تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب انتظارش را نداشتم!!!
معرفی کتاب انتظارش را نداشتم!!!
معرفی کتاب انتظارش را نداشتم!!!
کتاب الکترونیکی «انتظارش را نداشتم (چطور وقتی دنیایتان از هم میپاشد زندگی را دوباره از سر بگیرید)» نوشتهٔ «ریچل هالیس» و ترجمهٔ فروغ دریابر، اثری در حوزهٔ روانشناسی و انگیزشی است که توسط انتشارات آنان منتشر شده است. این کتاب به موضوع سازگاری با رویدادهای تحولبخش زندگی و بازسازی خود پس از بحرانها میپردازد و راههایی برای عبور از دوران سخت و بازگشت به زندگی عادی ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب انتظارش را نداشتم!!!
«انتظارش را نداشتم» در دورهای نوشته شده که نویسنده خود با بحرانهای شخصی و اجتماعی روبهرو بوده است؛ از جمله همهگیری کرونا و تغییرات ناگهانی در زندگی خانوادگی و کاری. کتاب با زبانی صریح و بیپرده به احساسات ناخوشایند، ناامیدی، خشم و اندوه میپردازد و تلاش میکند فضایی امن برای بیان این احساسات فراهم کند. نویسنده با مثالهای شخصی و روایتهایی از زندگی خود و اطرافیان، نشان میدهد که بحرانها چگونه میتوانند هویت فرد را دگرگون کنند و چه چالشهایی در مسیر بازسازی زندگی وجود دارد. کتاب به جای ارائه راهحلهای سریع، بر پذیرش واقعیت و عبور تدریجی از بحران تأکید دارد و مخاطب را به بازنگری در هویت، احساسات و چشمانداز خود دعوت میکند. این اثر در دسته کتابهای خودیاری و انگیزشی قرار میگیرد و به ویژه برای کسانی که با فقدان، شکست یا تغییرات ناخواسته مواجه شدهاند، نوشته شده است.
خلاصه کتاب انتظارش را نداشتم!!!
پیام اصلی کتاب «انتظارش را نداشتم» حول محور پذیرش بحران و عبور از آن میچرخد. نویسنده با روایت تجربههای شخصی از فقدان، طلاق، ناامیدی و بحرانهای اجتماعی، به خواننده نشان میدهد که نخستین گام برای بازسازی زندگی، پذیرش احساسات واقعی و نامهربان بودن با خود نیست. کتاب تأکید میکند که سرکوب یا نادیدهگرفتن درد و اندوه، تنها باعث عمیقتر شدن زخمها میشود و باید به خود اجازه داد تا این احساسات را تجربه و بیان کند. در ادامه، نویسنده به موضوع هویت میپردازد و توضیح میدهد که بحرانها میتوانند تعریف فرد از خود را به چالش بکشند؛ گاهی هویتی که فرد به آن خو گرفته، از دست میرود یا دیگر با او سازگار نیست. کتاب با مثالهایی از زندگی واقعی، نشان میدهد که چگونه میتوان هویت جدیدی برای خود ساخت و مرزهای سالمی با دیگران تعیین کرد. بخش دیگری از کتاب به احساس گناه و شرم پس از بحرانها میپردازد و راههایی برای رهایی از این احساسات ارائه میدهد. نویسنده تأکید میکند که بخشش خود و پذیرش تغییر، لازمهٔ حرکت به سوی آینده است. در نهایت، کتاب بر اهمیت چشمانداز و نگرش فردی نسبت به بحرانها تأکید دارد و پیشنهاد میکند که با تغییر زاویهٔ دید، میتوان حتی در دل سختیها معنا و امید پیدا کرد.
چرا باید کتاب انتظارش را نداشتم!!! را خواند؟
این کتاب با رویکردی صادقانه و بیپرده به تجربهٔ بحرانهای زندگی میپردازد و به جای پنهانکردن یا کوچکشمردن درد، آن را به رسمیت میشناسد. خواننده با مطالعهٔ این اثر، با روایتهایی مواجه میشود که نه تنها راههای عبور از بحران را نشان میدهند، بلکه به او کمک میکنند تا احساسات خود را بهتر درک کند و برای بازسازی هویت و زندگیاش قدم بردارد. کتاب به ویژه برای کسانی که به دنبال همدلی و درک عمیقتری از تجربههای دشوار هستند، میتواند الهامبخش باشد.
خواندن کتاب انتظارش را نداشتم!!! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که با فقدان، شکست، طلاق، بحرانهای شخصی یا اجتماعی و احساس ناامیدی دستوپنجه نرم میکنند. همچنین کسانی که به دنبال راهی برای بازسازی خود پس از یک دوران سخت هستند یا نیاز دارند احساسات خود را بهتر بشناسند و بپذیرند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
فهرست کتاب انتظارش را نداشتم!!!
- مقدمه: نویسنده فضای کتاب را ترسیم میکند و از اهمیت پذیرش احساسات منفی سخن میگوید.- خود جدیدتان را شناسایی کنید: دربارهٔ بحران هویت پس از بحرانها و چگونگی بازسازی آن صحبت میشود.- غم و اندوه تان را زیر سوال نبرید: به مراحل اندوه و نحوهٔ مواجهه با فقدان و درد میپردازد.- احساس گناه را کنار بگذارید: به نقش احساس گناه و شرم در روند بهبود و راههای رهایی از آن اشاره میکند.- چشمانداز دیگری را امتحان کنید: دربارهٔ اهمیت نگرش و زاویهٔ دید نسبت به بحرانها و تأثیر آن بر زندگی بحث میشود.
بخشی از کتاب انتظارش را نداشتم!!!
«میتوانیم فقط یک.. منظورم این است که... در این دنیای پهناور چه اتفاقی افتاده است؟ یعنی فرض میکنم که شما این کتاب را محض سرگرمی به دست نگرفتهاید فرض میکنم به این خاطر کتاب را خریده اید یا کسی آن را برای شما خریده که آسیبهای فراوان و ضربات شدیدی به شما وارد شده است. فرض میکنم این کتاب را به این دلیل انتخاب کرده اید که بخشی از دنیایتان و شاید تمام آن زیرورو شده و در حال تلاش برای بازگشت به اوضاع سابق هستید بنابراین قبل از پرداختن به این موضوع که برای تغییر یا بهتر شدن اوضاع چه باید بکنیم لحظه ای وقت بگذاریم و بگوییم گندش بزند جدی می گویم. میدانم مودبانه نیست میدانم این چیزی نیست که دخترهای خوب میگویند دخترهای خوب نمی گویند گندش بزند. در واقع دخترهای خوب اصلاً این جمله را بلد نیستند این طور به نظر میرسد که همه ترجیح میدهند وقتی ناراحت هستیم یا ترسیده ایم یا مردد هستیم مخل آسایش آنها نشویم و حداقل سعی کنیم احساساتمان را در سطحی قابل قبول» حفظ کنیم. «بله می دانیم که دنیایتان در حال از بین رفتن است اما از شما تقاضا داریم که پایبند ادب و خویشتن دار باشید مثل آن گروه پنج نفره ای که وقتی تایتانیک در حال غرق شدن بود همچنان به نواختن ادامه دادند. نه اینجا چنین خبری نیست. این کتاب این زمانی که میخواهیم با هم سپری کنیم فضای مقدس ماست این فرصتی است برای شما تا خود واقعیتان باشید تا هر احساس منفی ای را که نسبت به این دوران دارید بر زبان بیاوربد من قضاوتتان نمیکنم در واقع حتی نمیتوانم شما را ببینم میخواهیم در مورد یکسری مسائل دشوار صحبت کنیم و در فصلهای پیش رو تلاش میکنم به شما در پشت سر گذاشتن دورانی که در آن هستید کمک کنم اما... اگر همین ابتدا نتوانید به داشتن مشکل و شرایط دشوار اقرار کنید حرکت کردن و خارج شدن از آن غیر ممکن خواهد شد.»
حجم
۷۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۷۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه