دانلود و خرید کتاب خاطرات خانه اموات فئودور داستایفسکی ترجمه حانیه سادات سجادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خاطرات خانه اموات

کتاب خاطرات خانه اموات

معرفی کتاب خاطرات خانه اموات

کتاب الکترونیکی خاطرات خانه اموات نوشتۀ فئودور داستایفسکی و ترجمۀ حانیه سادات سجادی است و انتشارات مانا ایده آن را منتشر کرده است. کتاب خاطرات خانه اموات یکى از آثار بزرگ داستایفسکى است. برخى آن را شاهکار او مى‌دانند.

درباره کتاب خاطرات خانه اموات

داستایوسکى تراژدى حیات بشر را در کتاب خاطرات خانه اموات به خوبی نقاشى کرده است. درباره شدت اثرى که مطالعه این کتاب در خواننده برجاى مى‌گذارد ذکر همین یک موضوع بس که موقعى که امپراتور نیکلا یعنى همان جلادى که مؤسس خانه اموات بود آن را خواند به گریه افتاد! داستایوفسکى در خاطرات خانه اموات یک قسمت از ماجراى محبوس بودن خودش را در زندان سیبرى شرح مى‌دهد. ولى در ضمن زندانیان دیگر را معرفى کرده سرگذشت غم‌انگیز آن‌ها را به طرزى بدیع حکایت و به موشکافى در طبیعت آن‌ها مى‌پردازد و پرده از بسى از اسرار درونى انسان برمى‌دارد.

این چهار سال محبوس بودن، داستایوسکى را به‌کلی عوض کرد. وى دیگر آن مرد شاد و مبارز نبود. دیگر امیدى به بشر نداشت و جز تسلیم‌شدن به قواى کور سرنوشت چاره‌اى نمى‌دید این چهار سال شوخى نبود. به قول خود داستایوسکى، وى در عرض این چهار سال زنده‌به‌گور شده بود. این چهار سال‌مرگ اجبارى، چنان اراده او را فلج کرده بود که براى رهایى و گریز از درد غم راهى جز می‌ خوارگی و قماربازى نیافت. روایت‌های هولناک زندانیان و فضای دهشتناک هم‌بند بودن با زندانیان جانی و متوحش، بخشی از فضاسازی داستان را تشکیل می‌دهد.

خواندن کتاب خاطرات خانه اموات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به ادبیات جهان مناسب است.

بخشی از کتاب خاطرات خانه اموات

«فقط پس از این که مدت دو سال در زندان به سر بردم، بعضی مقصرین شروع کردند با صمیمیت با من رفتار کنند. در نتیجه قسمت اعظم آن‌ها کم‌کم به من علاقه‌مند شدند و من یک مرد خوب شناخته شدم.

به‌غیراز خودم چهار نفر دیگر از نجیب زادگان در زندان به سر می‌بردند. یکی از این‌ها، یک مرد تیره‌بخت منحطی بود. مرا قبلاً از معاشرت با او بر حذر داشته بودند و لذا من کلیه تعارفات او را رد کردم.

دیگری، مقصری بود که پدر خود را کشته بود. از این شخص قبلاً در خاطرات خود ذکر کرده‌ام سومی اکیم اکیمیچ بود. این مرد بزرگ‌ترین آدم غریب الاخلاقی بود که تاکنون دیده بودم. چنین به نظر می‌رسد که هم‌اکنون او را روبروی خود می‌بینم - مردی قدبلند، لاغراندام، باهوش و استعداد محدود و سواد خواندن و نوشتن خیلی مختصر که خیلی به مباحثه علاقه‌مند بود و به‌اندازه یک نفر آلمانی دقیق در رعایت آداب معاشرت و فضل فروش بود.

مقصرین با گشاده‌رویی بر او می‌خندیدند اگرچه بعضی آن ها چون طبیعتاً دعوا کن بود، از او می‌ترسیدند.

او از همان اول با آن ها دوست شده بود اگرچه دوستی او به حد دعوا کردن با دوستان خود، امتدادیافته بود.

این مرد خیلی درستکار بود و نمی‌توانست به‌آرامی شاهد بی‌عدالتی دیگران گردد و در این‌گونه موارد، اگرچه به او هیچ مربوط نبود، فوراً در دعوا مداخله می‌کرد و اغلب درباره غیراخلاقی بودن، امر دزدی با مقصرین صحبت می‌کرد، از همان روز اولی که همدیگر را ملاقات کردیم باهم دوست شدیم او یک‌بار سرگذشت خود را برای من تعریف کرد، برای مدتی طولانی در قفقاز خدمت کرده و بالاخره به مرتبه سروانی رسیده و حاکم قلعه کوچکی شده بود. یک‌شب یکی از شاهزادگان قفقازی که در همسایگی‌اش بود، به قلعه او حمله کرد و آن را سوزانید ولی مع‌ذلک این شاهزاده شکست خورد و به عقب‌نشینی مجبور گردید.

اکیم اکیمیچ وانمود می‌کرد که مقصر را نمی‌شناسد و گفته می‌شد حمله توسط یک قبیله وحشی صورت گرفته است. یک ماه سپری شد و اکیم از شاهزاده درخواست کرد که به ملاقات بیاید. او بدون این که سوءظن به خود راه بدهد، آمد...»

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱


نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۵ صفحه

حجم

۱۷٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۵ صفحه

قیمت:
۴۰۰,۰۰۰
تومان