
کتاب گوش صورتی
معرفی کتاب گوش صورتی
کتاب «گوش صورتی» نوشتۀ معصومه یزدانی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. گوش صورتی کتابی است که هم میخنداند، هم خیالانگیز است و هم کودک را به فکر وامیدارد.
درباره کتاب گوش صورتی
کتاب گوش صورتی داستانی هوشمندانه و بامزه است که با زبان طنز و فضای فانتزیاش، هم مخاطب کودک را سرگرم میکند و هم مفاهیمی عمیقتر را بهسادگی منتقل میسازد. داستان حول محور شخصیتی به نام گوش صورتی میگردد؛ خرگوشی که از کارهای نمایشی سیرک خوشش نمیآید و بهجای بندبازی، شیر در دهان کردن یا خودنمایی، دلش میخواهد در آرامش بنشیند و کتاب بخواند. در مقابل، شخصیت لپ قرمزی است که مرتب از بند حرف میزند، از خطر، هیجان و جلبتوجه. تقابل این ۲ نگاه، یعنی دنیای درونی، ساکت و کتابخوان خرگوش صورتی با دنیای بیرونی، پرهیاهو و نمایشی لپ قرمزی، محور اصلی داستان را شکل میدهد. کودک از همان ابتدا وارد فضای کمنظیر و زندهٔ سیرک میشود و درعینحال، با یک قهرمان متفاوت روبهروست؛ قهرمانی که نه با جسارت بدنی، بلکه با تخیل و مهربانیاش در دلها جا باز میکند.
نویسنده با ظرافت، داستان کلاسیک شیر و خرگوش از کلیلهودمنه را بازآفرینی کرده؛ اما این بار با چاشنی طنز، ماجرای ترسناک به پایانی صلحآمیز میرسد. در این نسخه، خرگوش نه برای فریب شیر یا نجات جان خودش، بلکه برای کمک به دوستش به دل جنگل میرود و با مهارتی خاص، سعی میکند شیر را به همکاری برای اجرای سیرک ترغیب کند. پایان نه با خشونت که با گفتوگو و تفاهم تمام میشود؛ پیامی که برای دنیای امروز و نسل کودک امروز، بسیار ضروری و آموزنده است.
تصویرگریهای کتاب گوش صورتی هم درست مانند متن، سرشار از رنگ، حرکت و حس شوخیاند. شخصیتها به زیبایی طراحی شدهاند و جزئیات تصویرها فضای سیرک و ماجراجویی را برای کودکان جذابتر میکند. رنگهای شاد و طراحیهای فانتزی بهخوبی با فضای داستان هماهنگاند و هر صفحه را به یک صحنۀ کوچک تئاتری تبدیل میکنند.
خواندن کتاب گوش صورتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گوش صورتی
«لپ قرمزی گفت: «گوش صورتی! گوش صورتی! آماده باش!»
گوش صورتی نمیخواست آماده باشد. برای همین، کتابش را برداشت و فرار کرد زیر لحاف چهلتکهٔ توی انبار. لپ قرمزی کنار لحاف ایستاد. دستهای لاغر و باریک و بلندش را به کمر چاق و پهنش زد و گفت: «هر قدر میخوای اون زیر بمون و هی کتاب بخون، ولی ده دیقه دیگه نوبت توئه که روی بند راه بری.»
خرگوش صورتی از همان زیر گفت: «همه اش بند بند بند... اگه چهار تا کتاب خونده بودی می دونستی که تو سیرک یه کارای دیگه هم می کنن.»
لپ قرمزی دستمال خال خالی اش را از توی آستین تور توریاش بیرون کشید و ک فین بلند کرد و گفت: «کجا بودی اون موقع که کله ام رو تا گردن میکردم تو دهن شیر آقا صورتی!»
بعد هم در انبار را به هم کوبید و توی راهرو داد زد: «فقط ده دیقه گوش صورتی! فقط ده دیقه.»
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه