
کتاب موهبت مرگبار
معرفی کتاب موهبت مرگبار
کتاب الکترونیکی «موهبت مرگبار» (مجموعهٔ سربازرس گاماش؛ ۲) نوشتهٔ لوئیز پنی و با ترجمهٔ سودابه تصاعدیان، توسط نشر کتابسرای تندیس منتشر شده است. این اثر در ژانر معمایی و جنایی قرار میگیرد و دومین جلد از مجموعهٔ محبوب «سربازرس گاماش» بهشمار میآید. داستان در فضای روستایی و برفی کبک میگذرد و با محوریت یک قتل مرموز، روابط پیچیدهٔ شخصیتها و رازهای پنهان جامعهٔ کوچک تریپاینز را واکاوی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب موهبت مرگبار
«موهبت مرگبار» اثری داستانی و معمایی است که در قالب رمان نوشته شده و دومین جلد از مجموعهٔ «سربازرس گاماش» محسوب میشود. این کتاب در فضایی زمستانی و روستایی در کبک روایت میشود و با توصیفهای دقیق و شخصیتپردازیهای چندلایه، خواننده را به دنیای تریپاینز میبرد؛ دهکدهای کوچک که زیر ظاهر آرامش، رازها و تنشهای عمیقی پنهان شدهاند. لوئیز پنی با خلق شخصیتهایی مانند کلارا، میرنا، سیسی دوپوآتیه و سربازرس گاماش، تصویری از جامعهای بسته و در عین حال پر از تضاد ارائه داده است. ساختار رمان به گونهای است که روایتهای موازی و دیدگاههای مختلف شخصیتها را در کنار هم قرار میدهد و به تدریج لایههای پنهان داستان را آشکار میکند. این کتاب نهتنها به معمای قتل میپردازد، بلکه دغدغههایی چون هویت، هنر، معنویت و روابط انسانی را نیز در بستر داستانی پرکشش بررسی میکند.
خلاصه داستان موهبت مرگبار
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «موهبت مرگبار» با معرفی سیسی دوپوآتیه، زنی جاهطلب و خودشیفته آغاز میشود که روابط سرد و پرتنشی با اطرافیانش دارد. او نویسندهٔ کتابی با مضمون معنویت است و بهتازگی به دهکدهٔ تریپاینز نقل مکان کرده است. در همین حال، کلارا مورو، هنرمندی حساس و ساکن تریپاینز، با تردیدها و ناامنیهای شخصی خود دستوپنجه نرم میکند و در تلاش است جایگاهش را در دنیای هنر و میان اهالی دهکده پیدا کند. فضای داستان با نزدیک شدن به کریسمس، حالوهوایی خاص و پر از انتظار به خود میگیرد. اما با وقوع قتلی مرموز، آرامش ظاهری دهکده برهم میخورد و سربازرس گاماش وارد ماجرا میشود تا پرده از رازهای پنهان اهالی بردارد. در طول روایت، گذشتهٔ شخصیتها، انگیزهها و زخمهای قدیمیشان بهتدریج آشکار میشود و خواننده با شبکهای از روابط پیچیده، حسادتها، آرزوها و ناکامیها روبهرو میشود. داستان با تمرکز بر جستوجوی حقیقت، معنای عدالت و تأثیر گذشته بر زندگی حال شخصیتها پیش میرود، بیآنکه پایان معما را بهطور کامل فاش کند.
چرا باید کتاب موهبت مرگبار را بخوانیم؟
این کتاب با فضاسازی منحصربهفرد و شخصیتپردازیهای دقیق، تجربهای متفاوت از رمانهای معمایی ارائه میدهد. «موهبت مرگبار» نهتنها یک معمای جنایی را روایت میکند، بلکه به لایههای روانی و اجتماعی شخصیتها نیز میپردازد و تصویری از جامعهای کوچک و روابط انسانی پیچیده را ترسیم میکند. علاقهمندان به داستانهایی که در کنار تعلیق و رمزآلودگی، دغدغههای انسانی و هنری را نیز بررسی میکنند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی چون معنویت، هویت و جستوجوی آرامش، این کتاب را از آثار صرفاً جنایی متمایز میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای دوستداران رمانهای معمایی، جنایی و روانشناختی مناسب است. کسانی که به داستانهایی با فضای روستایی، روابط انسانی پیچیده و شخصیتپردازی عمیق علاقه دارند، از این اثر بهره خواهند برد. همچنین، افرادی که دغدغههایی مانند هویت، هنر و معنویت دارند، میتوانند با موضوعات مطرحشده در کتاب ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب موهبت مرگبار
«زن کتابش را روی شکمش که با پارچهٔ سفید بلوزش پوشیده شده بود، به حالت متعادل درآورد و پرسید: «خب، نظرت چیه؟ ازش خوشت اومده؟» سائول به آن نگاه کرد، نه برای اولین بار. در چند روز گذشته سیسی هر پنج دقیقه یکبار آن را از کیف بزرگش بیرون میکشید. در جلسات کاری، موقع صرف شام، زمان تاکسی سواری درخیابانهای برفی مونترآل، سیسی ناگهان خم میشد و با قیافهٔ پیروزمندانهای مخلوقش را جوری در دست میگرفت که گویی معجزهٔ زایش مسیح را تکرار کرده است. با علم بر اینکه حرفش نوعی توهین است گفت: «از عکس جلدش خوشم میآد.» خودش عکس را گرفته بود. میدانست که زن برای خیلی بیشتر از اینهاست که دارد میپرسد و در واقع التماس میکند و این را هم میدانست که دیگر برایش مهم نیست چیزی را که زن میخواهد به او ندهد. با خود مانده بود چقدر دیگر میتوانست دور و بر سیسی دوپوآتیه باشد قبل از اینکه خودش تبدیل به یکی مثل او شود. البته نه به صورت فیزیکی. سیسی با چهل و هشت سال سن، چند سال از او کوچکتر بود. لاغر، کشیده و خوشاندام بود، دندانهایش به شکل غیرممکنی سفید و موهایش به طرز غیرممکنی بلوند بودند. لمس کردنش مانند نوازش لایهای یخ بود. زیباییای در آن وجود داشت و ظرافتی که سائول آن را جذاب مییافت. اما خطر هم همراهش بود. اگر روزی زن میشکست، اگر خرد میشد، او را هم تکهتکه میکرد. اما ظاهر زن موضوع مهمی محسوب نمیشد. در حین نگریستن به سیسی که کتابش را نسبت به او با مهربانی بیشتری نوازش میکرد، با خودش ماند که نکند یخ درون وجود زن به نحوی به او سرایت کرده باشد، مثلاً شاید وقتی خیلی نزدیکش بود، و در حال منجمد کردن تدریجیاش است. سائول همین الانش هم نمیتوانست هستهٔ وجودی خود را احساس کند.»
حجم
۴۰۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۴۰۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه