
کتاب گزارش یک زندگی
معرفی کتاب گزارش یک زندگی
کتاب گزارش یک زندگی نوشتهٔ علی برزگر است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. این کتاب دربردارندهٔ زندگینامهٔ نویسنده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گزارش یک زندگی
علی برزگر در کتاب گزارش یک زندگی زندگی هشتاد و اندی سالهٔ خود را مرور میکند تا به درکی عمیق از گذشته، رخدادها و دستاوردهایش برسد. او بر اهمیت شناخت تاریخ میهن برای درک هویت فردی تأکید میکند. دوران کودکی و نوجوانی او در مشهد گذشت، سرشار از خاطرات خانوادگی و دوستان. در آن زمان، مشهد کوچک بود و او علاوه بر مدرسه، از مطالعهٔ کتاب و حضور در کلاسهای زبان و جلسات سخنرانی بهره میبرد. در ۱۵سالگی به انگلستان رفت و با فرهنگ غرب آشنا شد. آشنایی با «جاناتان رن»، پنجرهای نو به دنیای هنر، سیاست و فرهنگ برایش گشود. سه سال بعد به آمریکا مهاجرت کرد و در رشتهٔ مهندسی معدن مشغول به تحصیل شد. او در آنجا به فعالیتهای دانشجویی پرداخت و به تشکیل سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و سپس کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی کمک کرد که به بزرگترین گروه منتقد حکومت وقت تبدیل شد. پس از پایان تحصیلات عالی در رشتهٔ علوم سیاسی، در سال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت. به دلیل فعالیتهای گذشته، ساواک با تدریس او در دانشگاهها مخالفت کرد و او سرانجام در وزارت علوم و آموزش عالی مشغول به کار شد. او مسئولیتهایی چون سرپرستی دفتر نظارت بر مؤسسات آموزش عالی و مرکز سیاست علمی مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی را بر عهده داشت. در پی کشف تقلب در یک مدرسهٔ عالی کشاورزی و فشار مقامات درباری، از پست خود کنارهگیری کرد و تا زمان انقلاب، مسئولیت دفتر همکاریهای علمی و پژوهشی را بر عهده داشت. پس از انقلاب ۱۳۵۷، او مسئولیت سازمان امور دانشجویان کشور را بر عهده گرفت و در طرحریزی اهداف جمهوری اسلامی همکاری کرد. او شاهد آشوبها، گروگانگیری سفارت آمریکا و آغاز جنگ ایران و عراق بود که آسیبهای جبرانناپذیری به کشور وارد آورد. نویسنده همواره به هویت ایرانی و پیوندهای فرهنگی عمیق ایران با کشورهای همسایه تأکید میکند و این پیوندها را فراتر از روابط دولتی میداند. او معتقد است که توسعه واقعی ایران از طریق تلاشهای بیوقفهٔ مردمی و نه فقط دولتها، محقق شده است. او به افزایش سواد و گسترش آموزش عالی در ایران پس از انقلاب به عنوان نمونهای از این دستاوردها اشاره میکند. در سال ۱۳۶۲، از کار دولتی کناره گرفت و در بخش خصوصی به تولید کالاهای شوینده پرداخت. همچنین به فعالیتهای مشاورهای در حوزهٔ آموزش عالی و نگارش مقالات و کتابهایی در زمینههای تاریخی و اجتماعی مشغول شد. این اثر در ۱۸ فصل نگاشته شده است.
نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آنها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی میکند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزهای (داستان و رمان، کتابهای علمی، کتاب شعر، تبدیل پایاننامه به کتاب و…) را میپذیرد. کتابها با این انتشارات، منتشر میشوند، میتوانند بهدست میلیونها مخاطب برسند و نویسنده میتواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که میخواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کردهاند و اکنون میخواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.
خواندن کتاب گزارش یک زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ زندگینامهها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گزارش یک زندگی
«اما تندجویی که از سوی حسن حبیبی وزیر با گرفتن اختیار از معاونانش آغاز شده بود در میان برخی از انقلابیان خود خوانده وزارت فرهنگ و آموزش عالی پیروان جدی یافت و بر آن شدند که خود دست به کار شوند. در یکی از روزهای هفته اول آذرماه، پیش از اینکه کارکنان بر سر کار بیایند اعلامیهای را از سوی "کارکنان متعهد و انقلابی وزارت علوم" به کنار در همه آسانسورهای ساختمانهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی چسبانده بودند که در آن بیست و چهار تن از مدیران میانه وزارت علوم با آوردن نام به خیانت مالی و جرایم ناموسی متهم شده بودند. این کسان هم که از این اتهامات واهی سخت آزرده شده بودند گرد هم آمده و برای دادخواهی نزد وزیر رفته و آن چه رخ داده بود را به او گفتند. حبیبی گفت این کار بسیار زشتی است. دادخواهان از او خواستند دستور دهد اعلامیهها را از دیوار برداشته و آن کار را محکوم کند. حسن حبیبی به آنان گفت از کجا بدانم که این اتهامات درست نباشند! دادخواهان که برای دادرسی نزد وزیر رفته بودند با بدترین احساس از دفتر او بازگشتند. این ضربهای دیگر بر نظم حاکم بر وزارت فرهنگ و آموزش عالی بود و آن را آشفتهتر از پیش کرد.
پس از این که مامور نخست وزیری شدم دیگر خبری از کارهای حبیبی در وزارت فرهنگ و آموزش عالی نداشتم. تا این که چند سال بعد از محمدی یکی از اعضای هیات علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که او را بر حسب تصادف دیدم، از برخورد حبیبی با مدیریت مدرسه عالی دماوند شنیدم. پس از انقلاب وزارت علوم مهدی محقق، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، را به سرپرستی مدرسه عالی دماوند فرستاده بود. او هم محمدی را با خود به آن مدرسه برده و به عنوان مدیر آنجا میگذارد. ونه که پیشتر آوردم، مدرسه عالی دماوند از سوی میسیونرهای پرسبیتری آمریکایی در سال ۱۸۷۴ میلادی همزمان با بنیانگذاری کالج البرز پدید آمده بود که آن را بتل ایران (Iran Bethel) نام نهاده بودند. این یک مدرسه عالی دخترانه بود که در آن آموزش به زبان انگلیسی بود. وزارت علوم مدارک این مدرسه عالی را به رسمیت نمیشناخت. آنها در سال ۱۳۵۰ برنامه جدیدی را برای آموزش بوجود آوردند و خواستند برابر با مقررات وزارت علوم برنامه آموزشی ارائه کنند که قابل پذیرش در ایران باشد. هنگامی که من در دفتر نظارت بر موسسات آموزش عالی بودم، ما کوشش کردیم تا به خانم فرانسیس گری که مدیر آن مدرسه بود کمک کنیم تا با همکاری دیگر استادان با گنجاندن درسهایی درباره تاریخ، ادبیات و فرهنگ و تمدن ایرانی آن مدرسه را وارد بافت نظام آموزشی ایران کنیم. در سال ۱۳۵۱ مدیریت مدرسه عالی دماوند زمینی به مساحت نود هزار متر مربع خرید و در آن ساختمانی با شکوه با سبک معماری ایرانی به طراحی یک معمار آمریکایی پیرو مکتب فرانک لوید رایت ساختند که در سال ۱۳۵۳ به بهرهبرداری رسید. این مدرسه بعدها در دانشگاه علامه طباطبایی ادغام گردید و ساختمان آن نیز ساختمان اداری دانشگاه پیام نورشد.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۰۸ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۰۸ صفحه