تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب دیدار با آقای مهربان
معرفی کتاب دیدار با آقای مهربان
معرفی کتاب دیدار با آقای مهربان
کتاب الکترونیکی «دیدار با آقای مهربان» نوشتهٔ مرتضی دانشمند و با تصویرگری صبا دارابیان، توسط انتشارات بهنشر (آستان قدس رضوی) در مجموعه کتابهای پروانه منتشر شده است. این کتاب داستانی کودکانه دربارهٔ سفر زیارتی یک خانواده به مشهد و دیدار با امام رضا (ع) است که با زبانی ساده و تصاویری رنگی، مفاهیم دینی و اخلاقی را برای گروه سنی ب و ج روایت میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دیدار با آقای مهربان
«دیدار با آقای مهربان» روایتی داستانی از سفر یک کودک و خانوادهاش به مشهد و زیارت امام رضا (ع) است. این کتاب در قالب داستانی کوتاه و مصور، تلاش میکند مفاهیمی مانند احترام به والدین، راستگویی، کمک به دیگران و اهمیت نماز را از خلال تجربهٔ زیارت به کودکان منتقل کند. فضای کتاب، صمیمی و خانوادگی است و با توصیف لحظات سفر، ورود به حرم، خواندن زیارتنامه و خرید سوغاتی، تجربهای ملموس و نزدیک به واقعیت را برای مخاطب کودک بازآفرینی میکند. کتاب در مجموعهای با محوریت مفاهیم دینی و اخلاقی برای کودکان منتشر شده و با توجه به گروه سنی هدف، از زبانی ساده و تصاویر جذاب بهره میبرد. این اثر، علاوه بر روایت داستانی، بخشهایی از زیارتنامه و سخنان امام رضا (ع) را نیز در خود جای داده است تا ارتباط کودک با مفاهیم مذهبی عمیقتر شود.
خلاصه کتاب دیدار با آقای مهربان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با بازگشت پدر به خانه و آوردن بلیتهای قطار برای سفر به مشهد آغاز میشود. کودک با شوق و ذوق از این خبر خوشحال میشود و خانواده راهی سفر میشوند. در مسیر، صدای قطار و مناظر بیرون از پنجره، فضای سفر را برای کودک جذاب میکند. پس از رسیدن به مشهد، خانواده به هتل میروند و کودک برای اولین بار گنبد طلایی امام رضا (ع) را از پنجره میبیند. در ادامه، آنها با اتوبوس کوچکی به حرم میروند و کودک همراه پدر وارد حرم میشود. پدر زیارتنامه میخواند و کودک تلاش میکند معنای حرفهای پدر را بفهمد. در این میان، پدر دربارهٔ راستگویی و وفای به عهد امام رضا (ع) صحبت میکند و کودک نیز سلام دوستانش را به امام میرساند. خرید سوغاتی برای دوستان و یادآوری سفارشهای امام رضا (ع) به خوبیها و کمک به دیگران، بخش دیگری از داستان است. در پایان، خانواده با دلی پر از خاطره و دعا، با امام رضا (ع) خداحافظی میکنند و به خانه بازمیگردند.
چرا باید کتاب دیدار با آقای مهربان را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی ساده و ملموس، مفاهیم اخلاقی و دینی مانند راستگویی، کمک به دیگران، اهمیت نماز و احترام به والدین را در قالب تجربهٔ زیارت به کودکان منتقل میکند. تصاویر رنگی و فضای خانوادگی داستان، ارتباط کودک با موضوع را آسانتر میسازد و امکان همذاتپنداری با شخصیت اصلی را فراهم میکند. همچنین، آشنایی با آداب زیارت و بخشهایی از زیارتنامه امام رضا (ع) از دیگر ویژگیهای شاخص این اثر است.
خواندن کتاب دیدار با آقای مهربان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کودکان گروه سنی ب و ج که علاقهمند به داستانهای مذهبی و آشنایی با مفاهیم دینی هستند، مناسب است. همچنین والدینی که به دنبال کتابی برای آموزش غیرمستقیم ارزشهای اخلاقی و آداب زیارت به فرزندان خود هستند، میتوانند از این اثر بهره ببرند.
فهرست کتاب دیدار با آقای مهربان
- بلیت: آغاز سفر خانواده با قطار به مقصد مشهد و شور و شوق کودک برای زیارت امام رضا (ع).- قطار: توصیف مسیر سفر و احساسات کودک در طول راه.- ایستگاه مشهد: رسیدن به مشهد و ورود به هتل، اولین دیدار با گنبد امام رضا (ع).- بچهاتوبوس: حرکت به سمت حرم با اتوبوس کوچک و فضای معنوی مسیر.- زیارت: ورود به حرم، خواندن زیارتنامه و گفتوگو با امام رضا (ع).- راستگویی: اشاره به ویژگیهای اخلاقی امام رضا (ع) و تأکید بر راستگویی و وفای به عهد.- سوغاتی: خرید هدیه برای دوستان و یادآوری خاطرات زیارت.- نماز بهموقع: اهمیت نماز اول وقت و سفارش امام رضا (ع) به انجام کارهای خوب.- خداحافظ امام رضا (ع): وداع با حرم و بازگشت به خانه، همراه با دعا و شکرگزاری.
بخشی از کتاب دیدار با آقای مهربان
«بابا یک روز به خانه آمد. خندهای روی لبهایش بود. معنی خندهاش این بود که خبر خوشی را آورده است. آهسته دست توی جیب کتش کرد و چند تا بلیت قطار را به ما نشان داد. بلیتها را تو هوا از دست بابا گرفتم. از خوشحالی بالا پریدم. جیغی کشیدم و گفتم: «زیارت امام رضا؟»بابا سر تکان داد و گفت: «بله، زیارت امام رضا (ع).»گفتم: «ممنون بابا! تو بهترین بابای دنیایی!»بعد هم هدیهای به بابا دادم که خیلی دوست داشت؛ «یک بوس!»تتق توتوق. تتق توتوق! این صدای قطار بود که میرفت توی کوه و بیرون میآمد. اولهای صبح بود. بعضی از مسافرها توی کوپه خواب بودند و بعضیها بیدار. قطار با تقوتوقش مثل یک مادر مهربان برای بچههایش لالایی میگفت. من از پنجره بیرون را نگاه میکردم. سیمها را میدیدم که یاکریمها رویش نشسته بودند و تندتند از جلو چشمم رد میشدند. با خودم گفتم: «اگر من جای یکی از یاکریمها بودم، پرواز میکردم. پر میزدم و پر میزدم و هر چه زودتر کنار گنبد امام رضا (ع) مینشستم؛ همان گنبد زردی که توی کتابها دیده بودم.»
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه