کتاب نقشه روزها

معرفی کتاب نقشه روزها

کتاب الکترونیکی «نقشهٔ روزها» (چهارمین رمان از سری بچه‌های ویژهٔ دوشیزه پرگرین) نوشتهٔ رنسام ریگز و با ترجمهٔ بهارک قهرمان، توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این رمان در ژانر فانتزی نوجوانان قرار می‌گیرد و ادامه‌ای بر ماجراهای گروهی از نوجوانان با توانایی‌های خارق‌العاده است که در دنیایی میان واقعیت و خیال زندگی می‌کنند. «نقشهٔ روزها» با ترکیب عناصر ماجراجویی، دوستی و هویت، داستانی تازه از این مجموعه را روایت می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نقشه روزها

این کتاب در ادامهٔ مجموعهٔ «بچه‌های ویژهٔ دوشیزه پرگرین» نوشته شده و ماجراهای شخصیت‌های آشنای این سری را پی می‌گیرد. داستان در دوره‌ای پس از وقایع کتاب‌های قبلی رخ می‌دهد و شخصیت‌ها حالا با چالش‌های جدیدی در دنیای مدرن روبه‌رو هستند. فضای کتاب میان دنیای عادی و دنیای ویژه‌ها در نوسان است و نویسنده تلاش می‌کند تضادها و هم‌پوشانی‌های این دو جهان را به تصویر بکشد. «نقشهٔ روزها» با تمرکز بر هویت، تعلق و رشد شخصیت‌ها، به دغدغه‌های نوجوانان و جوانان دربارهٔ جایگاه خود در جهان می‌پردازد. روایت داستان با طنز، هیجان و لحظاتی از تردید و امید همراه است. این کتاب در سال ۲۰۱۸ نوشته شده و با استقبال مخاطبان نوجوان و جوان روبه‌رو شده است. فضای داستانی آن، همزمان با زندگی روزمره و عناصر جادویی، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با غیرعادی بودن را ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب نقشه روزها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با بازگشت «جیکوب پورتمن» به خانه‌اش در فلوریدا آغاز می‌شود؛ جایی که پس از ماجراهای پرخطر گذشته، تلاش می‌کند زندگی عادی را از سر بگیرد. اما این آرامش دیری نمی‌پاید و دوستان ویژه‌اش، به همراه «دوشیزه پرگرین»، ناگهان در خانه‌اش ظاهر می‌شوند. حضور آن‌ها در دنیای عادی، چالش‌های تازه‌ای را به همراه دارد؛ از پنهان‌کردن هویت ویژه‌ها تا سازگاری با قوانین و فرهنگ زمان حال. جیکوب باید میان دو جهان متفاوت، تعادل برقرار کند: دنیای عادی خانواده و مدرسه، و دنیای خارق‌العادهٔ دوستانش. در این میان، تهدیدهای قدیمی مانند هالوگاست‌ها و وایت‌ها هنوز سایه می‌اندازند و گروه باید مراقب باشد تا دوباره درگیر خطرات نشوند. روایت کتاب، علاوه بر ماجراهای هیجان‌انگیز، به روابط عاطفی، دوستی‌ها و دغدغه‌های نوجوانانهٔ شخصیت‌ها نیز می‌پردازد. داستان با طنز، لحظات احساسی و ماجراجویی‌های تازه، مسیر جدیدی را برای گروه ویژه‌ها رقم می‌زند، بی‌آنکه پایان ماجرا را لو بدهد.

چرا باید کتاب نقشه روزها را خواند؟

این کتاب با ترکیب فضای فانتزی و واقعیت، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با غیرعادی بودن را به تصویر می‌کشد. روایت ماجراجویانه و شخصیت‌پردازی‌های چندلایه، مخاطب را با دنیایی روبه‌رو می‌کند که در آن مرز میان عادی و ویژه بودن بارها جابه‌جا می‌شود. «نقشهٔ روزها» علاوه بر هیجان و تعلیق، به دغدغه‌های هویت، دوستی و رشد فردی می‌پردازد و برای کسانی که به دنبال داستانی پرکشش با شخصیت‌های به‌یادماندنی هستند، جذابیت دارد.

خواندن کتاب نقشه روزها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به داستان‌های فانتزی، ماجراجویی و روایت‌هایی دربارهٔ هویت و تعلق علاقه دارند. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ سازگاری با تفاوت‌ها و یافتن جایگاه خود را دارند، می‌تواند الهام‌بخش باشد. علاقه‌مندان به مجموعهٔ «بچه‌های ویژهٔ دوشیزه پرگرین» نیز ادامهٔ ماجراهای شخصیت‌های محبوبشان را در این کتاب خواهند یافت.

فهرست کتاب نقشه روزها

- پیشگفتار: مقدمه‌ای بر فضای داستان و ورود دوبارهٔ شخصیت‌ها به زندگی جیکوب. - فصل اول: بازگشت جیکوب به خانه و مواجهه با دوستان ویژه‌اش در دنیای عادی؛ شروع چالش‌های جدید. - فصل دوم: تلاش گروه برای سازگاری با زندگی روزمره، قوانین جدید و آموزش عادی بودن؛ ماجراهای روزمره و طنزآمیز. - فصل سوم تا هجدهم: هر فصل به یکی از ماجراها، چالش‌ها یا سفرهای گروه اختصاص دارد؛ از مواجهه با تهدیدهای قدیمی تا کشف مکان‌های تازه و تلاش برای حفظ امنیت و هویت خود. در این فصل‌ها، روابط میان شخصیت‌ها، ماجراجویی‌های گروهی و تلاش برای یافتن تعادل میان دو جهان روایت می‌شود. - فصل پایانی: جمع‌بندی ماجراها و آماده‌سازی برای ادامهٔ مسیر گروه در آینده.

بخشی از کتاب نقشه روزها

«آدم از چیزهایی که ذهن هضم می‌کند و چیزهایی که حس می‌زند در عجب می‌ماند. من به‌تازگی از توهمی‌ترین تابستانی که بتوان تصورش را کرد جان سالم به در برده بودم - سفر به قرن‌های سپری‌شده. رام کردن هیولاهای نامرتبی، دل باختن به دوست‌دختر سابق پدربزرگم که اسیر زمان بود ولی الآن، در زمان حال عادی، در حومهٔ فلوریدا، در خانه‌ای که در آن بزرگ شده بودم به چشمانم باور نداشتم. ایناک اینجا بود. روی مبل‌های راحتی بژ ما لم داده بود و از لیوان مخصوص پدرم جرعه جرعه کوکا می‌نوشید؛ آلبو اینجا بود. بند کفش‌های سربی‌اش را باز کرده و در هوا شناور بود. روی پنکهٔ ما نشسته بود دور می‌زد؛ هوراس و هیو اینجا بودند. توی آشپزخانهٔ ما، هوراس به عکس‌های روی در یخچال دقیق شده بود درحالی‌که هیو دنبال خوردنی می‌گشت؛ کر اینجا بود. هردو دهانش باز مانده، به تلویزیون دیواری تخت بزرگ و سیاه ما زل زده بود؛ میلارد اینجا بود. مجلات دکوراسیون مادرم از روی میزعسلی به هوا بلند می‌شد و ورق می‌خورد. جای پاهای برهنه‌اش روی موکت فرومی‌رفت. این درآمیختگی دنیاها را هزاران‌بار در خیال تصور کرده بودم. ولی حتی به خواب نمی‌دیدم که ممکن باشند. ولی اینجا: قبل و بعد من بود که با نیروی سیارات به هم تصادم می‌کرد.»