
کتاب اسیر پرتغالی ها
معرفی کتاب اسیر پرتغالی ها
کتاب اسیر پرتغالیها نوشته محسن الوکیلی و ترجمه عیسی دورقی توسط نشر عبارت منتشر شده است. این رمان تاریخی، نامزد جایزهی بینالمللی بوکر عربی ۲۰۲۲ بوده و داستانی از مراکش قرن ۱۶ را روایت میکند؛ زمانی که کشور درگیر قحطی، طاعون و هجوم پرتغالیها تست. روایت کتاب، سرگذشت خانوادهای مراکشی و تلاش آنها برای بقا در دل بحرانهای اجتماعی و سیاسی را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اسیر پرتغالی ها
کتاب اسیر پرتغالیها (حکایت ناجی) در بستری تاریخی و اجتماعی شکل گرفته که مراکش را در دوران پرتلاطم قرن ۱۶ به تصویر میکشد. محسن الوکیلی با الهام از وقایع واقعی و با نگاه به زندگی مردم عادی، داستان خانوادهای را روایت میکند که درگیر قحطی، بیماری و جنگهای داخلی و خارجی هستند. فضای کتاب، آکنده از ناامیدی، خشونت و تلاش برای بقا است؛ اما در دل این تاریکی، امید و پیوندهای انسانی نیز دیده میشود.
روایت از زاویه دید شخصیتهایی با سرگذشتهای متفاوت پیش میرود و بهتدریج لایههای مختلف جامعه، از اشراف تا مردم عادی و حتی اسیران جنگی به تصویر کشیده میشود. کتاب با نثری توصیفی و موشکافانه، زندگی روزمره، دغدغهها و رنجهای مردم را در مواجهه با بحرانهای بزرگ تاریخی بازتاب میدهد. این اثر، علاوهبر روایت داستانی پرکشش، تصویری از مراکش در دوران گذار و مواجهه با استعمار پرتغال را ارائه میدهد و به موضوعاتی چون هویت، خانواده، وفاداری و معنای نجات میپردازد.
خلاصه داستان اسیر پرتغالی ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان اسیر پرتغالیها با روایت کودکی ناجی آغاز میشود؛ پسری که در شهر فاس، در میانهٔ قحطی و طاعون، تنها بازماندهی خانوادهاش میشود. پدر، در پی فروپاشی روانی ناشی از مرگ همسر و فرزندان، دست به قتل فرزندان خود میزند و ناجی به شکلی معجزهآسا از این سرنوشت میگریزد. او پس از فرار، به خانهی خانوادهای دیگر پناه میبرد و نام جدید ناجی را میگیرد. با گذر زمان، ناجی بزرگ میشود، ازدواج میکند و صاحب فرزند میشود، اما شرایط سخت اقتصادی و فشارهای اجتماعی، او را وادار به ترک خانه و سفر برای یافتن روزی میکند.
در این سفر، ناجی به همراه دوستش بشیر و میمون محبوبش همام به قلعهای پرتغالی میرسد و با نمایش قصهگویی و سرگرمی، توجه مردم و سربازان را جلب میکند، اما حادثهای تلخ باعث کشتهشدن میمون میشود و ناجی در جریان درگیریها به اسارت پرتغالیها درمیآید. او بهعنوان اسیری که باید برای سرگرمی افسر پرتغالی داستان بگوید، زنده نگه داشته میشود؛ درحالیکه دیگر اسیران به جوخهی اعدام سپرده میشوند. همسر ناجی، غیثه، در غیاب او با مشکلات معیشتی و تربیت فرزندان روبهرو است و تلاش میکند با فروش بز و مرغ و بافتن ژاکت، خانواده را سرپا نگه دارد. روایت کتاب میان زندگی اسیرشدهی ناجی، خاطرات گذشته و تلاش خانوادهاش برای بقا در فاس در رفتوآمد است. در پسزمینه، بحرانهای سیاسی، جنگهای داخلی و هجوم پرتغالیها به مراکش، فضای داستان را تیرهتر میکند. ناجی در اسارت، با روایت حکایتهایش، برای زندهماندن میجنگد و امید بازگشت به خانواده را در دل دارد.
چرا باید کتاب اسیر پرتغالی ها را خواند؟
کتاب اسیر پرتغالیها با روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، تصویری ملموس از زندگی مردم مراکش در دوران بحران و استعمار ارائه میدهد. خواننده با تجربهی رنج، امید و مقاومت شخصیتها، با مفاهیمی چون هویت، خانواده و معنای نجات مواجه میشود. اثر، علاوهبر داستانپردازی، به لایههای اجتماعی و تاریخی نیز توجه دارد و مخاطب را با فضایی متفاوت از جهان عرب آشنا میکند.
خواندن کتاب اسیر پرتغالی ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، داستانهای اجتماعی و روایتهایی دربارهی بقا و هویت در دل بحرانها مناسب است؛ همچنین کسانی که به ادبیات معاصر عربی و موضوعات استعمار و مقاومت علاقه دارند، از این اثر بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب اسیر پرتغالی ها
«من از بین هفت کودکی که پدرم در سرداب خانه سر برید تنها بچهای بودم که نجات یافتم. مادرم که می توانست ما را از مرگ محافظت کند یک روز قبل از فاجعه. به دلیل گرسنگی و خستگی جان باخت. پدرم او را در حیاط خانه دفن کرد. تمام شب برایش گریه کرد سپس سحرگاه بیرون رفت و با چهرهای غمگین در کوچهها و محلههای خالی «فاس» پرسه زد. با مرگ مادرم دنیا برای همیشه تغییر کرد. برادرم عبدالصمد دیوانه شد و عقلش رااز دست داد. تحمل مرگ مادرم و گرسنگی را نداشت. عدنان همچنان در بستر بود. او باید قبل از باز گشت پدرم میمرد اما سرنوشت او را انتخاب کرد تا سلاخی شده و وحشتزده بمیرد. بقیه بچهها مانند جوجههای لنگ و بیمار ادامه میدادند. از یک طرف بلند میشدند واز طرف دیگر میافتادند. سومین سال گرسنگی, قحطی و طاعون بود. مصیبتها همچنان بیشتر میشدند. پرتغالیها و اسپانیاییها از طرف دریا در کمین سرزمین ما نشسته بودند و ترکها از سمت الجزایر آماده میشدند تا برای رفتن به اندلس و جنگیدن با مسیحیان از خاک ما عبور کنند. بیماریهای واگیردار پشت سر هم فرامی رسیدند. ملتها با یکدیگر می جنگیدند. گرسنگی گریبان مارا گرفته و طاعون چنان شیوع پیدا کرده بود که گمان بردیم خدانسل ما را از روی زمین قطع خواهد کرد.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۳ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۳ صفحه