دانلود و خرید کتاب روناس مرجان رضوانی نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روناس

کتاب روناس

انتشارات:انتشارات یانا
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روناس

معرفی کتاب روناس

کتاب الکترونیکی «روناس: مجموعه داستان» نوشتهٔ مرجان رضوانی‌نژاد و منتشرشده توسط انتشارات بانه، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فارسی معاصر است که به زندگی روزمره، روابط خانوادگی و دغدغه‌های اجتماعی می‌پردازد. این اثر با روایت‌هایی متنوع، تصویری از چالش‌ها و امیدهای انسان‌های امروز را پیش چشم می‌گذارد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روناس

«روناس» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که هرکدام به گوشه‌ای از زندگی شخصیت‌هایی معمولی اما درگیر با مسائل پیچیدهٔ اجتماعی و خانوادگی می‌پردازد. این کتاب در دههٔ ۱۴۰۰ منتشر شده و فضای داستان‌ها اغلب در بستر شهرهای کوچک و بزرگ ایران شکل می‌گیرد. دغدغه‌هایی مانند بیکاری، مهاجرت، بیماری، روابط والدین و فرزندان، و چالش‌های زنان در جامعه، درون‌مایهٔ اصلی روایت‌ها را تشکیل می‌دهد. نویسنده با انتخاب شخصیت‌هایی از طبقات مختلف اجتماعی، تلاش می‌کند تصویری چندلایه از جامعهٔ معاصر ایران ارائه دهد. هر داستان، با زاویه‌دیدی متفاوت، به تجربه‌های زیستهٔ شخصیت‌ها نزدیک می‌شود و گاه با لحنی تلخ و گاه با نگاهی واقع‌گرایانه، روایت را پیش می‌برد. «روناس» در کنار پرداختن به مسائل فردی، به پیوندهای خانوادگی و تأثیرات متقابل آن‌ها بر سرنوشت شخصیت‌ها نیز توجه دارد. این مجموعه، نمونه‌ای از داستان‌نویسی معاصر فارسی است که به جای قهرمان‌سازی، بر روایت زندگی عادی و بحران‌های روزمره تمرکز می‌کند.

خلاصه کتاب روناس

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!در داستان‌های «روناس»، با شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شویم که هرکدام درگیر گره‌هایی از زندگی‌اند؛ از پدری که بیکاری و فشار اقتصادی او را به مرز فروپاشی خانوادگی می‌رساند تا مادری که با فرزند معلولش درگیر است و از قضاوت اطرافیان و فرسودگی روحی رنج می‌برد. روایت‌ها اغلب با جزئیات زندگی روزمره آغاز می‌شوند: مصاحبه‌های کاری، خریدهای ساده، تولد فرزند، یا حتی یک گفت‌وگوی خانوادگی. اما به تدریج، لایه‌های پنهان‌تر مشکلات آشکار می‌شود؛ مثل ترس از آینده، احساس ناکامی، یا تلاش برای حفظ عزت‌نفس در شرایط دشوار. در داستان «بهروز»، نوجوانی که برای تأمین هزینه‌های درمان مادرش به جمع‌آوری ضایعات و حتی دزدی کشیده می‌شود، با واقعیتی تلخ روبه‌رو می‌شویم که سرنوشتش به شکل غیرمنتظره‌ای با گذشتهٔ خانواده‌ای دیگر گره می‌خورد. در داستان «شیما»، مادر با احساس گناه و ناتوانی در مواجهه با فرزندش که نیازهای ویژه دارد، دست‌وپنجه نرم می‌کند و فشارهای اجتماعی و خانوادگی او را به مرز فروپاشی می‌برد. این مجموعه، با روایت‌هایی کوتاه اما پرجزئیات، تصویری از زندگی انسان‌هایی ارائه می‌دهد که در میان امید و ناامیدی، عشق و خشم، و تلاش برای بقا، روزگار می‌گذرانند. پایان‌بندی داستان‌ها اغلب باز است و مخاطب را به تأمل دربارهٔ سرنوشت شخصیت‌ها و معنای زندگی‌شان دعوت می‌کند.

چرا باید کتاب روناس را خواند؟

این مجموعه داستان با پرداختن به مسائل ملموس و روزمرهٔ جامعه، فرصتی برای همدلی با شخصیت‌هایی فراهم می‌کند که هرکدام نمایندهٔ بخشی از واقعیت اجتماعی‌اند. روایت‌ها بدون اغراق یا قهرمان‌سازی، به تجربه‌های زیستهٔ افراد عادی می‌پردازند و خواننده را با دغدغه‌ها، شکست‌ها و امیدهای آن‌ها همراه می‌کنند. مطالعهٔ «روناس» می‌تواند نگاه تازه‌ای به پیچیدگی‌های روابط خانوادگی، فشارهای اقتصادی و اجتماعی، و تاب‌آوری انسان‌ها در شرایط دشوار ارائه دهد.

خواندن کتاب روناس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان کوتاه فارسی، کسانی که دغدغهٔ مسائل اجتماعی و خانوادگی دارند، و افرادی که به دنبال روایت‌هایی واقع‌گرایانه از زندگی معاصر هستند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با موضوعاتی مانند بیکاری، مهاجرت، بیماری یا چالش‌های والدین و فرزندان درگیرند، می‌تواند همدلی و شناخت بیشتری فراهم کند.

فهرست کتاب روناس

- رودخانهٔ خروشان: روایت زندگی مردی که با بیکاری، فشارهای اقتصادی و بحران‌های خانوادگی دست‌وپنجه نرم می‌کند و تلاش دارد تعادل را در زندگی‌اش حفظ کند.- صمیمیت: داستانی دربارهٔ روابط کاری و تلاش برای ایجاد ارتباط و همدلی در محیط کار، با تمرکز بر شخصیت‌های زن و چالش‌هایشان.- خوابم می‌آید: روایت پرستاری که در دوران کرونا با فقدان، اضطراب و فشارهای خانوادگی روبه‌روست و درگیر سوگواری و بازنگری در انتخاب‌هایش می‌شود.- بهروز: داستان نوجوانی که برای تأمین هزینه‌های درمان مادرش به جمع‌آوری ضایعات و دزدی کشیده می‌شود و سرنوشتش به شکل غیرمنتظره‌ای با گذشتهٔ خانواده‌ای دیگر گره می‌خورد.- شیما: روایت مادری که با فرزند معلولش زندگی می‌کند و فشارهای روحی و اجتماعی او را به مرز فروپاشی می‌رساند.- لاجو، خرید، کفش، بله، دست‌هایم، تاکسی: هرکدام داستان‌هایی مستقل با محوریت روابط خانوادگی، چالش‌های زنان، و دغدغه‌های روزمرهٔ زندگی در جامعهٔ معاصر ایران هستند.

بخشی از کتاب روناس

«دیدمش، به دیوار تکیه داده. صدای بوق را می‌شناسد و سوار می‌شود. (سلام، خوبی؟ خسته نباشی.) سلام! (چیه؟ کشتی‌هات غرق شدن؟!) در سکوت به بیرون نگاه می‌کند. به سمتش برمی‌گردم. با دستم روی پایش ضربه‌ای می‌زنم و با لحن شوخی صدایم را دو رگه می‌کنم. «مشکلی نیست که دو تا مرد نتونن به هم بگن، درسته؟!» نگاهش را سمت من می‌گرداند. هوفی می‌کشد. «مشکل چی بابا؟!» زودتر بیا خسته شدم. همه رفتن، در مدرسه هم بسته شد.) سرم را با تاسف و لبخندی مسخره تکان می‌دهم. سه تکه کاغذ رنگی از جیب کیفش بیرون می‌کشد و با آب و تاب مشغول تعریف کردن می‌شود و دست آخر می‌گوید: «اینم جایزه‌ش، بلیت‌های باغ وحش ارم...» تی‌شرت پلنگ مغرور را همراه شلوار کش می‌پوشم. شهرزاد راحت‌تر است. زیر قابلمه را روشن می‌کنم. مقداری خیار خرد کردم. صدای بلز زدن شاهین هیایِل، دستم به لیوان کنار سینک می‌خورد. می‌افتد و زار تکه می‌شود. تی زمین‌شور را می‌آورم. تکه‌های شکسته همه جا پخش شده‌اند. تکه‌ای در پایم فرو می‌رود. درش می‌آورم و با چسب جلوی خونریزی را می‌گیرم. با احتیاط خرده شیشه‌ها را جمع می‌کنم. لپ‌تاپم را باز می‌کنم. منتظر می‌مانم دسکتاپ بالا بیاید. به عکس رودخانهٔ خروشان خیره می‌شوم. رمز را می‌زنم. چند رزومهٔ دیگر تایپ می‌کنم و الان ارسال، تا شهرزاد از مدرسه‌اش برسد؛ چند ای‌میل چک می‌کنم. دو تا قرار مصاحبه برای بعدازظهر امروز چهار تا هم فردا؛ پلنگم خسته و گرسنه است. صدای بلز زدن شاهین مدتی است قطع شده است. شهرزاد آمده بود. صدای حرف‌زدنش می‌آمد. شهرزاد و شاهین بعد ناهار به سمت ارم رفتند تا قبل از شش آن‌جا باشند. رودخانهٔ خروشان را بالا آوردم. این بار فایل‌های شرکت را باز کردم. چند بررسی حساب همیشگی و ورود و خروجی‌ها. صدای زنگ موبایلم بلند شد. «سلام؛ بله مامان‌جان. چشم. نه خودم می‌آم، نه بابا نمی‌تونه، ترافیکه براش سخته. ببین رسیدم. آزمایشات برگهٔ قرص‌هات که روش نوشتم رو بردار باشه رسیدم.» دکتر گفت زانوهای مامان به عمل و دو ماه مراقبت احتیاج دارد. به چه کسی می‌توانستم بگویم. شهرزاد صبح‌ها می‌رفت مدرسه و ظهر می‌رسید. کارهای شاهین و خانه را داشت. به سمیه که با شوهرش رفته بودند شمال زندگی کنند تا از شلوغی و آلودگی دور باشند می‌گویم. خب دخترش است! حال و حوصله‌ی نق شنیدنش را ندارم. الان شروع می‌کند که دست تنها دوقلوی‌های نوپایش را دارد بزرگ می‌کند. سرم را بالا می‌گیرم. چشم‌های غمگین مامان خیره به من مانده بود. دست‌هایش را می‌گیرم و از مطب خارج می‌شویم."

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۵۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۸۵۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان