
کتاب آسمان سرپناه
معرفی کتاب آسمان سرپناه
کتاب آسمان سرپناه نوشتهٔ پل بولز و ترجمهٔ زهرا نوربخش و ویراستهٔ مهدی سجودی مقدم توسط انتشارات مهراندیش منتشر شده است. کتاب حاضر رمانی است در مورد از خود بیگانگی و ناامیدی که در سال ۱۹۴۹ توسط نویسنده و آهنگساز آمریکایی، پل بولز، منتشر شد و از مجموعهٔ «۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان قرن بیست» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آسمان سرپناه
داستان کتاب آسمان سرپناه دربارهٔ زوج متأهل نیویورکی، «پورت مورسبی» و همسرش «کیت» است که به همراه دوستشان «تانر» به صحرای شمال آفریقا سفر میکنند. این سفر که در ابتدا تلاشی برای حل مشکلات زناشویی پورت و کیت است، به سرعت با ناآگاهی مسافران از خطرات محیط اطرافشان همراه میشود. «آسمان سرپناه» رمانی با درونمایههای متعدد از جمله از خود بیگانگی، ترس، ناامیدی، عشق و خیانت، از دست دادن معنا، جدال برای بقا، مرگ معصومیت، و سفر و جستوجو است. پورت، یکی از شخصیتهای اصلی، که فردی نسبتاً انساندوست به نظر میرسد، تلاش میکند زندگی خود را از توهمات تمدن، انسانیت، آیینهای گوناگون و علم پاک کند و به سوی حقیقتی عریان در بکرترین مکان روی زمین، یعنی صحرای آفریقا، سفر میکند. او خود را نه یک توریست، بلکه یک مسافر میداند و معتقد است که مسافر برخلاف توریست، تمدن خودش را بدون پرسش نمیپذیرد و آن را با سایر تمدنها مقایسه کرده و عناصر ناخوشایندش را رد میکند. سفر پورت و کیت به آفریقا، با وجود تلاش برای حل مشکلاتشان، تحت تأثیر ناتوانی پورت در کنترل هوسهایش و خیانت او به کیت قرار میگیرد. کیت نیز با وجود تمایل به تغییر، نمیتواند بر وحشت درونی خود غلبه کند. رمان به بررسی عمیق دغدغههای فلسفی در مواجهه شخصیتها با صحرای بزرگ آفریقا میپردازد و آنها را در موقعیتی فراتر از دغدغههای اجتماعی به تصویر میکشد.
چرا باید کتاب آسمان سرپناه را بخوانیم؟
خواندن کتاب آسمان سرپناه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اقتباس از کتاب آسمان سرپناه
درباره پل بولز
پل بولز متولد ۱۹۱۰، آهنگساز، نویسنده و مترجم آمریکایی بود که بخش عمدهای از زندگی خود را در خارج از کشور گذراند. او از سال ۱۹۴۷ به مدت ۵۲ سال تا پایان عمرش در شهر طنجه مراکش ساکن بود. بولز در نیویورک بزرگ شد و استعداد خود را در موسیقی و نویسندگی نشان داد. او موسیقی را نزد آرون کاپلند آموخت و آثار مختلفی برای تولیدات تئاتری نوشت. بولز با اولین رمانش، «آسمان سرپناه» (۱۹۴۹)، که در شمال آفریقا اتفاق میافتد، به موفقیتی چشمگیر دست یافت. او یکی از هنرمندانی است که ادبیات و موسیقی قرن بیستم را شکل داده است. بولز علاوه بر تصنیفهای مجلسی و صحنهای، چهارده مجموعه داستان کوتاه، چندین رمان، سه جلد شعر، ترجمههای متعدد، مقالات سفر و یک زندگینامه منتشر کرد. او در سال ۱۹۹۹ از دنیا رفت.
درباره زهرا نوربخش
بخشی از کتاب آسمان سرپناه
«عربِ جوان فقط آنقدری فرانسوی صحبت کرد که از عدم امکان آشکارِ مکالمهای واقعی با کیت واهمهای نداشته باشد. ظاهراً ازنظرِ او یک اسمِ تنها یا فعلی که بااحساس بیان میشد کافی بود و انگار کیت هم همین نظر را داشت. او با همان استعداد همیشگی اعراب برای ساختنِ افسانهای از دلِ روایت سادهای از حقایق به کیت دربارهٔ اِلگا و دیوارهای بلندش و دروازههای آنها که هنگام غروب آفتاب بسته میشدند گفت، از خیابانهای تاریک و خلوت آن و بازار بزرگش که آدمها در آن چیزهای زیادی که از سودان یا حتی خیلی دورتر میآمدند را میفروختند: سنگ نمک، پَرِ شترمرغ، خاک طلا، پوست پلنگ ـ او آنها را در فهرستی طولانی برشمرد و هرجا که معادل فرانسوی چیزی را نمیدانست، بدون نگرانی از واژگان عربی استفاده میکرد. کیت با توجه کامل گوش سپرد، درحالیکه مسحور جذابیت خارقالعادهٔ صورت و صدای او شده بود و همینطور مجذوبِ عجیب بودنِ آنچه او داشت درموردش حرف میزد و روش خاصی که داشت آن را بیان میکرد.
مسیر عبوری' حالا بیابانی بایر و شنی بود که درختان آسیبدیدهٔ بوتهمانند که در زیرِ نور تندِ آفتاب به پایین خم شده بودند، تکوتوک در آن پخش شده بودند. روبهرو، رنگِ آبیِ گنبد آسمان داشت با تابشی شدیدتر ازآنچه او فکرش را کرده بود تبدیل به سفید میشد: این همان هوای بالای شهر بود. قبلاز آنکه متوجه شود، آنها داشتند در طولِ دیوارهای گِلیِ خاکستریرنگ میراندند. اتوبوس که رد شد بچهها فریاد زدند، صداهایشان مثل سوزنهای تیز بود. چشمهای پورت همچنان بسته بودند؛ کیت تصمیم گرفت تا وقتیکه برسند مزاحم او نشود. آنها بهتندی به چپ پیچیدند و ابری از گردوخاک را ایجاد کردند و از میان دروازهای بزرگ به داخلِ میدان بازِ بسیار بزرگی رفتند ـ یکجور پیشاتاقی برای شهر که در انتهای آن دروازهٔ دیگری بود، حتی بزرگتر. در پشت آن مردم و حیوانات در تاریکی محو شده بودند. اتوبوس با تکانی متوقف شد و راننده به ناگاه از آن پیاده شد و دور شد با حالتی آرزومند که دیگر هیچ کاری با آن نداشته باشد. مسافران هنوز خواب بودند یا خمیازه میکشیدند و داشتند دنبال وسایلشان میگشتند که بیشترشان دیگر در جاهایی که شب پیش گذاشته بودند قرار نداشتند.»
حجم
۳۸۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۳۸۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه