کتاب من پلیس هستم، تسخیر مائده شهبازی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب من پلیس هستم، تسخیر

کتاب من پلیس هستم، تسخیر

انتشارات:انتشارات آنیا
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب من پلیس هستم، تسخیر

کتاب الکترونیکی «من پلیس هستم، تسخیر» نوشتهٔ «مائده شهبازی» و با ویراستاری «سیدیوسف حسینی» توسط نشر آنیا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستان‌های معاصر فارسی قرار می‌گیرد و روایتی پلیسی-معمایی با عناصر ماورایی را دنبال می‌کند. داستان حول محور یک تیم پلیسی و ماموریت‌های پرخطر آن‌ها شکل می‌گیرد و با ورود عناصر فراطبیعی، فضای داستان به سمت تعلیق و رمزآلودگی پیش می‌رود. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب من پلیس هستم، تسخیر

«من پلیس هستم، تسخیر» اثری داستانی و معاصر است که در قالب روایتی پلیسی و معمایی، ماجراهای یک تیم تحقیقاتی را دنبال می‌کند. نویسنده، «مائده شهبازی»، با انتخاب زاویه دید اول‌شخص و روایت متناوب از زبان شخصیت‌های مختلف، فضای داستان را پویا و چندلایه ساخته است. داستان در بستر ماموریت‌های پلیسی و پرونده‌های جنایی شکل می‌گیرد، اما با ورود عناصر ماورایی و حضور موجودات ناشناخته، مرز واقعیت و خیال در روایت کمرنگ می‌شود. ساختار کتاب مبتنی بر روایت‌های پیوسته و گفت‌وگوهای شخصیت‌هاست و با ترکیب زندگی شخصی و حرفه‌ای کاراکترها، مخاطب را با دغدغه‌ها و چالش‌های آن‌ها همراه می‌کند. این اثر با تمرکز بر روابط انسانی، تعهد شغلی و مواجهه با ناشناخته‌ها، تصویری از دنیای پلیسی معاصر با چاشنی رمز و راز ارائه داده است.

خلاصه داستان من پلیس هستم، تسخیر

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با زندگی مشترک «پریا میلانی» و «امیر کیانی»، دو افسر پلیس، آغاز می‌شود. پس از یک ماموریت دشوار، پریا تلاش می‌کند به زندگی عادی بازگردد، اما آرامش او با وقوع قتل‌های مرموز در یکی از شهرهای شمالی کشور برهم می‌خورد. اجساد دانشجویان باستان‌شناسی به شکلی غیرعادی کشف می‌شوند و هیچ سرنخی از قاتل وجود ندارد. سرهنگ تیم پلیسی را مأمور بررسی پرونده می‌کند و پریا و امیر به همراه چند همکار دیگر، به عنوان دانشجویان مهمان وارد دانشگاه می‌شوند تا به صورت مخفیانه به تحقیق بپردازند. در جریان ماموریت، تیم با شواهدی روبه‌رو می‌شود که پای موجودات ماورایی و نفرین‌های قدیمی را به میان می‌کشد. کشف یک صندوقچه پلمپ‌شده و کتابی مرموز، باعث بروز حوادثی هولناک می‌شود؛ دو نفر از اعضای تیم تسخیر می‌شوند و تنها با توسل به دعا و آیات قرآن، موفق به نجات آن‌ها می‌شوند. پریا که دارای توانایی‌های خاص ماورایی است، نقش کلیدی در مقابله با این نیروها ایفا می‌کند. در ادامه، تیم با چالش‌های روحی و روانی ناشی از مواجهه با ناشناخته‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند و مرز میان وظیفه، ترس و ایمان به چالش کشیده می‌شود. داستان با تاکید بر اهمیت همکاری، اعتماد و آمادگی برای مواجهه با ناشناخته‌ها پیش می‌رود و مخاطب را درگیر تعلیق و رمزآلودگی ماجراها می‌کند.

چرا باید کتاب من پلیس هستم، تسخیر را بخوانیم؟

این کتاب با ترکیب فضای پلیسی و عناصر ماورایی، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های معمایی ارائه داده است. روایت چندصدایی و پرداختن به زندگی شخصی و حرفه‌ای شخصیت‌ها، داستان را از سطح یک پرونده جنایی فراتر می‌برد و به دغدغه‌های انسانی، ترس‌ها و باورها می‌پردازد. حضور عناصر فراطبیعی و استفاده از افسانه‌ها و باورهای قدیمی، به داستان عمق و جذابیت ویژه‌ای بخشیده است. برای کسانی که به دنبال داستانی پرتعلیق با فضایی رازآلود و چالش‌های روانی هستند، این اثر می‌تواند انتخابی جالب باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های پلیسی، معمایی و ماورایی پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به روایت‌هایی با محوریت تیم‌های تحقیقاتی، پرونده‌های جنایی و عناصر فراطبیعی علاقه دارند، مناسب است. اگر دغدغه‌هایی مانند مواجهه با ناشناخته‌ها، ترس‌های درونی و چالش‌های روانی برای مخاطب جذاب است، این کتاب می‌تواند گزینهٔ مناسبی باشد.

بخشی از کتاب من پلیس هستم، تسخیر

«وقتی امیر رو تا پشت در سالن بدرقه کردم فنجون قهوه‌ام رو برداشتم به سمت شومینه کنار سالن رفتم روی صندلی نشستم و از پنجره به آسمون نگاه کردم که در حال باریدن بود. همون طور که فنجون قهوه رو به لبم نزدیک می‌کردم. به گذشته برگشتم. درست به روزی که بعد از تموم شدن جشن عروسیمون من و امیر به ماه عسل رفتیم تا بعد از این همه ماجراهای تلخ و شیرین نفسی بکشیم و از باهم بودنمون لذت ببریم. وقتی از ماه عسل برگشتیم امیر از سرهنگ خواست برای مدتی من رو ماموریت نفرسته. فقط تو اداره و روی پرونده‌های سبک کار کنم تا شرایط روحیم بعد اون ماموریت سخت و سنگین بهتر بشه. وقتی سرهنگ با حرف امیر موافقت کرد منم تصمیم گرفتم در هفته چند روزی رو برای آموزش نظامی و تدریس اختصاص بدم که با استقبال خوبی از طرف سرهنگ و امیر روبرو شدم. این طوری وقت زیادی داشتم تا بتونم برای خودم وقت بذارم و به زندگی متاهلیم عادت کنم. البته ناگفته نماند که توی این مدت جلسات مشاوره‌م رو هم ادامه می‌دادم و برای آرامش داشتن با کمک مشاورم سعی می‌کردم چشم سومم رو ببندم تا بتونم زندگی عادی داشته باشم اما فکرشم نمی‌کردم که گاهی ممکن بعضی چیزها طبق خواسته ما پیش نره....»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۴۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۰۰
تومان