کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان
معرفی کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان
کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان نوشتۀ فرشاد نظرآقایی است. این کتاب را انتشارات نشر روزگار منتشر کرده است. این اثر نگاهی به ابهامات و سؤالات درمورد جهان نیستی میندازد.
درباره کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان
موضوع اصلی کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان (کتاب دوم) اندیشهٔ انسانی است. در اندیشهٔ انسان علاقهای ناخودآگاه به زندگی هست؛ علاقهای که او را مجبور میکند تا اهالی جهان عدم را به جهان هستی دعوت کند. این کتاب با قلمی شاعرانه و اندکی طنز نوشته شده است.
خواندن کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به موضوعات فلسفی علاقهمندید، کتاب حاضر به شما پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ورطه عدم؛ نیستستان، پوچستان، هیچستان
«اندیشه مشتاق است، تا نباشندگان را در ضیافتِ بودن سهیم گرداند.
اندیشه قصد سفر به ساحت نیستی و گسترهٔ ناتینگنس را نموده است، چرا که نجات ناجان بسیاری از نباشندگان و ناآمدگان، در گروی دسترسی اندیشه به نیستستان و پادرمیانی اوست. اندیشه تصمیم گرفته است، تا ناآمده گان را از حالت بالقوهٔ وجودی و خواب نهفتگی بیدار و به وضعیت بالفعل وجودداشتن وارد نماید. او مشتاق است، تا نباشندگان را در ضیافت بودن سهیم گرداند تا از لذت حضور بر سر سفرهٔ رنگووارنگ هستی بینصیب نمانند. اندیشه بهخوبی بر این امر واقف است که برای دعوت از نباشندگان و حضورشان در میهمانی هستی، مانعی جدی وجود دارد، چرا که او ابتدا باید ناآمدگان و نباشندگان را در نیسستان بکشد، تا زمینهٔ تولدشان را در هستستان مهیا سازد. هر چند این عمل برای اندیشۀ بااحساس و دلنازک داستان ما غیرقابلتصور و دورازذهن است، اما ظاهراً چارهٔ دیگری برای بودن ناآمدگان، بر سر خوان گستردهٔ وجود باقی نمیماند. شاید هم بر خلاف تمام تصورات و پیشداوریها، قصد اندیشه از سفر به پهنهٔ نیستستان، دستبردزدن به عدم و غارت ناداشتههای او باشد! کسی چه میداند؟
عدم روی گنج نیروی لایتناهی نشسته است.
اندیشه بهواسطهٔ همراهی فلسفه و باتکیهبر گنجینهٔ ارزشمند فلسفی او به این راز سربهمهر پی میبرد که عدم توان بالقوهٔ بسیار بیشتری از هستی دارد و روی گنج نیروی بینهایت نشسته است. با این اوصاف، اندیشه در اندیشهٔ خروج یواشکی از هستی و پیوستن به نیستی فرومیرود، چرا که نیروی بیکران عدم، او را بهشدت مسحور خویش ساخته است. عظمت و ابهت نیستی ولولهای تماشایی در درون اندیشه به پا کرده است و وسوسهای آنچنان به جان و دلش انداخته است. شدت اشتیاق اندیشه برای وصال عدم به حدی است که او را یارای مقاومت در برابر آن نیست. اندیشه قصد نموده است، تا با گسستن از وجود و پیوستن به عدم، با او پیمان مودت ببندد و بدینطریق از نیروی بیکران نیستی و پشتیبانی همیشگیاش برخوردار شود. شاید او میخواهد، باتکیهبر تجمیع توان و نیروی بهدستآمده در پیوند با عدم، مجدداً به هستی و ساحت وجود باز گردد! کسی چه میداند؟
اندیشه اندیشهٔ خروج از هستی را از سرخود بیرون میکند.
اندیشه که بهشدت در اندیشهٔ گریز از هستی و به یغما بردنِ بخشی از توان عدم فرورفته است، ناگهان با فریاد مهیب فلسفه از فکر بیرون میآید و با رجعت به خویشتن، اندیشهٔ خروج از هستی را از سرخود بیرون میکند. گویا اندیشه این واقعیت مهم را به دست فراموشی سپرده است که از یک سو، برای خروج از ساحت وجود باید با رنج مرگ در هستستان دستبهگریبان شود و از دیگر سو، برای ورود به گسترهٔ لایتناهی عدم بایستی به استقبال رنج تولد در نیستستان برود.»
حجم
۱۰۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۰۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه