
کتاب من پلیس هستم، آخرین ماموریت
معرفی کتاب من پلیس هستم، آخرین ماموریت
کتاب «من پلیس هستم، آخرین ماموریت» نوشتۀ مائده شهبازی است و انتشارات آنیا آن را منتشر کرده است. کتاب من پلیس هستم: آخرین مأموریت نهتنها یک داستان پلیسی هیجانانگیز است، بلکه یک تأمل عمیق دربارۀ معنای زندگی، مرگ و انتخابهای انسانی نیز هست.
درباره کتاب من پلیس هستم، آخرین ماموریت
کتاب من پلیس هستم: آخرین مأموریت، داستانی است آمیخته با رمز و راز، واقعیت و فراواقعیت؛ روایتی از یک زن به نام پریا که همزمان یک افسر پلیس است و انسانی درگیر خاطرات، فقدان و پرسشهایی دربارۀ هویت و هستی.
داستان من پلیس هستم: آخرین مأموریت با صحنهای بهشدت تکاندهنده آغاز میشود: پریا در حال دویدن پشت سر تخت بیماری در بیمارستان است و سراسیمه از دیگران میپرسد که چه اتفاقی افتاده است؛ اما هیچکس پاسخش را نمیدهد. او با تخت وارد اتاق عمل میشود و متوجه میشود که خودش روی تخت خوابیده است؛ این آغاز یک بحران عمیق هویتی و درونی است که کل کتاب را در بر میگیرد. این دوگانگی، خواننده را وارد جهانی میکند که در آن مرز میان واقعیت و روح، بین مرگ و زندگی، مبهم و لغزان است.
پریا درمییابد که حالا در وضعیت روحیای قرار دارد؛ نه کاملاً زنده و نه کاملاً مرده. نوعی زندگی معلق که در آن شاهد واکنش اطرافیانش، درد خانواده و حقیقتهایی است که تا پیشازاین از آنها غافل بوده است. حضور علی ، همسر ازدسترفتهاش، در قالب روح، این وضعیت را پیچیدهتر میکند. او آمده تا با پریا خداحافظی کند؛ اما این دیدار فقط وداع نیست؛ فرصتی است برای گفتوگوی نهایی، برای درک دوبارهٔ آنچه گذشته است و شاید حتی برای رهایی از بارهای سنگین خاطرات و عشق ناتمام.
نثر کتاب من پلیس هستم: آخرین مأموریت ساده و صمیمی است اما با فضایی که لایههای مختلفی از تجربۀ انسانی را بررسی میکند: ترس، سوگ، عشق، حیر و در نهایت، مواجهه با حقیقت مرگ. آخرین مأموریت فقط یک مأموریت پلیسی نیست، بلکه سفری است درونی به قلب زندگی و مرگ؛ به جاهایی که عقل پاسخ نمیدهد و تنها دل و روح میتوانند عبور کنند.
رمان من پلیس هستم: آخرین مأموریت، اگرچه با عناصر معمایی و پلیسی آغاز میشود؛ اما بهسرعت رنگی عرفانی و روانشناختی به خود میگیرد. پریا، برخلاف مأموریتهای گذشتهاش که با دشمنان بیرونی سروکار داشت، این بار درگیر نبردی درونی با خودش، با گذشتهاش و با حقیقت وجود میشود.
خواندن کتاب من پلیس هستم، آخرین ماموریت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب من پلیس هستم، آخرین ماموریت
«به خودم که اومدم دیدم تو بیمارستان به دنبال تختروان در حال دویدن هستم. از هرکسی میپرسیدم: چی شده؟؟ چه اتفاقی افتاده؟؟؟... کسی جوابمو نمیداد. به همراه تخت به اتاق عمل رفتم کناری ایستادم و نظارهگر تیم پزشکی شدم. برام عجیب بود که چرا کسی با حضور من کاری نداشت و بهم توجهی نمی کرد. کار جراحی که تموم شد هنگام بیرون بردن مریض، نزدیک رفتم اما چیزی که می دیدم رو باور نداشتم.... خود من رو تخت خوابیده بودم اما چرا چیزی یادم نمیاد؟»
حجم
۵۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۵۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه