
کتاب مست می عشق
معرفی کتاب مست می عشق
کتاب مست می عشق نوشتهٔ «مریم سادات حسینی» و «سمیره سادات حسینی» رمانی معاصر و ایرانی است که نشر شقایق آن را منتشر کرده است. این رمان با محوریت زندگی و احساسات یک دختر جوان به نام «بیتا»، به فرازونشیبهای عاطفی، خانوادگی و اجتماعی او پرداخته و روابط پیچیدهٔ میان شخصیتها را در بستری معاصر روایت کرده است. «مست می عشق» با نگاهی به دغدغههای نسل جوان، عشق، خیانت، خانواده و هویت فردی را در قالب داستانی پرکشش و پرحادثه به تصویر کشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مست می عشق اثر مریم سادات حسینی و سمیره سادات حسینی
رمان معاصر و ایرانی «مست می عشق» زندگی «بیتا»، دختری از طبقهٔ متوسط شهری را روایت کرده است. نویسندگان، «مریم سادات حسینی» و «سمیره سادات حسینی» با تمرکز بر روابط عاطفی و خانوادگی، تصویری از دغدغهها و چالشهای جوانان امروز ارائه دادهاند. داستان در فضایی شهری و مدرن رخ میدهد و شخصیتها با مسائل روزمرهای چون عشق، حسادت، خیانت، فشارهای خانوادگی و تضاد نسلها دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب بهصورت روایی و خطی است و روایت اولشخص، خواننده را به دنیای درونی «بیتا» نزدیک میکند. کتاب «مست می عشق» با بهرهگیری از دیالوگها و توصیفهایش، فضای احساسی و روانی شخصیتها را بازتاب داده است. این رمان علاوهبر پرداختن به روابط عاشقانه، به نقش خانواده، تأثیر محیط اجتماعی و جستوجوی هویت فردی توجه داشته و در بستر داستان، فرازونشیبهای عاطفی و تصمیمات سرنوشتساز شخصیتها را به تصویر کشیده است.
خلاصه داستان مست می عشق
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با روایت زندگی «بیتا» آغاز میشود؛ دختری جوان که در خانوادهای نسبتاً مرفه اما پرتنش بزرگ شده است. بیتا عاشق «کوروش» است و رابطهٔ آنها محور اصلی داستان را شکل میدهد. در ابتدای رمان، بیتا در یک مهمانی شرکت میکند که بهدلایل شخصی و احساسی، حال خوشی ندارد و همین موضوع باعث بروز اختلافاتی میان او و کوروش میشود. رابطهٔ بیتا و کوروش با حسادتها، سوءتفاهمها و دخالت اطرافیان بهویژه «ندا»، دچار فرازونشیب میشود. بیتا درگیر تردیدها و نگرانیهایی دربارهٔ وفاداری کوروش است و این نگرانیها با حضور ندا و برخی اتفاقات شدت میگیرد. در ادامه، بیتا با مشکلات خانوادگی، فشارهای پدر و مادر و خواستگاران ناخواسته مواجه میشود. او در تلاش است میان خواستههای قلبی و انتظارات خانواده تعادل برقرار کند. حضور شخصیتهایی مانند «پدرام»، «مهراد» و «مادرجون»، هرکدام بهنوعی بر تصمیمات و احساسات بیتا تأثیر میگذارد. داستان با تمرکز بر احساسات متناقض بیتا، کشمکشهای درونی او و تلاش برای یافتن معنای واقعی عشق و اعتماد پیش میرود. در این مسیر بیتا با خیانت، دلشکستگی و امید به آینده روبهرو میشود و میکوشد هویت و استقلال خود را در میان آشوبهای عاطفی و خانوادگی پیدا کند.
چرا باید کتاب مست می عشق را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صادقانه و بیپرده از احساسات و دغدغههای یک دختر جوان، تصویری ملموس از روابط عاطفی و خانوادگی در جامعهٔ امروز ارائه میدهد. «مست می عشق» بهخوبی نشان میدهد که چگونه عشق، اعتماد، خیانت و فشارهای اجتماعی میتوانند مسیر زندگی یک فرد را تغییر دهند. خواندن این رمان فرصتی است برای همذاتپنداری با شخصیتهایی که درگیر انتخابهای دشوار و احساسات متناقض هستند و میتواند مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزشها و اولویتهای شخصی خود وادارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و اجتماعی بهویژه کسانی که دغدغهٔ روابط عاطفی، هویت فردی و چالشهای خانوادگی دارند، مناسب است؛ همچنین جوانانی که با مفاهیمی مانند انتخاب، اعتماد و استقلال روبهرو هستند، میتوانند با داستان «مست می عشق» ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب مست می عشق
«خیلی دوست داشتم بدانم چرا شهریار هنوز از به هم خوردن رابطهمان حرفی نزده. شاید به خاطر پدر... یا غرور خودش، نمیدانم. هر چه بود شبنم همچنان در صدد این بود که ما را آشتی دهد.
و من نمیدانستم چه بگویم. نمیدانستم قصد شهریار چیست. شاید میترسید اگر بگوید دست از من برداشته دوباره او را دوره کنند که ازدواج کند و او...
خدایا. چه بر سر من میآمد؟ من حتی قادر به تصورش هم نبودم که بخواهد کسی را جز من... بیچاره من که وانمود میکردم فراموشش کردهام!
وقتی عکس جدید پروفایلش را دیدم آنقدر بیتاب شدم که بی اراده صفحهٔ سرد گوشی را روی قلبم گذاشتم.
اشکهایی که بر صورتم روان بود روی گوشی چکید و تصویرش تار شد.
خدایا دوای دلتنگی من چیست؟ دیدار که نمیتواند باشد. من چه کنم با این دل آسیمه سر زبان نفهم؟
چرا وقتی فکر میکنم فراموشش کردم دوباره خبری از او میرسد، عکسی میبینم و باز به هم میریزم؟
همهاش توهم بود که خوب شدهام... نه، خوب نبودم. برایش میمردم... میمردم اما خودم را کوچک نمیکردم.
خوب شدن من؛ خوب شدن دلتنگیام نبود... خوب بودم چون او را یافته بودم که باید!
وگرنه زخمی که از ندیدن شهریار به دل داشتم همچنان بر قوت خود باقی بود و مرا میسوزاند، آتشم میزد.
غم عشقی به جان داشتم که وجودم را در خود ذوب میکرد، چون کورهای گداخته آنقدر سرم را و دلم را گرم کرده بود که هیچ کس را نمیدیدم؛ توجهات پسران همکلاسی و یکی دو مورد از اساتید و... هیچ کس را. من مست شراب عشق یکی دیگر بودم، دل کندن از ساقی کار من نبود!
سه ماه گذشت...»
حجم
۴۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
حجم
۴۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه