فرم روایی باعث میشود خواننده همزمان با پیشرفت داستان، به لایههای پنهان شخصیتها و رازهای زندگیشان نزدیکتر شود. کتاب به موضوعاتی چون هویت، خانواده، انتخابهای فردی و تأثیر گذشته بر حال میپردازد و فضای معمایی و تعلیقآمیز آن، مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند. در این رمان، جوئل با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره و روابط پیچیدهٔ انسانی، تصویری واقعگرایانه و گاه تلخ از زندگی شخصیتهایش ارائه داده است.
خلاصه داستان هیچ کدام از این ها حقیقت ندارد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی دو شخصیت اصلی، جوزی و آلیکس، آغاز میشود؛ دو زنی که در یک رستوران و در روز تولدشان بهطور تصادفی با هم روبهرو میشوند و متوجه میشوند که نهتنها تاریخ تولدشان یکی است، بلکه در یک بیمارستان به دنیا آمدهاند. این برخورد ساده، جرقهای برای آغاز رابطهای پیچیده و پررمزوراز میان آنها میشود. آلیکس، روزنامهنگار و پادکستر موفق، با پیشنهاد جوزی مواجه میشود که داستان زندگیاش را در قالب یک پادکست روایت کند. جوزی زنی است که سالها در سایهٔ زندگی خانوادگی و نقشهای سنتی خود گیر افتاده و حالا در آستانهٔ تغییرات بزرگ قرار دارد. با پیشرفت داستان، آلیکس و جوزی وارد گفتوگوهایی میشوند که لایههای پنهان زندگی جوزی را آشکار میکند؛ از مشکلات زناشویی و دغدغههای مادری تا رازهایی که سالها پنهان ماندهاند. روایت کتاب بهتدریج از یک آشنایی ساده به سمت کشف رازهای تاریک و اتفاقات غیرمنتظره پیش میرود و مرز میان حقیقت و دروغ، واقعیت و خیال، برای هر دو شخصیت و خواننده مبهمتر میشود. در این مسیر، زندگی هر دو زن دستخوش تغییرات عمیق میشود و مخاطب با فرازونشیبهای احساسی و روانی آنها همراه میگردد، بیآنکه تا پایان از سرنوشت نهاییشان مطمئن باشد.
چرا باید کتاب هیچ کدام از این ها حقیقت ندارد را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر معمایی، روانشناختی و اجتماعی، تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر را رقم میزند. روایت چندلایه و استفاده از فرم پادکست و مستند، به داستان عمق و جذابیت ویژهای بخشیده است. «هیچکدام از اینها حقیقت ندارد» به موضوعاتی چون هویت، انتخابهای فردی، تأثیر گذشته بر حال و روابط پیچیدهٔ انسانی میپردازد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ حقیقت و روایتهای شخصی دعوت میکند. همچنین، پرداختن به زندگی زنان و چالشهای آنها در جامعهٔ معاصر، این اثر را برای مخاطبانی با دغدغههای اجتماعی و روانشناختی خواندنیتر میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معمایی و روانشناختی، کسانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتمحور علاقه دارند و همچنین افرادی که دغدغهٔ هویت، خانواده و روابط انسانی را دنبال میکنند، مناسب است. مخاطبانی که به داستانهایی دربارهٔ زنان و چالشهای زندگی روزمره علاقهمندند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب هیچ کدام از این ها حقیقت ندارد
«وقتی وارد نور طلاییرنگ رستوران شدند. جوزی فوراً ناراحتی را در چهرهٔ شوهرش خواند. صدها بار از این مکان عبور کرده بودند، اما این بار همهچیز متفاوت به نظر میرسید. در دل خود فکر کرد: اینجا جای من نیست. تمام مشتریان رستوران جوان بودند، چهرههایشان شاد و پرجنبوجوش؛ درحالیکه جوزی احساس میکرد در میان آنها غریبه است. نگاهش به تختهسیاه بیرون افتاد جایی که نام غذایی عجیب نوشته شده بود: بوتارگا؟ اما امسال تولدش در روز شنبه افتاده بود و وقتی والتر از او پرسیده بود که چه برنامهای دارد، برخلاف هر سال، بهجای گفتن «اوه، یک غذای آماده و یک بطری نوشیدنی کافی است» تصمیمی متفاوت گرفت. به گرمای شیرین لنزدان، همهمه و پچپچهای دور میزها، و نوشیدنیهای داخل سطل یخ در فضای باز فکر میکرد؛ همانطور که در روزهای گرم تابستان روی میزها چیده میشدند. همچنین به ارثی که مادربزرگش ماه پیش برایش گذاشته بود فکر کرد. پولی که میتوانست این شب را خاصتر کند. در آینه به خود نگاه کرده و سعی کرد خود را به چشم کسانی ببیند که تولدشان را در رستوران جشن میگیرند. با این تفکر به شوهرش گفته بود: «شام بریم بیرون.» والتر با لبخند جواب داده بود: «باشه. جای خاصی مدنظرته؟» جوزی پاسخ داده بود: «لنزدان. میدونی که تو جادهٔ سالسبریه.» والتر ابرویش را بالا انداخته و گفته بود: «تولد توئه پس انتخاب با خودته.»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۲۷ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۲۷ صفحه