کتاب من پلیس هستم، دختر بزرگترین خلافکار شهر

کتاب «من پلیس هستم، دختر بزرگترین خلافکار شهر» نوشتۀ مائده شهبازی است و انتشارات آنیا آن را منتشر کرده است. داستان من پلیس هستم: دختر بزرگ‌ترین خلاف‌کار شهر مخاطب را قدم‌به‌قدم به‌سوی حقیقتی می‌برد که هم تلخ است و هم روشن‌کننده و شاید مهم‌ترین سؤال کتاب این باشد: آیا آدمی می‌تواند از گذشته‌اش فرار کند یا روزی بالاخره باید با آن رو‌به‌رو شود؟

درباره کتاب من پلیس هستم، دختر بزرگترین خلافکار شهر

کتاب من پلیس هستم: دختر بزرگ‌ترین خلاف‌کار شهر روایتی پرتنش، احساسی و پیچیدۀ زنی است که در موقعیتی منحصربه‌فرد و پر از تناقض قرار می‌گیرد؛ زنی که پلیس است، آموزش‌دیده‌ترین مأمور سری دستگاه امنیتی و حالا مأموریت دارد وارد زندگی کسی شود که نه‌تنها هدف عملیات جدید است، بلکه ارتباطی تکان‌دهنده با گذشتهٔ او دارد.

داستان من پلیس هستم: دختر بزرگ‌ترین خلاف‌کار شهر با بازگشت شخصیت اصلی از مأموریتی ۲ ساله آغاز می‌شود. این مأموریت که کاملاً محرمانه و جدا از هر نوع ارتباط بیرونی بوده، او را از نظر روحی و روانی دگرگون کرده است؛ زنی که حالا خودش را بیشتر به یک ربات شبیه می‌بیند تا انسانی معمولی. او پس از بازگشت، بلافاصله وارد پرونده‌ای پیچیده می‌شود؛ پرونده‌ای مربوط به یک خلاف‌کار مشهور که در لحظۀ دستگیری‌اش تیر می‌خورد و به‌ظاهر می‌میرد؛ اما برای ادامۀ روند عملیات باید این خبر مرگ مخفی بماند.

نقطۀ عطف اصلی داستان من پلیس هستم: دختر بزرگ‌ترین خلاف‌کار شهر جایی است که معلوم می‌شود این خلاف‌کار بزرگ، پدری است که دخترش هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد مأموریت آینده‌اش به او گره بخورد. قهرمان زن داستان ناگهان درمی‌یابد که باید میان وظیفۀ حرفه‌ای‌اش و هویتی که سال‌ها از آن فرار کرده، انتخاب کند.

کتاب من پلیس هستم: دختر بزرگ‌ترین خلاف‌کار شهر با زبان ساده اما پرکشش نوشته شده و به‌خوبی فضای امنیتی، فشار روانی مأموریت‌های سری و درگیری‌های عاطفی و اخلاقی شخصیت اصلی را نشان می‌دهد. موقعیت‌هایی که خواننده را به این پرسش می‌کشاند که در شرایطی چنین متضاد، باید به حقیقت وفادار ماند یا به خون و خانواده؟ این رمان نه‌تنها یک داستان پلیسی است، بلکه تلاشی برای نمایش جدال درونی انسان‌ها در مواجهه با گذشته، حقیقت و وظیفه است.

خواندن کتاب من پلیس هستم، دختر بزرگترین خلافکار شهر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی و علاقه‌مندان به داستان‌های پلیسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب من پلیس هستم، دختر بزرگترین خلافکار شهر

«بعد از ۱۵ روز مرخصی وقتی به اداره برگشتم. طبق آخرین حرف سرهنگ که گفته بود، برات برنامه‌ها داریم... من رو به مدت دو سال برای آموزش محرمانه و سری به مأموریت فرستادن. دو سال از خانوادم دور و با دنیای بیرون ارتباطم قطع بود. وقتی از مأموریت برگشتم به کل آدم دیگه‌ای شدم. به‌جرئت می تونم بگم بی‌شباهت به ربات نبودم.»