
کتاب پنج نمایشنامه عروسکی
معرفی کتاب پنج نمایشنامه عروسکی
کتاب الکترونیکی پنج نمایشنامه عروسکی مجموعهای از نمایشنامههای عروسکی نوشتهٔ «فدریکو گارسیا لورکا» است و با ترجمهٔ «نازنین نوذری» و «جواد ذوالفقاری» توسط نشر قطره منتشر شده است. این اثر در دستهٔ تئاتر و ادبیات نمایشی قرار میگیرد و به معرفی و بازآفرینی نمایشنامههای عروسکی لورکا میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پنج نمایشنامه عروسکی
«پنج نمایشنامه عروسکی» به سنت نمایش عروسکی اسپانیا و نوآوریهای «فدریکو گارسیا لورکا» در این حوزه میپردازد. این کتاب مجموعهای از نمایشنامههای کوتاه و بلند عروسکی را دربر میگیرد که هرکدام با زبانی شاعرانه و نگاهی خاص به زندگی، عشق، مرگ و تخیل نوشته شدهاند. لورکا که از چهرههای برجستهٔ ادبیات و تئاتر اسپانیا بهشمار میرود، در این آثار با بهرهگیری از عناصر فولکلور، فرهنگ عامه و سنتهای نمایشی اسپانیا، فضایی خیالانگیز و گاه تراژیک خلق کرده است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر نمایشنامه با مقدمهای دربارهٔ زمینهٔ تاریخی و هنری آن همراه شده و خواننده را با سیر تحول تئاتر اسپانیا و جایگاه نمایش عروسکی در آن آشنا میکند. این مجموعه نهتنها برای علاقهمندان به تئاتر و ادبیات نمایشی بلکه برای کسانی که به فرهنگ و تاریخ اسپانیا علاقه دارند، جذابیت ویژهای دارد. در کنار روایتهای نمایشی، کتاب به زندگی و جهانبینی لورکا نیز میپردازد و تصویری از دغدغههای هنری و اجتماعی او ارائه میدهد.
خلاصه کتاب پنج نمایشنامه عروسکی
در «پنج نمایشنامه عروسکی» لورکا با الهام از سنتهای نمایشی اسپانیا و فرهنگ عامه، جهانهایی کوچک و پررمزوراز خلق میکند که در آنها عروسکها و شخصیتهای نمادین به بیان احساسات، آرزوها و تضادهای انسانی میپردازند. هر نمایشنامه، داستانی مستقل دارد که در فضایی میان واقعیت و خیال روایت میشود. برای نمونه، در نمایشنامهٔ «افسون شوم شاپرک»، داستان عشق نافرجام یک سوسک شاعر به پروانهای زیبا روایت میشود؛ عشقی که با مرگ و فاجعه گره میخورد و در بستری از نمادها و تصاویر شاعرانه پیش میرود. نمایشنامهٔ «خانم کفشدوز شگفتانگیز» به رابطهٔ تخیل و واقعیت میپردازد و با طنز و بازیهای نمایشی، مرز میان تماشاگر و صحنه را از میان برمیدارد. در «دون پرلیمپلین»، موضوع عشق، فریب و قربانیکردن در قالبی تراژیک و کمدی به تصویر کشیده میشود. دیگر نمایشنامهها نیز با محوریت شخصیتهایی چون دون کریستوبال و روزیتا، به بازآفرینی سنتهای نمایشی و قصههای عامیانه میپردازند. دغدغههای اصلی این آثار، جستوجوی معنا در زندگی، مواجهه با مرگ، قدرت تخیل و نقش هنر در بیان احساسات انسانی است. لورکا در این مجموعه، با زبانی سرشار از استعاره و تصویر، مرز میان کودکانهترین رؤیاها و عمیقترین دغدغههای انسانی را درمینوردد و جهانی خلق میکند که در آن عروسکها، انسانها و طبیعت به گفتوگو مینشینند.
چرا باید کتاب پنج نمایشنامه عروسکی را بخوانیم؟
این کتاب فرصتی است برای آشنایی با یکی از مهمترین چهرههای ادبیات نمایشی جهان و تجربهٔ دنیای عروسکی و شاعرانهٔ لورکا. «پنج نمایشنامه عروسکی» نهتنها بهخاطر ساختار نمایشی و روایتهای نمادینش، بلکه بهدلیل پرداختن به موضوعاتی چون عشق، مرگ، تخیل و سنتهای فرهنگی، اثری خواندنی و متفاوت است. خواندن این مجموعه، دریچهای به فرهنگ و هنر اسپانیا و همچنین به شیوههای نوآورانهٔ روایت در تئاتر میگشاید. این کتاب برای کسانی که به نمایشنامهنویسی، ادبیات نمایشی و تلفیق شعر و تئاتر علاقه دارند، انتخاب مناسبی خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به تئاتر، نمایشنامهنویسی، ادبیات نمایشی و فرهنگ اسپانیا مناسب است. همچنین به کسانی که بهدنبال تجربهٔ روایتهای نمادین و شاعرانه در قالب نمایشنامه هستند یا دغدغههایی دربارهٔ تخیل، عشق و مرگ دارند، مطالعهٔ این اثر پیشنهاد میشود.
درباره جواد ذوالفقاری
جواد ذوالفقاری در سال ۱۳۳۱ در همدان به دنیا آمد و از همان کودکی و نوجوانی شیفتهٔ هنرهای نمایشی بود. پس از پایان تحصیلات متوسطه به تهران آمد و در دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک، رشتهٔ نمایش عروسکی را برگزید. در سال ۱۳۵۷ از این رشته فارغالتحصیل شد و در طی دوران تحصیل شاگرد نصرت کریمی بود. ذوالفقاری از همان سالها تا پایان عمر، زندگیاش را وقف تئاتر کرد؛ نویسنده، کارگردان، مترجم، ناشر، استاد دانشگاه، داور جشنوارهها و از مهمترین چهرههای نمایش عروسکی ایران بود. او آثار نمایشی متعددی نوشت و کارگردانی کرد که برخی از آنها در تاریخ تئاتر عروسکی ایران ماندگار شدند. در اوایل دههٔ ۶۰ نمایشهای «دوستان الماس» و «همه با هم» را در تالار شمارهٔ دو تئاترشهر روی صحنه برد. در سال ۱۳۶۲ «بز زنگولهپا» را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اجرا کرد و بعدها همین اثر در سال ۱۳۷۶ در تالار اصلی تئاترشهر دوباره روی صحنه رفت. در سال ۱۳۷۹ نمایش «سیاوش و فرنگیس» را در جشنوارهٔ بینالمللی نمایش عروسکی تهران و سپس در جشنوارهٔ جهانی لاهور اجرا کرد. در سال ۱۳۸۷ نمایش «بابا و ستارههای روشن شهر» را برای جشنوارهٔ جهانی نمایش عروسکی تهران کارگردانی کرد. او آثاری چون «کدو قلقلهزن» (۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ در تهران و لاهور)، «بازی پسر و گرگ» (۱۳۸۶ در تهران و اصفهان) و «علیبابا و چهل دزد بغداد» (۱۳۸۸ در تهران) را نیز روی صحنه برد که با استقبال تماشاگران همراه شد. در کنار کارگردانی و نویسندگی نمایشنامههای او بهطور منظم توسط «نشر نوروز هنر» منتشر شد؛ آثاری چون «بز زنگولهپا»، «کدو قلقلهزن»، «خرمشیر»، «سیاوش و فرنگیس»، «دمدوز»، «بازی پسر و گرگ»، «دیدار یار» و «دنیای استثنایی آلفرد ژاری» که برخی از آنها بهعنوان کتاب درسی دانشجویان تئاتر مورد استفاده قرار گرفتند. او همچنین ترجمههای ارزشمندی داشت؛ «هنر عروسکی» نوشته بیل برد، «حرفه من» اثر سرگئی ابراتسف، «افسانههای وایانگ»، «پنج نمایشنامه عروسکی» از لورکا و آثاری از آگوستو بوآل همچون «تئاتر مردم ستمدیده» و «تئاتر قانونگذاری» که با اجازه مستقیم بوآل منتشر شد از آن جملهاند. افزون بر این، چند رمان از نویسندگان جهانی مانند «کوچه آبی» و «کوچه آجری» از مونیکا علی، «بازگشت استاد رقص» از هینینگ مانکل و «آشپزخانه» از بانانا یوشیموتو را نیز ترجمه کرد. ذوالفقاری علاوه بر نمایشنامه و ترجمه، مقالات پژوهشی مهمی نیز در نشریات تخصصی منتشر کرد؛ از جمله «تعزیه در هرمزگان» (۱۳۶۷)، «مراسم سنجزنی در آران» (۱۳۶۶) و «مراسم سنجزنی در آران کاشان» (۱۳۷۸). این نوشتهها نشان میدهد که او همواره پیوند عمیقی میان هنر نمایش و آیینهای سنتی ایرانی میدید و در کارهایش این عناصر را بازآفرینی میکرد. او علاوهبر کار نمایش، در فعالیتهای فرهنگی بسیاری نیز پیشقدم بود. «نشر نوروز هنر» و فصلنامهٔ تخصصی «تجیر» را پایهگذاری کرد که نخستین فصلنامهٔ ویژهٔ نمایش عروسکی در ایران بود. از بنیانگذاران انجمن نمایشگران عروسکی خانه تئاتر بود، دفتر تولیدات تئاتر عروسکی در مرکز هنرهای نمایشی را راهاندازی کرد و در ایجاد رشته نمایش عروسکی در دانشکده سینما-تئاتر پس از انقلاب فرهنگی نقشی مؤثر داشت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد. در عرصه بینالمللی، عضو فعال «یونیما» بود و در کمیتهٔ آسیا-اقیانوسیهٔ این نهاد حضور داشت. او نخستین ایرانی بود که بهطور فردی در یونیمای جهانی ثبت شد و همین موضوع به رسمیت شناخته شدن این نهاد در ایران را هموار کرد. در جشنوارههای جهانی، از جمله زاگرب، لاهور و آوینیون حضور داشت و حتی خیمهشببازی ایرانی را در سطح جهانی معرفی کرد. زندگی کاری او با اوجگرفتن پروژهٔ «سمک عیار» در سالهای پایانی عمرش به نقطهٔ مهمی رسید. این نمایش که حاصل بیش از سی سال اندیشه و تجربهاش بود، تلفیقی از سنت و مدرنیته در تئاتر عروسکی بهشمار میرفت. او تابستان ۱۳۸۹ نمایش را برای جشنواره تهران-مبارک آماده کرد، اما همزمان با آغاز بیماری سرطان کبد روبهرو شد. با وجود درد و ضعف، گروهش به احترام او اجرای عمومی نمایش را ادامه دادند و پس از درگذشتش نیز آن را روی صحنه نگه داشتند. ذوالفقاری انسانی آرام، متین، شوخطبع و اهل کار گروهی بود. همکارانش او را بهعنوان دوستی صمیمی و استادی فروتن میشناختند. هیچگاه نظرش را تحمیل نمیکرد و باور داشت که همه باید در کار نمایشی سهمی داشته باشند. شخصیت مثبتاندیشش باعث میشد در میان خانوادهٔ تئاتر عروسکی بسیار محبوب باشد. او سرانجام در ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ در خانهاش و بر اثر سرطان کبد درگذشت. جامعهٔ تئاتر ایران یکی از ستونهای اصلی نمایش عروسکی خود را از دست داد. فرزندش، بهنود ذوالفقاری، در برخی از نمایشهای پدر همچون «سمک عیار» و «علیبابا و چهل دزد بغداد»حضور داشت و پس از او مسئولیت «نشر نوروز هنر» را بر عهده گرفت. میراث جواد ذوالفقاری همچنان زنده است؛ در کتابها و ترجمههایش، در نمایشنامههای ماندگارش، در شاگردانش، و در عروسکهایی که هنوز روی صحنه جان میگیرند.
بخشی از کتاب پنج نمایشنامه عروسکی
«نمایشنامه داستان ازدواج زنی جوان با پیرمردی را بیان میکند که در یک میانپرده و یکی از رمانهای عبرتانگیز سروانتس آمده است، اما آثار سروانتس فاقد موضوع اصلی نمایشنامههای گارسیا لورکا، یعنی عامل تخیل در برابر واقعیت، است. همچنین آثار مهم سروانتس فاقد رنگهای روشن و کیفیت عامیانهٔ اسپانیایی است، آنچه بهوضوح در خانم کفشدوز شگفتانگیز وجود دارد.
ساختار این نمایشنامه و نحوهٔ رفتار شخصیتها یادآور نمایشنامههای کوتاه اسپانیایی است که خلاصهوار در سطرهای پیشین توصیف شد. بیتردید سروانتس استادبزرگ این سنت است. همچنین باید خاطرنشان کرد که جوانههای آن موجود مطبوع و سرزنده، یعنی همسر، در میانپردهٔ زنان در محضر طلاق، اثر خالق رمان جدید، دیده میشود، اما علاوهبر پیشرفت دراماتیک، با حساسیت بیشتر و قوهٔ تخیل شاعرانه خلق شده است. او حتی در لحظات خوش زودگذر نمایش از قالب انسانی خوشقلب و دلبر بیرون میآید و در جلد نیکزن خردمند واقعی فرو میرود که از ازدواج با پیرمرد بهظاهر کودن ناراحت است و میتواند از صداقت و پاکی شوهری که او را از خود رانده است قدردانی کند.
در اینجا پیشدرآمد نمایشنامه را نه اشخاصی که ظاهراً راوی نظر نویسندهاند، بلکه خود نویسنده بازگو میکند. در اولین اجرا، فدریکو نقش نویسنده را بازی و خود را به حضار معرفی میکرد، و نیمهجدی و نیمهشوخی، نمایشنامه و قراردادهای تئاتری را به استهزا میگرفت. نویسنده همچنین مدت کوتاهی با قهرمان نمایشنامه، همسر، که هنوز پشتپرده است، صحبت میکند. نویسنده ورود او را منع و شروع بازی را انکار میکند. درصورتیکه همسر، پشت به حضار، هم با نویسنده و هم با شخصیتهای پشتصحنه، که درحقیقت هرگز واقعاً بر صحنه ظاهر نمیشوند، صحبت میکند. نویسنده با همسر هم بهعنوان بازیگر و هم بهعنوان شخصیتی که در قسمتی از نمایش بازی میکند به صحبت میپردازد. حالا با خوشرویی به قسمت تماشاگران میرود و او را معرفی میکند، بعد همسر در نقش شخصیتی نمایشی وارد میشود. بلافاصله تخیل، واقعیت و فضای تماشاگران با صحنه و دنیای ماورای صحنه میآمیزد. چنین رابطهایی بین داخل و بیرون صحنه با مهارت فراوانی عرضه میشود.»
حجم
۴۸۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۴۸۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه