
کتاب در حوالی خاطره ها
معرفی کتاب در حوالی خاطره ها
کتاب الکترونیکی «در حوالی خاطرهها» نوشتهٔ صغری بهرامی اثری در قالب خاطرهنویسی است که نشر مداد جادو آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از روایتهای شخصی نویسنده از دوران کودکی تا بزرگسالی را در بر میگیرد و با زبانی صمیمانه به بازخوانی لحظات تلخ و شیرین زندگی، تجربههای معلمی، سفرها و مواجهه با چالشهای روزمره میپردازد. «در حوالی خاطرهها» با نگاهی به زندگی در بستر جامعه و خانواده، تصویری از فرازونشیبهای زیستهٔ نویسنده را پیش روی خواننده قرار میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در حوالی خاطره ها
«در حوالی خاطرهها» اثری در قالب خاطرهنویسی است که زندگی نویسنده را از کودکی تا بزرگسالی روایت میکند. صغری بهرامی در این کتاب، با تکیهبر تجربههای شخصی، به بازگویی لحظات مهم و تأثیرگذار زندگی خود میپردازد؛ از بازیهای کودکانه و ماجراهای نوجوانی تا ورود به دنیای معلمی و سفرهای مختلف. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل به دورهای از زندگی نویسنده اختصاص یافته و هر خاطره، دریچهای به دنیای احساسات، دغدغهها و آرزوهای او باز میکند. این کتاب ناداستانی، با روایتهایی کوتاه و مستقل، تصویری از زندگی در بستر خانواده، جامعه و تحولات اجتماعی را ارائه میدهد. نویسنده در کنار روایت خاطرات، به تأثیر رویدادهای تاریخی و اجتماعی بر زندگی خود و اطرافیانش نیز اشاره کرده است. «در حوالی خاطرهها» نهتنها بازتابی از زیست فردی نویسنده است، بلکه بخشی از حافظهٔ جمعی یک نسل را نیز به تصویر میکشد.
خلاصه کتاب در حوالی خاطره ها
کتاب «در حوالی خاطرهها» مجموعهای از خاطرات صغری بهرامی است که در چند بخش اصلی تنظیم شدهاند. نویسنده با بازگشت به دوران کودکی، از بازیهای ساده و خطرهایی که در محیط روستا و شهر تجربه کرده، روایت میکند؛ از افتادن در استخر آب و نجات معجزهآسا تا ماجراهای بازی با تغار سفالی و حادثههای شربند. این خاطرات، تصویری از زندگی کودکانه در دهههای گذشته و چالشهای آن را نشان میدهد. در بخش نوجوانی، نویسنده به کنجکاویهای علمی و تجربیات مدرسه میپردازد؛ از تشریح موش گرفته تا آوردن بچه مار به کلاس و مواجهه با واکنش همکلاسیها و معلمان. خاطرات این دوره، دغدغههای نوجوانی، علاقه به کشف و تجربه و تأثیر محیط آموزشی را بازتاب میدهد. با ورود به دوران معلمی، روایتها رنگ و بوی مسئولیت و تعامل با دانشآموزان را به خود میگیرد. نویسنده از نخستین روزهای تدریس، چالشهای ارتباط با دانشآموزان، تجربههای تلخ و شیرین در کلاس و حتی مواجهه با دانشآموزانی با مشکلات خاص سخن گفته است. این بخشها، تصویری از دنیای آموزش و پرورش و نقش معلم در زندگی نوجوانان ارائه میدهد. در ادامه، خاطرات سفرهای مختلف نویسنده به شهرها و کشورهای گوناگون، از جمله سفر به سوریه، مکه، عراق و شمال ایران، روایت میشود. این سفرها، نهتنها تجربههای زیارتی و سیاحتی، بلکه مواجهه با فرهنگها و شرایط متفاوت را نیز دربر دارد. نویسنده در خلال این خاطرات، به احساسات، نگرانیها و لحظات خاصی که در این سفرها تجربه کرده، اشاره کرده است. در مجموع، کتاب «در حوالی خاطرهها» با کنار هم قرار دادن روایتهای کوتاه و مستقل، تصویری از رشد، تغییر و مواجهه با چالشهای زندگی را پیش روی خواننده میگذارد. دغدغههای فردی، اجتماعی و خانوادگی در بستر خاطراتی ساده و صمیمی بازتاب یافتهاند و هر خاطره، بخشی از مسیر زیستهٔ نویسنده را روشن میکند.
چرا باید کتاب در حوالی خاطره ها را بخوانیم؟
این کتاب با روایت خاطراتی از زندگی واقعی، فرصتی برای آشنایی با فرازونشیبهای زیستهٔ یک زن ایرانی در دهههای اخیر فراهم میکند. خواندن «در حوالی خاطرهها» امکان همذاتپنداری با تجربههای کودکانه، نوجوانی، معلمی و سفرهای نویسنده را بهوجود میآورد و نشان میدهد که چگونه رویدادهای کوچک و بزرگ زندگی میتوانند تأثیرات عمیقی بر شکلگیری شخصیت و نگرش انسان داشته باشند. روایتهای کتاب، نهتنها جنبهٔ شخصی دارند، بلکه بخشی از حافظهٔ جمعی جامعه را نیز بازتاب میدهند و میتوانند الهامبخش تأمل دربارهٔ گذشته و حال باشند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به خاطرهنویسی، روایتهای زندگینامهای و کسانی که به دنبال شناخت تجربههای زیستهٔ زنان ایرانی هستند، مناسب است. همچنین معلمان، دانشجویان رشتههای علوم تربیتی و افرادی که دغدغهٔ آموزش، رشد فردی و اجتماعی دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب در حوالی خاطره ها
«هر بار که از دوران کودکی خود خاطراتی به یاد میآورم، عبارت تا خدا نخواهد برگی از درخت نمیافتده بیشتر برایم آشکار میشود و میفهمم که اين ما نیستیم که مرگ و زندگی را انتخاب میکنيم، بلکه دست توانمندی در آن سوی افکار و اندیشههاست که ما را حفظ میکند یا به اثتهای خحط میرساند. غرداد بردا وقت چیدخ محصولات کشاورژی. گودگی ۲۰۲ ساله بودم و مادر با وجود داشتن چند بچهی کوچک مجبور بود مثل زنهای دیگر روستاء بچهها را در روستا رها کند و همراه با الاغ لاغری که وسایل را حمل میکرد به صحرا برود و از صبح تا غروب مشغول چیدن عدس، نخود، گندم و ... شود. پدر در شهر مغازهای داشت و آخر هفتهها با دوچرخه به روستا میآمد و تنها میتوانست سری به خانه و زندگی بزند و دوباره به شهر بر گردد. خراعر ببرگ که سول بیهها بوف قط ۸ سال عاشت ر کوچکترین بچه هم خواهر کوچکم بود که فقط چند ماه داشت. بنابراین من به همراه دو برادر بزرکتر از خود و دو خواهر، از صبح تا غروب در روستا تنها میماندیم. البته همهی خانوادهها همینطور بودند. پدر و مادرها و بزرگترها سر زمین بودند و بچههای کوچک در کوچه و روستا رها میشدند. نزدیک خانهی ما استخر آپی بود که عمق آن به ۱ متر میرسید و عرضش زیاد بود که آب زمینهای کشاورزی پایین روستا را تامين میکرد. صبحها و عصرها پر پر میشد. یک روز داشتیم دور و بر استخر میدویدیم و دنبال هم میکردیم. بازی و سر و صدای بچچهها تمام محلهی پایین روستا را پر کرده بود. یکی از زنهای جوان روستا که در شهر ازدواج کرده بود. به تازگی طلاق گرفته و به روستا آمده بود و در همین موقع داشت در جوی کنار استخر لباس میشست. او سرگرم کارش بود. وقتی آمدم از کنارش رد شوم پایم سر خورد و افتادم داخل آب. از آنجا که جثهی خواهرها و برادرها جیغ میزدند و او را صدا میکردند. یک دفعه به خودش آمد و پرید داخل استخر و مرا که آب زیادی خورده بودم؛ از استخر بیرون آورد. حالم خیلی بد بود. داشتم میمردم و اگر آن خانم در آن روز آنجا نبود. به احتمال زیاد مرگم حتمی بود؛ چون استخر پر بود و خواهرها و برادرهايم کوچک بودند و نمیتوانستند مرا از آب بیرون بکشند.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه