
کتاب آشپزی با طعم مرگ
معرفی کتاب آشپزی با طعم مرگ
کتاب الکترونیکی «آشپزی با طعم مرگ» (زندگی عجیب هلن جاگادو، یکی از شرورترین قاتلین سریالی زن) نوشتهٔ ژان تولی و با ترجمهٔ مریم کشفی، توسط نشر عطر کاج منتشر شده است. این رمان تاریخی و جنایی، با الهام از زندگی واقعی «هلن جاگادو» در فرانسهٔ قرن نوزدهم، به روایت داستانی تاریک و پرتعلیق میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آشپزی با طعم مرگ
«آشپزی با طعم مرگ» اثری است که در بستر فرانسهٔ قرن نوزدهم، به زندگی و جنایات «هلن جاگادو» میپردازد؛ زنی که نامش با مرگهای مشکوک و قتلهای زنجیرهای گره خورده است. ژان تولی، نویسندهٔ فرانسوی، با نگاهی موشکافانه و روایتی داستانی، فضای روستاها، باورهای خرافی، و جامعهٔ مذهبی آن دوران را بازآفرینی میکند. کتاب با ترکیب عناصر تاریخی، اسطورهای و روانشناختی، تصویری از جامعهای میسازد که در آن مرز میان واقعیت و افسانه، بیرحمی و معصومیت، بهسادگی جابهجا میشود. روایت، از کودکی هلن آغاز میشود و با ورود او به خانهها و کلیساها، زنجیرهای از مرگهای عجیب را دنبال میکند. فضای کتاب آمیخته با ترس، خرافات، و طنز تلخ است و شخصیتها در دل جامعهای گرفتار فقر، بیماری و باورهای کهنه، هر یک به نوعی قربانی یا عامل خشونت میشوند. این اثر، علاوه بر بازخوانی یک پروندهٔ جنایی واقعی، تصویری از زنانگی، قدرت، و سرنوشت در جامعهای مردسالار ارائه میدهد.
خلاصه کتاب آشپزی با طعم مرگ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با کودکی «هلن جاگادو» در روستایی دورافتاده آغاز میشود؛ جایی که خرافات و ترس از مرگ، زندگی روزمره را شکل میدهد. هلن، دختری با چشمان آبی و رفتاری مرموز، در خانوادهای فقیر و گرفتار بزرگ میشود. از همان ابتدا، مرگ و بیماری سایه به سایهٔ او حرکت میکند؛ مادرش بیمار میشود و بهطرز مشکوکی میمیرد. هلن پس از مرگ مادر، به خانهٔ کشیش و سپس به کلیساها و خانههای مختلف فرستاده میشود تا بهعنوان خدمتکار و آشپز کار کند. در هر خانهای که قدم میگذارد، مرگهای ناگهانی و مشکوک رخ میدهد؛ از مسمومیتهای پنهان در غذا تا بیماریهای عجیب. اطرافیان، ابتدا او را دختری معصوم و خوشقلب میدانند، اما با افزایش تعداد قربانیان، شایعات دربارهٔ نحسی و شیطانی بودنش بالا میگیرد. هلن با چهرهای آرام و رفتاری سرد، بیتفاوت به مرگ اطرافیان، به مسیرش ادامه میدهد و هر بار با هویت و نامی جدید، وارد خانهای دیگر میشود. روایت، همزمان با نمایش فضای خرافی و مذهبی جامعه، به تدریج چهرهٔ واقعی هلن را بهعنوان قاتلی بیرحم و بیاحساس آشکار میکند. داستان تا جایی پیش میرود که هلن، حتی در جمع راهبهها و خانوادههای اشرافی، همچنان مرگ را با خود میآورد و هیچکس از دست او در امان نمیماند. پایان داستان، همچنان در هالهای از ابهام و ترس باقی میماند و سرنوشت هلن، بهعنوان نمادی از شر و مرگ، در ذهن خواننده حک میشود.
چرا باید کتاب آشپزی با طعم مرگ را خواند؟
این کتاب با ترکیب فضای تاریخی، جنایی و روانشناختی، روایتی متفاوت از یک پروندهٔ واقعی قتلهای زنجیرهای ارائه میدهد. «آشپزی با طعم مرگ» نهتنها داستانی پرتعلیق و پرکشش است، بلکه تصویری از جامعهای گرفتار خرافات، فقر و ترس را به نمایش میگذارد. شخصیتپردازی پیچیدهٔ هلن و پرداختن به لایههای پنهان روان او، مخاطب را با پرسشهایی دربارهٔ شر، سرنوشت و نقش زنان در تاریخ روبهرو میکند. این اثر برای علاقهمندان به رمانهای جنایی، تاریخی و داستانهایی با محوریت شخصیتهای زن، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز خواهد بود.
خواندن کتاب آشپزی با طعم مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای جنایی، تاریخی و روانشناختی مناسب است. کسانی که به داستانهای واقعی دربارهٔ قاتلان سریالی، فضای تاریک و رازآلود، و بررسی نقش زنان در تاریخ علاقه دارند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. همچنین برای مخاطبانی که به تحلیل جامعهشناختی و روانشناسی شخصیتها علاقهمندند، این کتاب جذاب است.
بخشی از کتاب آشپزی با طعم مرگ
«اوه نه هلن! به آن دست نزن! این گل سمی است. مثل اينکه باید تو راهم گل سمی صدا بزنم. ای وای! به آن ساقهی گل نخوری! خطرناک است. یادت نیست که زنی دستهای از آنها را چید, بعد زبانش به دو نیم شد و مرد؟ تو الان هفتساله هستی. کی میخواهی بزرگ شوی؟ در ضمن با پاهای برهنه به آن مزرعه نزدیک نشوا گلبرگهای خشخاش زخمیات می کند. آخ آخ. حواست به آن توت باشد. توت بلادوناست. سمی است. اگر یک دانه از آن را بخوری. میمیری! خدای من چقدر تو غیرقابل کنترلی بچه. خسته شدم.) زن مکثی کرد: «به نظرت آن آقایی که از دور میآید آشنا تست( آنجاء کنار آن مرد کوتوله. میبینی؟ چرخهای آن گاری سروته شده. فقط امیدوارم که گاری آنکو نباشد. بدو بدو برایم دو تا سوزن بیاور دخترا» هلن کوچولو که با موهای بلوند پریشان همچون قاصدک دورش بسیار زیبا شده بود. با پاهای لاغر و نحیف از زیر دامن بنفشرنگش از کنار دریاچهی پر از لجن و کثافت با سرعت سمت کلبهای در مزرعهای متروک با سقف کاهگلی و دیوارهای سنگی دوید. راه خیلی طولانی بود و پر از مانع. تا چشم کار میکرد زمین پر از سنگ های ملق ور خسن و شعاشاکتی برد که پوسقه راژسخمی می گرد. زنان کشاورز تمام لجنهاء گیاهان بدبو و لزج را بهعنوان کود برای تقویت خاک در سرتاسر زمین کشاورزی پخش کرده بودند. کمی آن طرفتر هم سنگهای غولپیکری دیده میشد که همچون وصلهی ناجوری از زمین سر بر آورده بو 2 چند زن که با لباسهای شستهشده در دست از رودخانه سمت مادر هلن میآمدند. با زنان کشاورز همراه شدند تا پیش مادر دخترک بروند و بپرسند: «آنه! آن مرد که سمت ما میآیده به نظرت آشنا نیست؟»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه