
کتاب مرغ آمین
معرفی کتاب مرغ آمین
کتاب مرغ آمین نوشتهٔ «فاطمه موسویثابت» و منتشرشده توسط نشر متخصصان، رمانی ایرانی و معاصر برای نوجوانان است. این رمان با نگاهی به روابط خانوادگی، دوستی و چالشهای بلوغ، قصهٔ دختری نوجوان به نام «سیما» را در بستر زندگی شهری دنبال میکند. سیما با رفتارهای مادرش به چالش خورده است. آیا این مشکل حل خواهد شد؟ نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مرغ آمین
کتاب «مرغ آمین» رمانی معاصر و ایرانی است که در فضای شهری و معاصر ایران روایت میشود و به زندگی نوجوانان، روابط خانوادگی و دغدغههای بلوغ میپردازد. داستان حول محور دختری نوجوان به نام «سیما» شکل میگیرد که با مادرش زندگی میکند و با چالشهایی مانند فقدان پدر، اختلافات با مادر و مسائل مربوط به دوستی و اعتماد روبهرو است. حضور یک پرندهٔ خیالی به نام «مرغ آمین» که نماد امید و آرزوها است، به رمان حاضر رنگی فانتزی و معنوی بخشیده است. این کتاب در قالب رمان نوجوان نوشته شده و با روایتی از زاویهٔ دید اولشخصْ احساسات، تردیدها و رشد شخصیت اصلی را به تصویر میکشد. فضای رمان ترکیبی از واقعیتهای روزمره و عناصر خیالانگیز است که به مخاطب امکان همذاتپنداری با شخصیتها را میدهد. رمان «مرغ آمین» با پرداختن به موضوعاتی همچون فقدان، دوستی، مسئولیتپذیری و امید، تصویری از دنیای نوجوانان امروز ارائه داده و درعینحال به نقش خانواده و جامعه در شکلگیری شخصیت نوجوانان اشاره کرده است.
خلاصه داستان مرغ آمین
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «مرغ آمین» با روایت زندگی «سیما»، دختری نوجوان آغاز میشود که پس از فوت پدر با مادرش در یک آپارتمان زندگی میکند. سیما با مادرش اختلاف دارد و احساس میکند مادرش بیش از حد در زندگی او دخالت میکند. یک اتفاق باعث میشود سیما بهشدت از مادرش دلخور شود و آرزو کند مادرش نباشد. در همین حال، پرندهای خیالی به نام «مرغ آمین» وارد زندگی سیما میشود؛ پرندهای که اشکهایش بهصورت نم باران روی صورت سیما مینشیند و با او دربارهٔ آرزوها و احساساتش گفتوگو میکند. مرغ آمین به سیما کمک میکند تا به احساسات و رفتارهایش فکر کند و مسئولیت تصمیمها و آرزوهایش را بپذیرد. در ادامه، سیما با مشکلات دوستانش از جمله دختری نابینا به نام «لیلا» که دچار افسردگی است، روبهرو میشود و با راهنمایی مرغ آمین تلاش میکند به او امید بدهد و دوستی تازهای شکل دهد. سیما با پسری نوجوان که بهدلیل مشکلات خانوادگی و فقر، ناامید شده و به فکر انتقام است، مواجه میشود و سعی میکند با همدلی و گفتوگو او را از تصمیمهای خطرناک بازدارد. در طول داستان، سیما با چالشهای مختلفی روبهرو میشود که او را بهسمت بلوغ فکری و عاطفی سوق میدهد. حضور مرغ آمین بهعنوان نماد امید و گوش شنوا برای آرزوها به سیما کمک میکند تا معنای واقعی خانواده، دوستی و مسئولیت را درک کند و با مادرش آشتی کند. داستان با تأکید بر اهمیت همدلی، بخشش و امید به آینده مسیر رشد شخصیت سیما را دنبال میکند.
چرا باید کتاب مرغ آمین را خواند؟
این رمان با روایت داستانی از زاویهٔ دید نوجوانی که با چالشهای خانوادگی، دوستی و هویت روبهرو است، به دغدغههای رایج نسل نوجوان میپردازد. حضور عنصر فانتزی مرغ آمین میتواند مخاطب را به تأمل دربارهٔ آرزوها، مسئولیتپذیری و تأثیر رفتارهای فردی بر دیگران دعوت میکند. کتاب «مرغ آمین» با پرداختن به موضوعاتی مانند فقدان، امید، بخشش و رشد شخصی فرصتی برای همذاتپنداری و درک بهتر احساسات نوجوانان فراهم میکند و میتواند الهامبخش گفتوگوهای خانوادگی و دوستانه باشد.
خواندن کتاب مرغ آمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای نوجوانانی که با دغدغههای هویتی، روابط خانوادگی و دوستی دستوپنجه نرم میکنند، مناسب است؛ همچنین والدینی که میخواهند دنیای ذهنی نوجوانان را بهتر بشناسند و معلمانی که بهدنبال متنی برای بحث دربارهٔ مسئولیتپذیری، همدلی و امید هستند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب مرغ آمین
«چطور میتوانست؟ این اولینبارش نبود که در کارهایم دخالت میکرد. چندین بار تحمل کرده بودم. اما دیگر نمیتوانستم. نفسهایم تند و بیتاب میآمدند و میرفتند. تپشهای قلبم سینهام را به درد آورده بود. بغض داشتم؛ بغضی بزرگ. گلویم درد گرفته بود از اینهمه بغض سنگین. سرم را زیر پتو بردم. داغ شدم. پتو را برداشتم و به طرفی پرت کردم. نشستم و دستانم را روی دو چشمم گرفتم. اشک از لای انگشتانم راهش را باز کرد و روی دامنم چکید. گلویم سبکتر که شد. دراز کشیدم و به سقف خیره شدم. او پشت در بود. حس میکردم نشسته تا در را باز کنم و مرا ببیند؛ اما دلم نمیخواست که نه الان و نه هیچوقت دیگر او را ببینم. او همهٔ حریم خصوصی مرا تصاحب کرده بود. صدای نفسهایش را خوب میشنیدم. هر چند ثانیه یکبار با دستمال بینیاش را پاک میکرد. معلوم بود بیصدا اشک میریزد. اما من دلم به حالش نمیسوخت. ابرویم رفته بود. او ابرویم را برده بود. چهار ساعت و بیستوپنج دقیقه گذشته بود. من هنوز در اتاق بودم. آتش خشمم بهظاهر سرد شده بود، اما وقتی یاد رفتار مامان میافتادم، چیزی درونم میسوخت.»
حجم
۸۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
حجم
۸۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
نظرات کاربران
سلام این کتاب بسیار زیبا از نظر بیان و ذهنیت پویا و لحن خودمانی و ساده با شیرینی وصف ناپذیری به نوشتار تبدیل شده که آدمی را در خود غوطه ور می نماید .