
کتاب مسافر کوچولو
معرفی کتاب مسافر کوچولو
کتاب «مسافر کوچولو» نوشتۀ حدیث لزر غلامی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. این اثر نهتنها برای کودکان که برای بزرگترها نیز یادآور این پیام است که دنیا باید جای بهتری باشد، پیش از آنکه کودکی دیگر بخواهد به آن قدم بگذارد.
درباره کتاب مسافر کوچولو
کتاب مسافر کوچولو، روایتی شاعرانه، کودکانه و درعینحال تلخ و تأملبرانگیز از تجربۀ آمدن به جهانی است که صلح در آن کمیاب شده است. داستان از همان نخستین جملهها ما را وارد فضای خاصی میکند: نوزادی که در رحم مادرش، درست در همان جایی که قرار است امنترین مکان جهان باشد، صدای جنگ و خشونت را میشنود. همین آغاز، به طرزی هنرمندانه، تضاد میان زندگی و مرگ، میان تولد و نابودی را به تصویر میکشد.
لحن داستان مسافر کوچولو، ساده و صمیمی است و زبان آن دقیقاً همان زبانیست که کودکان با آن ارتباط برقرار میکنند؛ اما در زیر این سادگی، واقعیتی تلخ پنهان است. مادری که میخواهد فرزندش نیاید، نه بهخاطر بیعلاقگی، بلکه از ترس دنیایی که بیرون دیگر جایی برای آرامش نیست. جهان بیرون پر از صدای «بنگ»، «بوووم» و «قانقان» است؛ جهانی که کودک هنوز ندیده؛ اما آن را با صداهای خشونتبار میشناسد.
درونمایۀ اصلی کتاب مسافر کوچولو، آموزش صلح است، آن هم نه از طریق شعار یا حرفهای کلیشهای. نویسنده با ظرافت، این مفهوم را در دل داستانی عاطفی و انسانی جای داده؛ داستانی که در آن کودک، هنوز نیامده، باید تصمیم بگیرد که آیا جهان را برای زندگی مناسب میبیند یا نه. این زاویه دید تازه و خلاقانه، همذاتپنداری کودکان با مسافر کوچولو را ممکن میکند و به آنها اجازه میدهد تا با احساس و نه صرفاً با منطق، مفهوم صلح را لمس کنند.
مسافر کوچولو کتابیست که میتواند ابزاری برای شروع گفتوگوی والدین و مربیان با کودکان باشد؛ گفتوگویی دربارۀ جنگ، صلح، ترس، امید و مسئولیتی که هرکدام از ما در ساختن دنیایی بهتر داریم. این کتاب بهزیبایی نشان میدهد که ادبیات کودک، تنها برای سرگرمی نیست، بلکه میتواند ابزار قدرتمندی برای تغییر نگرشها و کاشتن بذرهای انسانی در ذهنهای تازه باشد.
خواندن کتاب مسافر کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد کنیم
خواندن این کتاب را به کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مسافر کوچولو
««نینی گولو توی شکم مامانش تالاپ تولوپ کرد و پرسید:«بیام بیرون؟»
مامانش که داشت آسمان را نگاه می کرد گفت:«آآآخ آآخ!بیای بیرون ؟اوخ اوخ!
یه تفنگی اینجاست: کیو! کیو!
یه چیزی ازش میآد بیرون بنگگگگ
نیا!نیا!
مامانش که داشت قایم میشد گفت: جان جان! بیای بیرون یه تانکی هست قان قان! یه چیزی ازش میآد بیرون بووووم! نیا نیا!»
حجم
۳٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸ صفحه
حجم
۳٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸ صفحه