تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب آموزگاری از ایل
معرفی کتاب آموزگاری از ایل
معرفی کتاب آموزگاری از ایل
کتاب الکترونیکی «آموزگاری از ایل» (از کوچنشینی تا آموزگاری) نوشتهٔ عبداله صفاری و با ویراستاری هاجر میرمنگره، توسط نشر آوات منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ خاطرات و سرگذشتنامهها قرار میگیرد و روایتگر زندگی نویسنده از دوران کودکی در میان عشایر بویراحمد تا سالهای آموزگاری و بازنشستگی است. «آموزگاری از ایل» علاوه بر خاطرات شخصی، تصویری از سبک زندگی، سنتها و تحولات اجتماعی ایل بویراحمد ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آموزگاری از ایل
این کتاب روایت زندگی عبداله صفاری، آموزگار و فرزند ایل بویراحمد است که از کودکی کوچنشین تا سالهای خدمت در آموزش و پرورش و حتی مبارزه با بیماری، خاطرات و تجربیات خود را بازگو میکند. اثر حاضر در سال ۱۴۰۰ منتشر شده و در بستر تاریخی و اجتماعی دهههای ۱۳۴۰ تا دهههای اخیر، تحولات زندگی عشایری، نقش آموزش در میان ایلات و چالشهای معلمان عشایری را به تصویر میکشد. نویسنده با نگاهی به گذشته، از فقر، بیماری، کوچهای دشوار، سنتها و باورهای ایل، و همچنین نقش معلمان و دانشسراهای عشایری سخن میگوید. کتاب به جزئیات سبک زندگی، آداب و رسوم، و حتی جغرافیای منطقه کهگیلویه و بویراحمد میپردازد و در کنار روایت شخصی، تصویری از تاریخ و فرهنگ ایل بویراحمد ارائه میدهد. این اثر نهتنها سرگذشت فردی است، بلکه بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی عشایر جنوب ایران را بازتاب میدهد.
خلاصه کتاب آموزگاری از ایل
«هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!» کتاب با خاطرات کودکی نویسنده در ایل بویراحمد آغاز میشود؛ جایی که کوچنشینی، فقر و سختیهای زندگی عشایری، نخستین تجربههای او را شکل میدهد. صفاری از نخستین روزهای مدرسه رفتن، مواجهه با سپاه دانش و اشتیاق به یادگیری میگوید. او با پشتکار و حمایت خانواده، بهرغم مشکلات مالی و دوری از خانه، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را پشت سر میگذارد و سرانجام در آزمون معلمی عشایر پذیرفته میشود. ورود به دانشسرای عشایری و تجربهٔ تدریس در روستاهای دورافتاده، بخش مهمی از خاطرات او را تشکیل میدهد؛ جایی که با دانشآموزان و خانوادههای ایل، در دل طبیعت و با کمترین امکانات، به آموزش میپردازد. نویسنده از چالشهای معلمی، مواجهه با بیماریها، فقدان امکانات و نقش معلمان نمونه سخن میگوید. در ادامه، به سالهای پس از بازنشستگی، مبارزه با بیماری سرطان و سفر زیارتی به کربلا پرداخته میشود. کتاب همچنین به معرفی ایل بویراحمد، تاریخچه، جغرافیا، سنتها، باورها و سبک زندگی عشایری میپردازد و تجربههای زیستهٔ نویسنده را با روایتهایی از تاریخ و فرهنگ ایل درهم میآمیزد.
چرا باید کتاب آموزگاری از ایل را خواند؟
این کتاب فرصتی است برای آشنایی با زندگی واقعی یک آموزگار عشایری و لمس دشواریها و زیباییهای کوچنشینی، آموزش و فرهنگ ایلات جنوب ایران. روایتهای شخصی عبداله صفاری، تصویری ملموس از تحولات اجتماعی، نقش آموزش در تغییر سرنوشت افراد و جامعه، و همچنین مقاومت و امید در برابر مشکلات را ارائه میدهد. خواننده با مطالعهٔ این اثر، با بخشی از تاریخ معاصر ایران و سبک زندگی عشایر بویراحمد آشنا میشود و میتواند تجربهای متفاوت از زیستن، آموختن و معلمی در شرایط خاص را درک کند.
خواندن کتاب آموزگاری از ایل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به خاطرات، سرگذشتنامهها، مطالعات فرهنگی و اجتماعی ایران، پژوهشگران حوزهٔ آموزش و پرورش، و کسانی که دغدغهٔ شناخت زندگی عشایر و تاریخ معاصر مناطق جنوب غربی ایران را دارند، مناسب است. همچنین برای معلمان و دانشجویان رشتههای علوم تربیتی و تاریخ اجتماعی ایران، مطالعهٔ این اثر میتواند الهامبخش و آموزنده باشد.
فهرست کتاب آموزگاری از ایل
- از کوچنشینی تا آموزگاری: روایت آغاز زندگی نویسنده در ایل و تجربههای نخستین کوچ و کودکی. - کودکی و کوچ: خاطرات کودکی، سختیهای کوچ و زندگی در ایل. - شروع مدرسه: نخستین مواجهه با مدرسه و سپاه دانش، اشتیاق به یادگیری. - قبولی در آزمون معلمی عشایر: مسیر ورود به دانشسرای عشایری و چالشهای آن. - آغاز آموزگاری در عشایر: تجربههای تدریس در روستاهای دورافتاده و مواجهه با مشکلات آموزشی و اجتماعی. - پایان خدمت و بازنشستگی: سالهای پایانی خدمت، تغییرات نظام آموزشی و بازنشستگی. - بعد از بازنشستگی: مبارزه با بیماری سرطان و روایت سفر زیارتی به کربلا. - ایل من بویراحمد: معرفی جغرافیا، تاریخچه و ساختار اجتماعی ایل بویراحمد. - تجربیات زندگی عشایری: شرح سبک زندگی، سنتها، باورها و آداب و رسوم ایل. - چادرسیاه و سنتها: توضیح دربارهٔ سیاهچادر، ساختار آن و نقش آن در زندگی عشایری. - برخی آموختهها از زندگی: جمعبندی تجربهها و درسهایی که نویسنده از زندگی عشایری و آموزگاری آموخته است.
بخشی از کتاب آموزگاری از ایل
«کودکی چهارساله بودم که کوچ را در رنجش مزهمزه کردم. سپیده نزده وقت کوچ بود. از سرما به خود میلرزیدم. صدای زنان و مردان ایل و زنگولهٔ بزهاء، پارس سگها و گریهٔ بچهها در چادرها همه را به عجله وامیداشت. هورها و نیچیتها را بر الاغ و قاطر میبستند و آخر سر هم که چایدان را بر الاغ میبستند، مرا پشت چایدان بر الاغ باصفایی میبستند که مبادا از روی بار بیفتم. سوز سرما در آن سپیده به استخوان مینشست. کودک چهارساله چنان نشست که هنوز اشکک در چشمم یخ میبندد. هنگام کوچ ایل از قشلاق به سوی ییلاق راه میافتاد. از درهها عبور میکردیم. بین راه جاهایی اطراق میکردیم تا استراحتی کرده باشیم. اگر در آن منطقه لتهکاری یا صیفیکاری بود، زنان آن محل به چادرهایمان میآمدند و من هم در گوشهای به انتظارشان؛ چراکه میدانستم آمدن این زنها یعنی آوردن خوردنی و کرکو. آنها با کیسههایشان به سمت ایل میآمدند و دستفروشی به راه میانداختند و در عوض فروش خود قند، چای و پشم میگرفتند. خوب یادم هست زمانی که برای قشلاق در منطقهای در نزدیکی بهبهان بودیم، وقتی مردان ایل، ماستها را در حلب میریختند تا به شهر برای فروش ببرند به انتظار مینشستم، چون همیشه وقتی به ایل میآمدند، حلبها را پر از کاهو میکردند. یک روز که منتظر بودم، عجیب تشنهام شده بود. به کنار جوی آب رفتم و سرم را خم کردم تا دهانم را در جوی بگذارم که ناگهان چشمانم را برق یک دهشاهی گرفت. چنان دهشاهی را برداشتم که گویا تا ایل پرواز کردم. اما چه سود! مشروط کردند که اول باید دهشاهی را به آنان بدهم تا به من...»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه