تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خارجی، تهران، خون بازی
معرفی کتاب خارجی، تهران، خون بازی
معرفی کتاب خارجی، تهران، خون بازی
کتاب الکترونیکی «خارجی، تهران: خونبازی» نوشتهٔ «محمد پروین» و با ویرایش مهران موسوی توسط نشر لف منتشر شده است. این رمان معاصر فارسی، روایتی از تهران امروز را در بستر داستانی پرتعلیق و تیره به تصویر میکشد و با نگاهی به روابط قدرت، فساد و سرگشتگی شخصیتها، مخاطب را به دل ماجراهای شهری میبرد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خارجی، تهران، خون بازی
«خارجی، تهران: خونبازی» اثری است که در فضای تهران معاصر میگذرد و با زبانی تند و بیپرده، لایههای پنهان زندگی شهری و مناسبات قدرت را واکاوی میکند. کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و در قالب رمان، داستانی پرحادثه و پرتنش را روایت میکند که شخصیتهایش درگیر شبکهای از معاملات، خیانتها و خشونتهای زیرپوستی هستند. نویسنده با بهرهگیری از عناصر نوآر و جنایی، تصویری از شهری ارائه میدهد که در آن مرز میان خیر و شر، حقیقت و دروغ، و امنیت و تهدید مدام جابهجا میشود. روایت کتاب، پر از دیالوگهای کوتاه و ضرباهنگ تند است و شخصیتها اغلب در موقعیتهایی قرار میگیرند که باید برای بقا، تصمیمهای دشوار و گاه غیراخلاقی بگیرند. فضای داستان، آمیخته با اضطراب، بیاعتمادی و حس تعلیق است و مخاطب را به دل ماجراهایی میبرد که در پس ظاهر روزمرهٔ شهر، جریان دارند.
خلاصه کتاب خارجی، تهران، خون بازی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با روایتی اولشخص از زبان جوانی آغاز میشود که ناخواسته وارد شبکهای از معاملات مشکوک و خطرناک در تهران میشود. او که ابتدا تنها بهعنوان یک کارمند ساده وارد ماجرا شده، بهتدریج درگیر پروندههایی میشود که پایش را به دنیای قاچاق، پولشویی و زدوبندهای پشتپرده باز میکند. شخصیت «آقای پرتو» که مدام حرفهایش را بهصورت نقلقول سومشخص بیان میکند، نقش راهنما و گاهی تهدید را برای راوی دارد و او را در مسیر فرار و تقابل با گروههای مختلف هدایت میکند. در طول داستان، تعقیب و گریزهای خیابانی، تصادفهای خونین، بازجوییهای خشن و مواجهه با شخصیتهایی مرموز و بیرحم، فضای رمان را پرتنش و پرتعلیق نگه میدارد. راوی در میان این آشوب، با گذشتهٔ خود، رابطههای عاطفی نافرجام و حس بیپناهی دستوپنجه نرم میکند. روایت، مدام میان صحنههای اکشن و لحظات درونی شخصیتها در نوسان است و تصویری از شهری ارائه میدهد که در آن هیچکس بهراحتی به دیگری اعتماد نمیکند و هر تصمیمی میتواند سرنوشتساز باشد.
چرا باید کتاب خارجی، تهران، خون بازی را خواند؟
این رمان با فضاسازی خاص و روایت پرشتاب، تجربهای متفاوت از تهران معاصر را پیش چشم میگذارد. «خارجی، تهران: خونبازی» با پرداختن به لایههای پنهان قدرت، فساد و روابط انسانی، مخاطب را به دل ماجراهایی میبرد که کمتر در ادبیات داستانی فارسی به این شکل بازتاب یافتهاند. روایت تکهپاره، دیالوگهای کوتاه و ضرباهنگ تند، حس تعلیق و بیقراری را بهخوبی منتقل میکند و خواننده را تا پایان درگیر نگه میدارد. این کتاب برای کسانی که به داستانهای شهری، جنایی و روایتهای نوآر علاقه دارند، تجربهای تازه و متفاوت خواهد بود.
خواندن کتاب خارجی، تهران، خون بازی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر فارسی، داستانهای جنایی، نوآر و روایتهای شهری مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت لایههای پنهان جامعه، فساد، قدرت و روابط انسانی را دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهره ببرند.
فهرست کتاب خارجی، تهران، خون بازی
- مخمصهی ۲ بدون بازیگران اصلی: آغاز ماجرا و ورود شخصیتها به بحران- انتقام را سود سوورمیگزدند با پا ویگکوریاوگسی؟: شکلگیری انگیزههای انتقام و درگیریهای اولیه- مرگ در شیخبهایی جا ماند: حادثهای خونین و نقطهٔ عطف داستان- اولیسوار مقصوصا سة پاراگراف آشر قصل هجدهمش: ارجاع به سرگردانی و جستوجوی شخصیتها- قصیدهی لکههای خون برای خداحافظی قاتلان متقلب مرگ: مواجهه با پیامدهای خشونت و خیانت- پایین این جنازه گوری نیست: بازتاب بیپناهی و سرگشتگی شخصیتها در دل شهر- سوال فلسفی از نیچرویدتالین: تاملات فلسفی و وجودی راوی در میانهٔ بحرانها- خوشگله مزاحم چیزه. تیزه. تیغه: ورود شخصیتهای جدید و تشدید تعلیق داستانهر فصل با تمرکز بر یک بحران یا گره داستانی، سیر تحولات شخصیتها و روابط میان آنها را پیش میبرد و فضای تیره و پرتعلیق رمان را حفظ میکند.
بخشی از کتاب خارجی، تهران، خون بازی
«دنده را جاق کردم و از پژوی جلویی سبقت گرفتم. درختها در چشمهام جا ماندند. انگار زمان یک آن از جایش کنده شده باشد و تو در تصویرهای قبل مانده باشی. جلو نرفته باشی. بترسی که از همه چیز زندگی جا بمانی و نتوانی اضطراب را در خشکی چشمهات خفه کنی. آینهبهآینه با تاکسی کناری شدم. بدون ترمز با سطل آشغال و کوههای کدرشده از دود پیچیدم در خیابان ورودممنوع. آقای پرتو تابی خورد و پشت سرش را نگاه کرد. وقتی مطمئن شد که خیابان با ماشینهای داخلش سر جایشاناند، رو برگرداند.- آقای پرتو میگه اون لکنتیه رو که زیادی دیگه زیادی شده پیدا کنه. کاردی شتری میبردش. از کی داخل آدم شدهن که اجیری میفرستن واسه...دستم را بیامان روی بوق گذاشتم. خودم را با صدای نکرهاش رها کردم. میزدم و رد میکردم. سرخی به سفیدی چشمهام افتاده بود و میسوخت. میخواستم پلک بزنم که با سرعت از کنار زن و بچهای گذشتم. در همان کنده شدن زمان فقط صدای درهم جیغشان را شنیدم. از توی آینه که هنوز پیدا نبودند. کوچههای نرسیده به پارکوی همگی تهشان آب میدهد. آخر سر هم پرتت میکنند پشت آن چراغقرمز کذایی. با آن پلی که از رویش میگذرد و هر آن میخواهد خراب شود. مثل تنهایی در زندگیات که هرچه هم بچرخی اگر نخواهد بچرخد تو بازمیگردی به خودت و اندوهی ازلی که میپرسی چرا من؟ دندهبهدنده کردم و ناچار بودم از این کوچههای تنگ و خانههای یکی در میان سرو شده بازگردم به آن خیابان شبهسبز. با آن نردههای شبهسبز و درختهای شبهسبز. و شعارهای شبهسبز و کبودهای شبهسبز و بپرسی چرا من؟ نبض به شقیقهام میزد.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه