کتاب با من ازدواج میکنی؟
نویسنده:سیدصابر امامی، علیرضا امیدوند
انتشارات:انتشارات بهپویش
دستهبندی:
امتیاز:
از ۱۶ رأیخواندن نظرات
۳٫۹
(۱۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب با من ازدواج میکنی؟
«با من ازدواج میکنی؟» مجموعه داستانهایی کوتاه از نویسندگان جوان معاصر، علیرضا امیدوند (-۱۳۶۰)، و سید صابر امامی (-۱۳۶۱) در ۸ فصل است.
در ابتدای داستان «سایه کودکی » میخوانیم:
یک لحظه، یک قدم و نگاهها در هم گره خورد. خورشید وسط آسمان بود. داغی هوا و سایههای کوتاه، او را به یاد کودکیش میانداخت. صدای پیرزن در پیادهرو پیچیده بود و هر ازگاهی نگاهی را به خودش میکشاند. لحن صدای پیرزن با لبخند روی صورتش که انگار جزئی ثابت از چهرهاش بود، همخوانی نداشت. پیادهرو شلوغ بود و مردم به زحمت از کنارش عبور میکردند. با آن که کسی به حضورش در آن جا اهمیت نمیداد، ولی لحن صدایش طوری بود که کمتر کسی میتوانست نگاهش که به او افتاده بود را از او بدزدد. سر و وضعش، مثل هر آدم فقیر دیگری آشفته بود. اما او دستش را جلوی کسی دراز نمیکرد. کیف و کیسهی حمام و جوراب پشمی میفروخت و آرام راه میرفت. «شاهد» هم در آن پیادهروی شلوغ صدای او را میشنید، ولی روحش در دنیای دیگری سیر میکرد و مجالی برای توجه به آن پیرزن نداشت، نگاهش هم همینطور. چشم و روحش در آن سوی تقاطع خیابان به چشمانی منتظر خیره مانده بود. زمان زیادی میشد که صاحب آن چشمان منتظر را ندیده بود و «سایه»، نگاه منتظر آن سوی تقاطع هم چنین روزگاری داشت؛ زمانی دراز به آن اندازهای که آدمی کودکیش را فراموش کند. امروز بعد از این همه مدت، این بایگانی اطلاعات دنیای خیالی شبکههای مجازی آنها را به هم یادآوری کرده بود. «سایه» یک رؤیای پاک و عاشقانهی متعلق به دوران سفید کودکی. رویایی که «شاهد» سالیان سال با آن زندگی کرده بود. لیلی بازیها، بالا بلندیها، نان ببر کباب بیارها، خاله بازیها، راه رفتن روی باریکهی نور؛ و حالا آن رویا با همهی خاطراتش، فقط چند قدم آن طرفتر، در مقابلش ایستاده بود و همین یک حس بیهمتا و البته غریب را در وجود او به وجود آورده بود.
واگن بازنشسته
گوکنیل اوزکوک
بریدهپاتریشیا مککورمیک
آیلینمهدی موسوی
خورشید تابان ولایت امیرمومنان علی (ع) در قرآن و سنتسیدعلی موسوی خرمشهری
تحت تعقیبشادی انجوانی رستمی
اخلاق در زندگی روزمره؛ خشمشهره روحی
و حالا عصر استطیبه گوهری
اولین آژانس کارآگاهی زنانالکساندر مککال اسمیت
فروزانتر از فروزانفروزان شهرکی
بعضی زن هالیدا طرزی
مردهی خاصآدام میتزنر
من احمقشروود اندرسن
جایگاهت در جهاندومینیک بوش
هیچوقت پای زنها به ابرها نمیرسدمرضیه سبزعلیان
زمین ناآشنا (مجموعه داستان)جومپا لاهیری
فناوری مالی و آینده خدمات مالی
بانک جهانی
نوآوری در پرداخت هابانک جهانی
فناوری مالی و تحول دیجیتال در خدمات مالیبانک جهانی
پول دیجیتال در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعهبانک جهانی
نفس می کشمغلامرضا رمضانی
۱۰ گام تا غلبه بر استرسدیوید اچ. بارلو
ساختار فکری نوین برای کسب و کارهای نوینساندرا اشپیلبرگ
رسانههای ارتباط جمعی (جلد دوم)فاطمه کریمی
رسانههای ارتباط جمعی (جلد اول)فاطمه کریمی
چگونه مشتریان و کسب و کارهای جدید را بیابیم؟فرانک فرنس
حجم
۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
حجم
۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
داستانهایی کوتاه اما عالی
داستان های جالبی بود مخصوصاً شخصیت شهاد که توی بیش تر داستان ها وجود داشت انگار خود نویسنده بود . بد نبود ولی می تنوست بهتر هم باشه متاسفانه خیلی منفی نوشته شده بود.
خوب بود ولی خودشو بد نوشته فقط حرف منفی گفته از دعای مرگ بگیر تا خودکشی و نا امید بودن به زندگی، و این خواننده رو کلافه میکنه
چند داستان کوتاه عاشقانه. گاه تلخ... گاه شیرین... خوبه 👍
نمیدونم داستاناش ی کم عجیبه ولی مهم اینه ک من دوست داشتم،در حین عجیبی ولی میدونم که واقعا همچین اتفاقاتی هم گاهی رخ میده که نمیدونم اسمشو باید حکمت گذاشت یا سرنوشت یا چه چیز دیگه ای
داستان هایی که هر کدام گیرایی خاص خودشون رو دارند عاااااالی بود👌👌👌
چه داستانای حوصله سربری.طاقچه اینو رایگان کردی عمر و وقت و نت مون حروم شد.یه ستاره هم زیادشه
خیلی بد بود و از لحاظ ادبی ضعیف.