
کتاب فلسفه غرب ۲
معرفی کتاب فلسفه غرب ۲
کتاب فلسفه غرب ۲ (کارشناسیارشد فلسفه و کلام اسلامی) نوشته عبدالرضا صفریحلاوی و با ویراستاری علمی مهدی خادمی، توسط انتشارات دانشگاه پیام نور منتشر شده است. این کتاب بهعنوان منبع درسی برای دانشجویان کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی تدوین شده و به بررسی جریانهای مهم فلسفهی غرب در قرن بیستم میپردازد. ساختار کتاب بر پایهی سه بخش اصلی شکل گرفته است: پدیدارشناسی، فلسفهی وجودی و فلسفهی تحلیلی. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فلسفه غرب ۲
کتاب فلسفهی غرب ۲ اثری دانشگاهی است که بهعنوان متن درسی برای دانشجویان مقطع کارشناسیارشد فلسفه و کلام اسلامی تهیه شده است. کتاب فلسفهی غرب ۲ ادامهای بر جلد نخست مجموعهی فلسفهی غرب بهشمار میآید و تمرکز آن بر اندیشههای فیلسوفان اروپایی قرن بیستم است؛ بهویژه آن دسته از متفکرانی که در واکنش به ایدهباوری آلمانی و عقلگرایی مدرن، زمینهساز فلسفه پستمدرن و فلسفه وجودی شدند.
ساختار کتاب فلسفهی غرب ۲ در سه بخش اصلی تنظیم شده است: بخش نخست به پدیدارشناسی و بنیادهای آن با تمرکز بر اندیشههای برنتانو و هوسرل میپردازد. بخش دوم به فلسفه وجودی و متفکران برجستهای چون کییرکگور، نیچه، یاسپرس، مارسل، هیدگر و سارتر اختصاص دارد و بخش سوم به فلسفه تحلیلی و تحول آن از فرگه تا ویتگنشتاین میپردازد. هر فصل با اهداف یادگیری آغاز و با خودآزماییهای چندگزینهای پایان مییابد تا مخاطب بتواند میزان درک خود از مطالب را بسنجد. کتاب فلسفهی غرب ۲ با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، جریانهای فکری و تحولات فلسفی قرن بیستم را برای دانشجویان و علاقهمندان به فلسفهی غرب روشن میسازد.
خلاصه کتاب فلسفه غرب ۲
کتاب فلسفهی غرب ۲ با هدف آشنایی دانشجویان با جریانهای فلسفی قرن بیستم، سه محور اصلی را دنبال میکند. بخش نخست به پدیدارشناسی اختصاص دارد و با بررسی اندیشههای برنتانو و هوسرل، به تبیین مفهوم پدیدارشناسی، خاستگاهها و تحولات آن میپردازد. در این بخش، نظریه التفاتی بودن آگاهی و اهمیت توصیف پدیدارها در فلسفه هوسرل برجسته میشود و تفاوتهای این رویکرد با روانشناسی توصیفی و فلسفه سنتی مورد بحث قرار میگیرد. بخش دوم کتاب به فلسفه وجودی میپردازد و تأثیر پدیدارشناسی و رمانتیسم بر شکلگیری این جریان را بررسی میکند.
در این بخش، اندیشههای کییرکگور و نیچه دربارهی هستی فرد، مسئولیت، آزادی و مرگ تحلیل میشود. سپس دیدگاههای یاسپرس و مارسل دربارهی اگزیستانس، ارتباط با دیگران و معنای راز و مسئله مطرح میشود. در ادامه، اندیشههای هیدگر و سارتر دربارهی بحران انسان معاصر، مفهوم دازاین، آزادی و تقدم وجود بر ماهیت بررسی میشود. این بخش نشان میدهد که متفکران وجودی، هرچند در راهحلها اختلاف دارند، اما دغدغهی مشترکی دربارهی بحران فرد در جهان معاصر دارند. بخش سوم کتاب به فلسفه تحلیلی اختصاص یافته است. این بخش با معرفی هویت فلسفه تحلیلی و تحولات تاریخی آن آغاز میشود و سپس به آرای فیلسوفانی چون فرگه، راسل، مور و ویتگنشتاین میپردازد. موضوعاتی مانند رابطهٔ منطق و ریاضیات، نقد تجربهگرایی، آموزه توصیف، اتمیسم منطقی و نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین در این بخش بررسی میشوند. کتاب تلاش میکند با ارائهٔ تصویری جامع از این سه جریان، مخاطب را با تحولات اساسی فلسفهی غرب در قرن بیستم آشنا کند.
چرا باید کتاب فلسفه غرب ۲ را بخوانیم؟
مطالعهٔ کتاب فلسفهی غرب ۲ فرصتی برای آشنایی با جریانهای فکری تأثیرگذار قرن بیستم در فلسفهی غرب فراهم میکند. این کتاب با تمرکز بر سه مکتب پدیدارشناسی، فلسفه وجودی و فلسفه تحلیلی، به بررسی ریشهها، تحولات و پیامدهای این جریانها میپردازد و نقش آنها را در شکلگیری اندیشه معاصر روشن میسازد. مخاطب با خواندن این اثر میتواند با مفاهیم کلیدی مانند التفاتی بودن آگاهی، تقدم وجود بر ماهیت، بحران انسان معاصر و تحول زبان در فلسفه آشنا شود. همچنین ساختار آموزشی کتاب، با اهداف یادگیری و خودآزماییهای انتهای هر فصل، امکان یادگیری هدفمند و سنجش میزان فهم مطالب را فراهم میکند. این کتاب نهتنها برای دانشجویان فلسفه، بلکه برای علاقهمندان به اندیشه و تاریخ فلسفهی غرب نیز منبعی مفید بهشمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دانشجویان کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی و همچنین پژوهشگران و علاقهمندان به فلسفهی غرب مناسب است. کسانی که به دنبال درک عمیقتر جریانهای فلسفی قرن بیستم، مانند پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم و فلسفه تحلیلی هستند، میتوانند از این اثر بهرهمند شوند. همچنین برای افرادی که دغدغهی فهم بحران انسان معاصر، تحول زبان و نسبت فرد با جامعه را دارند، مطالعهی این کتاب پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب فلسفه غرب ۲
«پدیدارشناسی برگرفته از واژه یونانی فایتومنون! بهمعنای «نمود» و لوگوس و بهمعنای «دانش و آگاهی از چیزی» است. بهطور کلی پدیدارشناسی رویکردی در فلسفه است که میکوشد پدیدارهایی را تحلیل کند که به قوه آگاهی انسان وارد میشود. پدیدارشناسی در فلسفه جدید به معانی گسترده و متنوعی بهکار رفته است. یوهان هنریش لامبرت فیلسوف آلمانی معاصر کانت، اولین کسی است که از پدیدارشناسی بهعنوان یک سیستم در فلسفه نام میبرد. البته ازنظر او پدیدار یعنی اشارهکردن بهویژگیهای توهمی تجربه انسان. بنابراین او پدیدارشناسی را بهمعنای «نظربه توهم» تعریف میکند. کانت دو بار از این واژه استفاده کرد و معنایی وسیعتر به «پدیدار» داد که به نوبه خودش به تعریف دوباره «پدیدارشناسی» منجر شد. او پدیدارها و نومنها یعنی خود چیزها را از هم فرق نهاد. بهعبارت دیگر از یک طرف ابژهها و وقایع چنانکه بر تجربه ما پدیدار میشوند و از دیگرسو ابژهها و وقایع به خودی خود توسط او از هم متمایز گردید. به تعبیر دیگر ازنظر کانت، انسان ازطریق صورتهای حساسیت یعنی زمان و مکان، فقط پدیدار و نمود اشیاء و وقایع را میشناسد نه خود وقایع و چیزها. پس شناخت ازنظر کانت محدود به پدیدار است. فیلسوفان نسل بعد از کانت بهویژه هگل در اثر مشهور خود (پدیدارشناسی روح) از مراحل مختلف تحول روح یا ذهن سخن میگویند که در این مراحل، ذهن و روح، خودش را در لباس پدیدارهای مختلف در هر مرحلهای میشناسد تا به نقطه تحول کامل نائل آید.»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه